بومی‌سازی سیاست‌های کنترل اپیدمی بسیار مهم است

« هیچ اقدامی برای مقابله با کرونا به‌تنهایی کافی نیست. » این را علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا می‌گوید. در همین راستا حمید سوری، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس مرکز تحقیقات ارتقای ایمنی این دانشگاه، ضمن اعلام این‌که طرح تعطیلی فراگیر بخشی از طرح بزرگ‌تر مشترکی بین وزارت بهداشت و بسیج  با عنوان شهید سلیمانی است که برای کنترل اپیدمی کرونا تدوین‌شده است، در توضیح اهداف این طرح  به  «رسالت» می‌گوید: «  هدف از برنامه این است که ما با توجه به تجاربی که در ماه‌های گذشته کسب کردیم، تجارب موفق جهانی، مطالعات بومی که در کشور انجام‌گرفته است و اجماع نظر کارشناسان این حوزه بتوانیم استراتژی خودمان را به سمتی پیش ببریم که اپیدمی را کنترل کنیم. این استراتژی شامل چند بخش است: اول  این‌که  رویکرد ما در این طرح پیشگیری به‌جای درمان است. یعنی ما به‌جای این‌که منتظر باشیم افراد آن‌قدر بیماری‌شان تشدید بشود که برای خدمات درمانی به بیمارستان مراجعه کنند، این‌ها را زودتر شناسایی کرده و خدمات را در منزل داشته باشیم. دوم این‌که خدمات در منزل یا   Home Careرا تقویت کنیم. به این معنی که ما خدماتی نظیر خدمات پزشکی، مراقبت‌های پرستاری و بعضی از امکانات درمانی مثل اکسیژن را به افرادی ازجمله افرادی که علائم بیماری دارند، افرادی که تماس‌های نزدیک دارند و گروه‌های پرخطر که نیاز به خدمات مراقبتی دارند ارائه دهیم. نکته دیگر این‌که این طرح محله محور بوده و بر اساس بضاعت و امکانات هر منطقه و استان تدوین‌شده است. درواقع ما به‌جای این‌که بیاییم و هشتادوچند میلیون جمعیت کل کشور را تحت مراقبت فعال قرار بدهیم  بعدازاین‌که طرح حالت ثبات به خودش گرفت تنها روی یک درصد از این تعداد که چیزی حدودانزدیک به یک‌میلیون نفر در هرماه می‌شود تمرکز کرده، آن‌ها را مراقبت کنیم و تحت نظر داشته باشیم که از انتشار بیماری جلوگیری شود، چراکه جمعیتی که در کشور وجود دارد، عمدتا کانون‌های اصلی آلودگی‌شان همان یک‌میلیون نفر است یعنی ۹۹ درصد دیگر از این تعداد می‌گیرند. البته این‌یک میلیون نفر ثابت نیستند و تغییر می‌کنند. بنابراین اگر این تعداد را شناسایی کرده و تحت مراقبت قرار بدهیم و قرنطینه‌های مناسبی برایشان ایجاد کنیم، دیگر آن ۹۹ درصد نیاز به  سختگیری‌های مدیریت اپیدمی نخواهند داشت. »
سوری در ادامه به توضیح جزئیات بیشتر این طرح پرداخته و بیان می‌دارد: « این طرح از ۲۰ آبان ماه در برخی از استان‌ها به‌صورت جدی شروع‌شده است و گزارش‌هایی که از اثرات آن در برخی شهرها ارائه می‌شود حاکی از موفقیت آن در کاهش موارد ابتلا و مرگ‌ومیر بوده است.  این طرح ۴ ماهه است و تا پایان سال ادامه دارد و امیدوار هستیم که ما را به مرحله کنترل اپیدمی برساند. متأسفانه ساده‌اندیشی در مقابل اپیدمی کرونا باعث شد ما روزبه‌روز شاهد افزایش موارد مرگ و بستری باشیم. چنانچه بخواهیم واقعا اپیدمی را کنترل کنیم چاره‌ای نداریم جز این‌که راهبرد خودمان را از درمان به سمت پیشگیری ببریم. ۳ مقوله در این طرح بسیار حائز اهمیت است. بحث نظارت، مراقبت و حمایت. در بحث مراقبت عرض کردم این مراقبت‌ها به شکل فعال و در منزل و امثال این‌ها و در سطوح مختلف انجام می‌گیرد. بحث حمایت شامل حمایت از گروه‌هایی است که نیاز به کمک‌های معیشتی دارند به‌علاوه حمایت از کسانی که نیاز است در خانه بمانند تا بیماری‌شان کنترل بشود. بدین منظور و  برای رساندن مایحتاج روزمره و حتی خدمات بهداشتی و درمانی به افراد پرخطر برای این‌که مجبور نشوند از منزل بیرون بیایند از گروه‌های مختلف مردمی، بسیج و امثال این‌ها استفاده می‌شود. بحث نظارتی هم شامل نظارت بر حسن اجرای کار و نظارت بر رفت‌وآمدها و ترددهاست. بنابراین افرادی که یا دارای علامت هستند یا تستشان مثبت است یا تماس نزدیک با فرد مبتلا داشته‌اند طی مدتی که دوره واگیری بیماری است، مورد مراقبت شدید قرار می‌گیرند و سعی می‌شود محدوده رفت‌وآمدهایشان تعریف و کنترل شود تا بتوانیم با رویکرد پیشگیری و مراقبت در خانه و به شکل هزینه اثربخش، این طرح را پیش ببریم. اثربخشی این طرح  ازنظر علمی و ازنقطه‌نظر رویکردهای مختلف تخصصی بارها مورد ارزیابی قرارگرفته و موردتوافق وزارت بهداشت و مسئولین امر است. رمز موفقیت آن نیز درگرو این خواهد بود که هم به‌خوبی توسط مجریان اجرا بشود و هم مردم که بازیگران اصلی کنترل اپیدمی هستند همکاری لازم را داشته باشند تا بار این اپیدمی را به حداقل ممکن برسانیم. »
این عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی بر این باور است  اگر لاک داون دوهفته‌ای با ۳ محور مهم طرح شهید سلیمانی شامل مراقبت، نظارت و حمایت هم‌راستا و مرتبط نباشد، مداخله‌ای بسیار پرهزینه برای جامعه خواهد بود: « اگر برای بعد از لاک داون و بحث قفل‌کردن شهرها برنامه نداشته باشیم  و اهدافمان تدوین‌نشده باشد، این کار قطعا یک مداخله بسیار  پرهزینه  برای جامعه خواهد بود و بعد از دو هفته البته با چند روز تأخیر مجددا شاهد اوج اپیدمی هستیم. این دو هفته لاک داون به ما زمان می‌دهد تا بتوانیم طرح شهید سلیمانی را که با شعار بسیج عمومی و کنترل اپیدمی همراه است، به اجرا دربیاوریم و این زمان عملا مهیا شدن جامعه برای اجرای این برنامه است. چنانچه محورهای آن طرح با لاک داون لینک نشود، قفل‌کردن شهرها به‌تنهایی هیچ تأثیری نخواهد داشت غیرازاین‌که ما دو هفته هزینه سنگینی را به جامعه تحمیل می‌کنیم بدون این‌که اثربخشی ماندگاری داشته باشیم. هم تجربیات بین‌المللی نشان داده است که این رویکرد می‌تواند موفق باشد و هم این‌که بین سیاستگذاران، مدیران و برنامه ریزان کشور که در حوزه کنترل اپیدمی فعالیت می‌کنند در این خصوص اتفاق‌نظر وجود دارد. بنده خودم  از مخالفین لاک داون به‌تنهایی هستم چون ارزش ماندگاری ندارد و بسیار پرهزینه است و چنانچه شما برای این  دو هفته  امکانات نظارتی کافی فراهم نکرده باشید و حمایتی  هم از افرادی که نیازمند درآمد و امرارمعاش روزانه‌شان هستند صورت نگیرد، قطعا موفق نخواهد شد. بنابراین، هم بحث مراقبت، هم نظارت و هم حمایت  باید در کنار این‌ها دیده بشود تا شاهد موفقیت طرح باشیم در غیر این صورت جامعه در مقابل سختگیری‌های افراطی تاب نمی‌آورد و از طرفی این سختگیری‌ها نمی‌تواند استمرار داشته باشد و در درازمدت به اجرا دربیاید چراکه باعث تشنجات و آشفتگی اجتماعی می‌شود. هیچ جامعه‌ای تحمل این سختگیری‌های شدید را در درازمدت ندارد و طبیعی است که حتی اگر معیشت افراد نیز تأمین بشود به لحاظ خصوصیات اجتماعی، روانی و معنوی مردم، این امکان وجود ندارد. بنابراین ما باید از مداخلات سختگیرانه  بسیار سنجیده و در شرایط خاص بهره ببریم و این را فرصتی بدانیم که اگر از آن درست استفاده نشود تکرار این سختگیری ها به راحتی در جامعه میسر نخواهد بود. ضمن این‌که عدم بهره گیری درست از شرایط سختگیرانه و بی نتیجه ماندن آن منجر به بی اعتمادی عمومی می شود چرا که مردم سیاست های مسئولین شان را مدام توأم با آزمون و خطا می یابند. در شرایطی فعلی زمان این نیست که به دنبال مقصر چند ماه گذشته بگردیم. آنچه مهم است این است که همه دست اندرکاران تغییر رویکرد را پذیرفته اند.  تغییر  رویکرد نیز نیازمند این است که هم  خوب به اجرا در بیاید و هم از اصول علمی مناسب بر خوردار باشد و هم مشارکت و همکاری مردم را به دنبال داشته باشد و هم  حاکمیت بتواند نیازهای اساسی اجرایی شدن مناسب طرح را مثل همان امکانات و حمایت های معیشتی که عرض کردم فراهم کند، اما اگر بی‌توجهی بشود و مردم و مسئولین وقعی نگذارند طبیعی است شما برجسته ترین طرح های موفق بین المللی را هم بیاورید، موفق نخواهد بود. مثل این می ماند که شما بهترین سناریو را برای یک فیلم  بنویسید اما بازیگران ،آن را خوب بازی نکنند و سناریو را حیف کنند. » 
اپیدمیولوژیست دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به این‌که در بحث کنترل اپیدمی یکسری اصول و چارچوب های کلی و بین المللی وجود دارد، بحث بومی شدن مسائل را بسیار مهم دانسته و خاطر نشان می کند: « بومی شدن به این معنا  است که زمان و مکان در سیاستگذاری های اپیدمی بسیار اهمیت دارد.  به عنوان مثال چنانچه کره جنوبی هشت ماه قبل لاک داون انجام داده و موفق شده است، اکنون دیگر  ۸ ماه قبل نیست. ما استراتژی های متناسب با زمان حال را نیاز داریم.  یا از نظر مکانی اگر طرحی جایی اجرا شده و موفق نبوده الزاما به این معنا نیست که در جای دیگر ممکن است موفق نباشد. البته اصول و ستون های اصلی راهبردی برای کنترل اپیدمی مشخص است که یکی بحث پیشگیری به جای درمان است، دیگری مراقبت است یعنی به جای این‌که ما در بیمارستان ها منتظر باشیم افراد مراجعه کنند، آن‌ها را زودتر در محیط منزل شناسایی کنیم و از شدت گرفتن بیماری  و مرگ جلوگیری به عمل آوریم. عمده بار اپیدمی که در حال حاضر در هر کشور و جامعه ای آزاردهنده است  تعداد مرگ ها و  بستری هاست. اگر بتوانیم این دو پیامد را به خوبی کنترل کنیم بسیار موفق خواهیم بود، چرا که ابتلا به اپیدمی در شرایطی که  به صورت خفیف یا نیمه خفیف باشد چندان به جامعه آسیب نمی رساند.  بنابراین ما عمده ترین راهبردمان باید در کنترل شدت اپیدمی باشد. برای این کنترل  باید تشخیص  و مراقبت زودرس داشته باشیم، از تردد افرادی که می توانند حامل عامل بیماری زا باشند جلوگیری کنیم  و  تماس های نزدیک به این افراد را نیز کنترل نماییم. این‌ها اصول کلی است حالا این‌که راهبردها در عمل به چه شکلی در بیاید موضوع دیگری است. به عنوان مثال در طرح دیده شده است هر استانی آزادی عمل های خاص خودش را متناسب با مقدورات و امکانات خود داشته باشد منتها در آن چارچوب و اصولی که همه به آن رسیده‌ایم. مثلا در جایی ممکن است برای مراقبت های اولیه از بهورز استفاده بشود و در جای دیگر از نیروهای داوطلب. یا مثلا  اقامتگاه های سلامت  برای افرادی که امکان قرنطینه در منزل برایشان نیست  در جایی هتل های یک شهر و در جایی دیگر مهمانسراها باشد. در این طرح قرار است افرادی که بیماری شان شناسایی می شود و باید تحت مراقبت و قرنطینه باشند عمدتا در منزل قرنطینه و تحت مراقبت های پزشکی فعال باشند و بخشی هم که امکانات سکونتی شان اجازه نمی دهد را در اقامتگاه های سلامت که می تواند هتل ها، مهمانسراها و امکانات اقامتی سازمان ها باشد مستقر کنیم. ما قبلا هم این تجربه را داشتیم که چندان موفق نبود چرا که  اقامتگاه ها حالت آسایشگاه داشت و حریم خصوصی افراد رعایت نمی شد. البته تعداد زیادی نباید نیازمند این اقامتگاه ها باشند مگر در مواردی که واقعا مکان و فضای داخل منزل جوابگو نیست و نمی توان محیط مناسبی را برای جداسازی فرد مبتلا فراهم کرد  یا سالمندانی که تنها زندگی می‌کنند و کسی نیست که از آن‌ها مراقبت روزمره داشته باشد. »