
روزنامه اینترنتی «اخبار و تحلیلها» در یادداشتی با عنوان «همدلی اقتصادی در برابر ماشه» نوشت: آنچه اقتصاد ایران در سالهای اخیر تجربه کرده، این است که فشارهای تحریمی تنها به تصمیمات رسمی غرب محدود نمیشود؛ بلکه اثر روانی آنها بر جامعه و فعالان اقتصادی میتواند گاه از خود تحریمها سنگینتر باشد.
بازگشت احتمالی تحریمها در قالب «مکانیسم ماشه» نیز از همین جنس است؛ حتی پیش از فعال شدن، سایه آن بر ذهنیت مردم و بازارها میافتد. در چنین شرایطی، عبور از بحران تنها با همافزایی و همدلی میان دولت و مردم امکانپذیر است و هر کدام وظایفی دارند.
وظایف دولت: برای عبور موفق از این مرحله، مجموعهای از راهبردها از سوی دولت ضرورت دارد.
نخست، اجرای دقیق و واقعی قانون مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) میتواند انگیزه ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد مانند طلا و ارز را کاهش دهد.
دوم، کنترل و شفافسازی فعالیت صرافیهای دیجیتال و رمزارزها اهمیت دارد؛ زیرا این بازارها در شرایط بحرانی به یکی از اصلیترین کانالهای خروج سرمایه تبدیل میشوند.
سوم، اعمال محدودیتهای کوتاهمدت بر خروج سرمایه و کنترل جریانهای ارزی، بهویژه در معاملات دلاری، میتواند جلوی تشدید نوسانات را بگیرد.
چهارم، اجرای پیمانسپاری ارزی و واداشتن صادرکنندگان به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات به چرخه رسمی، هرچند با دشواریهای ساختاری مواجه است، اما نقشی کلیدی در مدیریت بازار ارز دارد؛ از سوی دیگر، تمرکز بر حمایت از بخش تولید و تقویت درآمدهای غیرنفتی باید بهعنوان یک سیاست بلندمدت دنبال شود.
همزمان، استفاده از ظرفیتهای مردمی و توجه به سرمایه اجتماعی در عرصه اقتصادی میتواند پشتوانهای مهم در برابر فشارهای خارجی ایجاد کند.
همچنین، دیپلماسی اقتصادی فعال ضرورت دارد. ایران نمیتواند در فضای پس از مکانیسم ماشه به انتظار لغو یا کاهش تحریمها بنشیند؛ توسعه روابط با همسایگان، همکاری با اقتصادهای نوظهور و استفاده از سازوکارهای مالی غیردلاری، از راههای خنثیسازی فشار خارجی است.
وظایف مردم: مردم نیز نقشی تعیینکننده دارند.
نخستین وظیفه، مصرف هوشمند است؛ پرهیز از خریدهای هیجانی، احتکار و رفتارهایی که فشار روانی را تشدید میکند.
دوم، حمایت از تولید داخلی اهمیت دارد؛ زیرا هر ریال که بهجای واردات به چرخه تولید ملی برگردد، گامی در کاهش وابستگی به خارج محسوب میشود. همچنین، سرمایههای خُرد بهجای ورود به بازارهای سفتهبازانه مانند ارز و طلا، میتوانند به سمت تعاونیها، بورس کالا یا کسبوکارهای کوچک حرکت کنند. این امر هم به ایجاد اشتغال کمک میکند و هم از تشدید نوسانات ارزی جلوگیری خواهد کرد.
همبستگی اجتماعی نیز اهمیتی حیاتی دارد؛ تجربه نشان داده در زمانهایی که مردم با اعتماد و همکاری بیشتری کنار هم قرار گرفتهاند، آثار واقعی تحریمها بسیار کمتر بوده است.
به نظر میرسد فضای پس از مکانیسم ماشه، میدان آزمون مشترک دولت و مردم است؛ اگر این دو در کنار هم قرار گیرند، حتی سختترین فشارها نیز میتواند به فرصتی برای بازآفرینی اقتصاد ملی تبدیل شود.