فرصت‌های سوخته‌ای که نباید تکرار شود

 «هیچ‌کس حق ندارد فرصت‌سوزی کند. هر فرصت مناسبی که به‌وجود می‌آید باید از آن بر مبنای منافع ملی استفاده شود.»

عبارات فوق بخشی از سخنان رئیس‌جمهور محترم در جلسه 21 آبان ماه جاری هیئت دولت است. تأکید آقای روحانی مبنی بر اجتناب از فرصت‌سوزی را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم این دیدگاه در محدوده «نظر» باقی نماند و به عرصه عمل پای بگذارد. چرا که طی 7 سال و چند ماه گذشته فرصت‌های ناب فراوانی را از دست داده‌ایم و برای آنکه درس و عبرتی از آن گرفته شود و فرصت‌سوزی‌ها به تکرار ننشیند، به چند نمونه از فرصت‌های نابی که برای رشد اقتصادی کشور پیش‌روی دولت قرار داشت اما با کمال تعجب و تأسف با بی‌توجهی روبرو شد ‌اشاره می‌کنیم با این امید که مورد توجه قرار بگیرد و از فرصت‌های باقی مانده بهره لازم گرفته شود:

1- فرصت ناب سوریه؛ بازاربکر سوریه خصوصا در مرحله بازسازی، شرایط ایده‌آلی برای رونق‌بخشی به واحدهای تولیدی دارد. خاصه اینکه مشوق‌های جذابی از سوی مقامات سوری برای این سرمایه‌گذاری اندیشیده شده است ازجمله اینکه طبق گفته «دیاب» رئیس‌سازمان سرمایه‌گذاری سوریه، «برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری تا 50درصد تخفیف مالیاتی در نظر گرفته می‌شود یا اینکه هر سرمایه‌گذار می‌تواند ظرف یک هفته مجوز‌های لازم را برای آغاز یک فعالیت کسب کند.همچنین مهم‌ترین نکته در قانون سرمایه‌گذاری خارجی سوریه مساوات بین سرمایه‌گذار داخلی و خارجی است و سرمایه‌گذار خارجی می‌تواند صد درصد پروژه خود را در اختیار داشته باشد. همچنین یک سرمایه‌گذار خارجی می‌تواند برای خود و خانواده‌اش اقامت اخذ کند و در صورتی که پروژه‌اش موفق نباشد ظرف شش ماه می‌تواند سرمایه خود را از سوریه خارج کند. حتی یک سرمایه‌گذار می‌تواند ۱۰ درصد از نیروی کار مورد نیاز برای پروژه‌اش را با خودش به کشور سوریه بیاورد.» همان‌طور که ملاحظه می‌شود شرایط برای سرمایه‌گذاری سودآور در سوریه و به تبع آن رونق‌بخشی به واحدهای تولیدی کشورمان آن‌هم در سال جهش تولید کاملا فراهم است. اما متاسفانه با وجود این شرایط ایده‌آل حدود 2سال است که مسئولان اجرایی به این فرصت فوق‌العاده مطلوب بی‌اعتنایی می‌کنند. حتی به گفته برخی فعالان اقتصادی، هزینه صادرات از ایران نسبت به رقبای دیگر مثل روسیه و چین پایین‌تر است و به همین دلیل ما می‌توانیم کالای بیشتری به آن کشورصادر کنیم؛ شنیده‌ها حاکی است حتی یک خط اعتباری ارزشمند حدودا یک میلیارد دلاری، برای برقراری تبادلات سهل‌الوصول‌تر و سریعتر بین ایران و سوریه ایجاد شده که متاسفانه از آن استفاده نشده است! موافقت‌نامه تجارت آزاد و خط اعتباری در حد کاغذ و امضا باقی مانده‌ و در عمل شاهد اجرای این دو توافق تجاری نبوده‌ایم. نکته عجیب اینکه از ۴۰ میلیارد دلار صادرات ایران، فقط حدود ۱۶۰ میلیون دلار مربوط به سوریه بوده و این کشور در لیست کشور‌های هدف صادرات ایران تقریبا در رتبه ۴۱ است و این یعنی ما اصلا از ظرفیت سوریه استفاده نمی‌کنیم. نکته تاسف بارتر اینکه اکنون بسیاری از کشور‌هایی که خودشان در سوریه جنگ‌افروزی کردند و جنایات فراوانی مرتکب شدند همچون عربستان و امارات در حال حاضر با روش‌های مختلف در تلاش برای سرمایه‌گذاری در این کشور هستند. فراموش نکنیم حدود 2/5 میلیون واحد مسکونی در سوریه تخریب شده که با توجه به تجربه بسیار بالای ایران در ساخت مسکن مهر ،سوری‌ها به شدت علاقمند بهره‌گیری از این تجربه ارزشمند برای بازسازی واحدهای مسکونی هستند و سرمایه‌گذاری ما در این زمینه می‌تواند به رونق بخشهای مهمی از اقتصاد در رکود رفته ما کمک کند. خلاصه اینکه بازار سوریه اکنون مانند سفره‌ای پر از غذاست که همه تلاش می‌کنند از آن سهمی داشته باشند، اما ایران دقیقا برعکس عمل می‌کند یعنی دولت سوریه مدام تعارف می‌کند که بیا تناول کن، اما دولت ایران امتناع می‌ورزد!

2- کشورهای همسایه فرصت ناب دیگری بودند که طی سال‌های اخیر با وجود پتانسیل بالا برای همکاری و تجارت و بازار چند صدمیلیونی‌شان اغلب مورد غفلت قرار گرفتند؛ از بازار بکر روسیه و آسیای شمالی گرفته تا افغانستان و پاکستان و عراق و قطر و... که همگی هم روابط سیاسی خوبی با ما داشتند ولی ما از این زمینه مساعد، تقریبا استفاده بهینه نکردیم.حتی در مورد قطر وقتی این کشور در خرداد96با عربستان دچار مشکل شد و از سوی این کشور تحریم گردید فرصت بسیار بکری در اختیار ایران قرار گرفت تا در سایه توسعه صادرات کالا و خدمات به منابع ارزی بالایی دست یابد اما صد حیف که این فرصت هم بنا به دلایل نامعلوم و شاید هم به دلیل دلخوشی بیش از حد مسئولان دولت به برجام ، از دست رفت و عمده بازار قطر در اختیار ترکیه قرار گرفت.  «شیبانی» رئیس‌بانک مرکزی دوران اصلاحات، سال گذشته علت این فرصت سوزی‌ها را در نبود دیپلماسی اقتصادی در وزارت خارجه دانست و گفت «متاسفانه در حال حاضر ما دیپلماسی اقتصادی نداریم زیرا دیپلماسی اقتصادی این است که وزارت خارجه ما هدف اصلی را اقتصاد قرار دهد... تیم دیپلماسی ما باید تبلیغ کند و هنر این است که بتوانند کالاهای کشور را تبلیغ کنند اما عموما خود را محدود کردند و سیاسی کار می‌کنند... دنیا، دنیای سابق نیست که انگلیس فقط تولید کند و بگوید فقط من هستم. ما در این دنیای مسطح می‌توانیم مبادله و معامله کنیم و بازار خود را برای کالاها پیدا کنیم. لذا نظر ما نباید منحصراً به غرب آن‌هم به سه کشور مشخص باشد. صادرات ما به افغانستان سه برابر اتحادیه اروپا بوده... بنابراین در شرایطی که مسئولان دولت به دلیل کاهش درآمدهای نفتی به دنبال کسب درآمدهای غیر نفتی هستند بی‌شک نباید از ظرفیت بازارهای کشورهای همسایه و نیز ظرفیت ایجاد شده جبهه مقاومت در سوریه غفلت کنند. این تجربه محکی بود که نشان داد مجموعه دیپلماسی اقتصادی کشور از چابکی لازم برخوردار نیست».

3- معدن؛ فرصت ناب دیگری است که طی سال‌های اخیر با وجود ظرفیت بسیار بالای آن مورد غفلت شدید قرار گرفته است. شاید بد نیست بدانیم ایران اولین کشور غرب آسیا از نظر ذخایر معدنی است. تاکنون

68 نوع ماده معدنی با 60 میلیارد تن ذخیره قطعی در کشور شناسایی شده که با اکتشافات جدید ارزشی معادل حداقل 1400 میلیارد دلار دارد. با این حال اکتشافاتی که تاکنون انجام شده حدود هشت درصد مساحت جغرافیایی کشور و به‌طور میانگین تا عمق 10 متر است حال آنکه این عدد در جهان 100 متر است.ایران بر روی کمربند آهن، روی، سرب، مس و طلا قرار گرفته و دست‌کم 100 سال مواد معدنی برای تولید و استخراج دارد. اما با این وجود در حالی که سهم معدن از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷ در آفریقای جنوبی هشت درصد، شیلی ۱۰ درصد، استرالیا ۶ درصد و روسیه هشت و نیم درصد بوده سهم معدن در اقتصاد ایران طی سال ۱۳۹۶ کمتر از 0/7 درصد بوده است. تاسف آور اینکه بر اساس آمار بانک مرکزی این رقم در سال 91 یعنی قبل از دولت آقای روحانی 1/3 درصد بوده ولی طی پنج سال به 68 صدم درصد در سال ۱۳۹۶ کاهش یافته است!

4- مسکن‌سازی یکی دیگر از فرصت‌های ناب برای رشد اقتصادی کشور است که طی هفت سال اخیر با بی‌توجهی شدید مواجه شده است.این تغافل در حالی رخ داده که به اذعان اکثر کارشناسان و اهل فن تقریبا 100درصد مصالح و امکانات اولیه ساختمان‌سازی در داخل کشور موجود است و ما هیچ نیازی در این باره به خارج نداریم. حمیدرضا رستگار، رئیس‌‌اتحادیه صنف فروشندگان آهن، فولاد و فلزات استان تهران، چندی پیش در این باره گفت: «بنده به نمایندگی از سایر همکاران فعال در صنف فروشندگان آهن و فولاد خیلی محکم اعلام می‌کنم، توانایی تامین صد درصد آهن و فولاد به منظور ساخت یک میلیون واحد مسکونی بدون تزریق هیچ سرمایه در گردشی در داخل کشور وجود دارد، زیرا پتانسیل تولید آهن در کشور 60 درصد بیش از نیاز به مصرف در شرایط کنونی است. در طول هفت سال گذشته متاسفانه آمار مرتبط با فروش آهن‌آلات هیچ رشدی موثری را تجربه نکرده است و از مقادیر فروش آهن در حال حاضر، بخش اندکی به حوزه مسکن تعلق دارد. تولید آهن و فولاد کشور در حداقلی‌ترین حالت، 10 میلیون تن بیشتر از میزان مصرف کنونی است و تولید انبوه مسکن علاوه ‌بر پاسخگویی به نیاز جامعه، می‌تواند زمینه رونق صنایع پایین‌دستی را فراهم کند. بازار آهن و فولاد به دلیل شدت گرفتن تولید مسکن تحت عنوان پروژه عظیم مسکن مهر، رونق مناسبی گرفت اما پس از آن شاهد رکود بخش مسکن و به تبع آن رکود بازار آهن و فولاد بودیم. «بی‌توجهی به این فرصت ناب که توانایی فعال‌سازی بیش از  200رشته صنعتی و خدماتی را داراست و نقش مهمی در کاهش بیکاری دارد سبب شده که طی هفت سال اخیر قیمت مسکن حداقل  600درصد افزایش یابد و رویای خانه‌دارشدن برای قشر عظیمی از جامعه به آرزوی دست نیافتنی تبدیل شود.»

نمونه‌های فوق فقط بخشی از فرصت‌های از دست رفته دولت موسوم به تدبیر و امید برای بهبود وضع مردم است، دولتی که متاسفانه تمام تخم‌مرغهایش را در سبد رابطه با غرب و برجام و اینستکس و... گذاشت و هنوز هم دست بردار نیست. براستی یک انسان زیرک چندبار باید از یک سوراخ گزیده شود؟  

کمال احمدی