بازیگر نقش نجلا کیست؟ / بیوگرافی محیا دهقانی

بیوگرافی محیا دهقانی بازیگر نقش نجلا را می خوانید.

محیا دهقانی بازیگر نقش نجلال در فصل دوم است. محیا دهقانی در این فصل جانشین سارا رسول زاده در نقش نجلا شده است. با بیوگرافی محیا دهقانی در نقش نجلا با ما همراه باشید.

بیوگرافی کامل محیا دهقانی

محیا دهقانی متولد سال ۱۳۷۰ در تهران می باشد. محیا دهقانی فارغ التحصیل رشته بازیگری بوده و همچنین مدرک آزاد بازیگری خود را از داریوش ارجمند دریافت کرده است.شاخص ترین کار سینمایی محیا دهقان، شیار ۱۴۳ به کارگردانی نرگس آبیار بوده که در این فیلم با بازیگران سرشناسی چون مریلا زارعی و گلاره عباسی و جواد عزتی هم بازی شد.

سریال قهر و آشتی اشاره نخستین سریالی بود که محیا دهقانی خوش درخشید و تا حدودی توانست خود را به جامعه هنری معرفی کند.

بازی در سریال پرچهره و بسیار معروف پایتخت ۴ برای محیا دهقانی افتخاری بوده و در تابستان ۹۴ نیز شاهد نقش آفرینی این بازیگر جوان و مستعد در سریال تنهایی لیلا از شبکه سوم سیما باشید.

فیلم های تلویزیونی رباط، پرونده مختومه، پر و هر آنچه بران همه چیز را شست و فیلم کوتاه باهرنه بهار که پر هزینه ترین فیلم کوتاه ایران شده نیز برخی از آثار محیا دهقانی می باشد.

محیا دهقانی در سینما

در سال 1392 بصورت حرفه ای در فیلم سینمایی «شیار 143» به کارگردانی نرگس آبیار کنار چهره هایی چون مریلا زارعی و مهران احمدی بازی کرد.

با این حال شهرت وی با سریال پایتخت 4 در نقش سوسن یک دختر عصبی و یک دنده که درگیر بیماری روانی و روحی بود ، مورد توجه قرار گرفت

محیا دهقانی در ماجرای نیمروز

محیا دهقانی در فیلم تحسین شده «ماجرای نیمروز» سال 1395 در قالب کاراکتر اصلی زن فیلم ، شخصیت خاکستری ، باهوش و توانایی را ایفا کرد.

محیا دهقانی چگونه بازیگر شد

در پنج سالگی برای دوستان و حتی فامیل و اقوام تقلید شخصیت ها را انجام می دادم و علاقه به بازیگری ریشه در بچگی من داشت.

از سال 1382 و از طریق خانواده پیگیر این حرفه شدم و متوجه شدم درون من این استعداد به بازیگری وجود دارد.

خیلی دوست دارم آنچه را که خودم می نویسم و چیزهایی که دوست دارم بنویسم را به اجرا در بیاورم ، ولی فعلا موقعیت ساختن آن را ندارم.

نقش های مورد علاقه محیا دهقانی

بیشتر دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که از غالب شخصیت خودم دور باشند.

خیلی علاقه دارم کاراکتری را بسازم و خلق کنم همانطور که نویسنده آن را خلق کرده است من هم وقتی بازی می کنم چیزی به آن اضافه کنم و خودم لذت ببرم.

بازیگران مورد علاقه محیا دهقانی

بازی جولیتا ماسینا همسر آقای فدریکو فلینی (کارگردان) را دوست دارم.

رومن پولانسکی را دوست دارم ؛ وودی آلن ، مارتین اسکورسیزی و آلفرد هیچکاک هم مخصوصا بخاطر متن و داستان هایی که دارد هنوز برای من جذاب هستند.

همانطور که می دانید موسیقی کامل ترین «هنر» است در حدی که تنها با شنیدن یک کار ، دنیای شما از درون متحول می شود.

من شنیدن موسیقی را دوست دارم اما هیچ استعدادی در نواختن ندارم.

فیلم و کتاب مورد علاقه محیا دهقانی

فیلم زیاد می بینم اما فیلمی که آنرا خیلی دوست داشتم «Tenet» بود ، در کتاب ها هم کتاب «ساربان سرگردان» خانم سیمین دانشور خیلی خوب بود.

ازدواج محیا دهقانی

ازدواج برای جوان های این نسل خیلی سخت شده است بخصوص هنرمندان چرا که مردم از اینکه شغل همسرشان بازیگری است را خیلی سخت می پذیرند.

اولویت زندگی من بعد از کار اینست که دوست دارم یک همسر و مادر خوب باشم.

محیا دهقانی کاراته کار و شطرنج باز

از 8 تا 21 سالگی کاراته کار کرده ام و تا دان دو کاراته هم پیش رفتم اما بخاطر بازیگری آنرا کنار گذاشتم و الان بیشتر بدنسازی می کنم و شنا می روم.

پیاده روی رو هم دوست دارم و به بازی شطرنج هم خیلی علاقمند هستم.

زندگی برای من مثل یک رنگین کمان است و خط قرمز من خلاف جهت انسانیست بودن است ، حالا هر چیزی که می تواند زیر شاخه این موضوع باشد.

ماجرای افغانی صحبت کردن محیا دهقانی

محیا دهقانی که در سریال «همبازی» شبکه دو ایفای نقش داشته و کاراکتر دختری افغان به نام «روشنا» را ایفا کرده است، درباره ی این نقش و دغدغه هایی که از دختران افغان به تصویر کشیده شد، اظهار کرد: «روشنا» در این سریال پیام و نماد دختر بی پناه و بی وطن افغان بود که من خودم را در آن چالش قرار دادم تا بتوانم از پس آن نقش بربیایم. خیلی برایم مهم بود. روشنا نماد دختر افغانی بود که در شرایط سخت قرار می گیرد که این چالش برای من اولویت داشت. این کاراکتر دغدغه من بود و دغدغه من این نبود که با کدام بازیگر همبازی می شوم یا کارگردان کار کیست.

دهقانی سپس گفت: ما انسان ها به زندگی کردن محکوم شدیم اما خداوند یک آزادی در این دنیا به انسان ها داده است اما آنها این آزادی را از هم می گیرند. آزادی که نمی توانی تصمیم بگیری، در خانه ات تحقیر می شوی، آزادی بیان نداری. من یک دیالوگی در سریال داشتم و می گفتم «ما افغان ها، وطن نداریم، یک جای دیگر به دنیا می آییم، جای دیگر درس می خوانیم، جای دیگر ازدواج می کنیم و بچه دار می شویم.» خود این یک درد است که بشر خودش سر خودش می آورد.