«ترامپ» و «بایدن»؛ درس‌هایی مهم برای آسیای مرکزی

 انتقال قدرت در آمریکا از «دونالد ترامپ » به «جو بایدن » برخوردها و جنجال هایی را به همراه داشت. مسدود شدن اکانت رئیس جمهور سابق آمریکا در شبکه‌های اجتماعی و خودداری گسترده شرکت‌های بزرگ از همکاری با وی از جمله آنان است.

مردم کشورهای آسیای مرکزی ضمن مشاهده رویدادهای آمریکا می‌توانند به چند نتیجه‌گیری مهم برسند.    

چه اتفاقی افتاد؟

پس از اعلام نتایج  رای گیری در آمریکا که ترامپ جمهوری خواه به «جو بایدن» دموکرات باخت، جالب ترین مسئله اتفاق افتاد. ترامپ با اظهار اینکه  آرای وی توسط رقبا دزدیده شده، شکست را نپذیرفت.  

رویارویی به برخوردها و اشغال ساختمان کنگره منجر شد. پس از این تقریبا تمام شبکه‌های اجتماعی بزرگ آمریکا اکانت‌های ترامپ و همکاران وی را ضمن حذف پست‌ها و پیام ویدئویی، مسدود کردند.

اکانت رئیس جمهور سابق در «توییتر» که وی بیش از 88 میلیون دنبال کننده داشت، برای همیشه مسدود شد. «فیسبوک» و «اینستاگرام» با اشاره به اینکه اگر مقررات بهره برداری از شبکه‌های اجتماعی دوباره نقض شود- اکانت‌ها برای همیشه بسته خواهد شد، به مسدود کردن موقت اکتفا کردند. پلتفرم YouTube ویدئویی تازه ترامپ را حذف و فعالیت کانال را مسدود کرد. Discord، Twitch، Snapchat و Pintrest نیز همان اقدام را انجام دادند.

شبکه‌های تلویزیون آمریکا یا حرف رئیس جمهور را قطع می‌کردند یا کاملا اظهارات وی را نادیده می‌گرفتند. شرکت‌های اطلاع رسانی و رسانه‌های گروهی سانسور عمومی ترامپ و همفکران وی را چنین توجیه کردند که می‌خواهند از پخش دعوت برای خشونت جلوگیری کنند. تاکید شد که ترامپ تلاش می‌کند به روند دموکراسی خلل وارد کند.  

همفکران ترامپ از شبکه اجتماعی  Parler شروع به استفاده کردند اما در حقیقت آن هم ثمری نداشت. Apple و Google این ابزار را از فروشگاه‌های اپ استور حذف کردند. یکی از رایج‌ترین سرویس‌های جهان سروریس‌های وب آمازون خدمات هاستینگ را قطع کرد.

تقریبا طی چند روز در نتیجه اقدامات هماهنگ مبنی بر مسدود کردن منابع، ترامپ و هوادارانش امکان ارائه نظرات خود به بیشتر مردم آمریکا از دست دادند.

درس‌هایی برای آسیای مرکزی

دخالت آشکار شرکت‌های اطلاع رسانی ملی به نفع یکی از طرف‌های مناقشه در آمریکا، برای نخستین بار اتفاق افتاده است. این اتفاق نه تنها برای ترامپ، بلکه برای سیاستمداران و بازرگانان تمام جهان نیز یک اقدام عجیب بود.

این که آمریکا می‌تواند برخی وسایل ارتباطی و مخابراتی را مسدود کند، مطلب تازه‌ای نیست. پنتاگون در زمان جنگ عراق سیگنال‌های «جی پی اس» را که توسط نیروهای «صدام» دریافت می‌شد، دستکاری می‌کردند.

در سال 2012 میلادی واحد ویژه آژانس امنیت ملی در نتیجه تلاش ناموفق برای نصب «دستگاه استراق سمع» ناچار شد اینترنت سوریه را قطع و با اختلال مواجه کند. در سال 2015 میلادی تاریخ با تحریف سیگنال‌های «جی پی اس» در سوریه تکرار شد. قطع پیشین متعلق به ساختارهای دولتی بود و به شبکه‌های اجتماعی مربوط نبود.

اتفاقات آمریکا برای ترامپ و همفکران وی نشان داد در صورت تمایل (یا دستور از واشنگتن و یا لانگلی) شرکت‌های ارتباطی بین المللی می‌توانند یک سیاستمدار یا کشور را کاملا از شبکه‌های اجتماعی و سرویس‌های خود حذف کنند.

استانداردهای دوگانه و رویدادهای خطرناک

در سال‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی، پیام رسان‌ها و سرویس‌های دیگر بخش جدانشدنی زندگی جامعه معاصر شده است. در اوایل سال 2020 میلادی مخاطبان شبکه‌های اجتماعی در جهان به 3 میلیارد و 800 میلیون نفر رسیده است. هم اکنون یک سوم افراد جهان کاربران فیسبوک هستند. شرکت آمازون با کسب حدود 50 درصد بازار، مالک بزرگ ترین سرویس‌های وب در جهان است.

پاندمی «کووید-19» و محدودیت‌های قرنطینه نقش ارتباطات الکترونیک را افزایش داد. شبکه‌های اجتماعی، پیام رسان‌ها و سرویس‌های اشتراک ویدئو همزمان با تبدیل به ابزار قوی مدیریت افکار عمومی یکی از منابع کسب گزارشات شد.

کشورهای آسیای مرکزی از شبکه‌های اجتماعی و سرویس‌های اشتراک ویدئو در زمان تبلیغات انتخاباتی به طور فعال استفاده می‌کنند. از طریق آنها نشست‌ها و تجمع‌های اعتراضی سازماندهی می‌شود.

افزایش تاثیرگذاری چندرسانه‌ای های جدید به رویدادهای منطقه، پاسخ به سوالاتی مانند این که فضا را چه کسی کنترل می‌کند و این کنترل نسبت به بازیکنان سیاسی محلی تا چه اندازه بی‌طرف است، وخیم تر می‌کند.

بر اساس نتایج رویدادهای اخیر در آمریکا نخبگان کشورهای آسیای مرکزی می‌توانند به چند نتیجه‌گیری برسند.   

مسدود شدن خطوط ارتباطی ترامپ و تیم وی به طور آشکار نشان داد که دفعه بعد این عملیات شرکت‌های مرتبط با آمریکا، می‌تواند به هر کسی که از اینترنت- سرویس‌های آمریکایی استفاده می‌کند، تعلق یابد.  

اگر دولتمردان آمریکایی تصمیم گرفتند معترضان خود را در داخل کشور به طور گسترده سرکوب کنند، آن وقت در انجام چنین کاری در صورت لزوم در کشورهای خارجی هیچ چیز مانع آنها نمی‌شود.  

درحقیقت، اگر تمایل برای استفاده از محدودیت‌ها حفظ شود، طبق  این تصمیم آمریکا می‌تواند هر سیاستمدار یا گروهی را از شبکه‌های اجتماعی بزرگ و پیام رسان‌ها به هر بهانه‌ای حذف کنند.  

از سوی دیگر مکاتبات و فایل‌های این افراد که در وب سرویس‌ها نگهداری می‌شوند، ممکن است حذف شده یا در اختیار رقبا یا افکار عمومی قرار گیرد.  

تصور کنید اگر چنین اقداماتی به طور مثال در زمان وقوع بحران‌های سیاسی شدید یا تبلیغات انتخاباتی صورت گیرد، چه تاثیری دارد.

در حقیقت این اتفاق در آمریکا وابستگی بالای دولت و مردم را به سرویس‌های خارج از کنترل آنها نشان داد.  

تسلط کامل پلتفرم و سرویس‌های خارجی بر ارتباطات، حق حاکمیت هر کشوری را تهدید می‌کند، دولت‌ها را آسیب پذیر و مردم را در برابر دخالت‌های خارجی تاثیر پذیر می‌کند.

حال به این تهدید می‌توان به طور مختلف واکنش نشان داد. نخست آنکه با پذیرش نفوذ آمریکا، با نادیده گرفتن استقلال کشور، به طور کامل وابسته شد، یا ضمن کاهش وابستگی به سرویس‌های اطلاع رسانی آمریکا به طور مستمر کنترل داخلی ارتباطات را به دست خود گرفت.

گروهی از کشورها این تهدید را پیشتر درک کردند. بدین دلیل روسیه و چین تلاش می‌کنند، سیستم‌های موقعیت‌یابی جهانی (جی‌پی‌اس)، جستجویی‌های اینترنتی، پیام رسان و شبکه‌های اجتماعی خود را توسعه دهند.   

نتیجه گیری دوم مهم تر است. سبک و روش مبارزه ترامپ و بایدن و به طور دقیق‌تر، گروه‌های سیاسی قرار گرفته پشت آنها، به طور بارز نشان می‌دهد که از ارزش‌های اظهار شده برای مخاطبان خارجی از جمله آزادی بیان، دموکراسی، حق برگزاری اعتراضات و برخورد بی‌طرفانه توسط رسانه‌ها در واقع در داخل آمریکا در موارد زیادی تنها بهانه بوده و عملاً نقض می‌شود.   

به نظر می‌رسد نخبگان آمریکایی از منطق ساده‌ای پیروی می‌کنند. «قواعد و اصول ارزش دارند اما اگر لازم باشد، آن وقت می‌توان بهانه‌ای پیدا کرد یعنی می‌توان از معترضان تحت عنوان «تروریست‌های داخلی» نام برد و دسترسی مخالفان را به رسانه‌ها محدود کرد.»

تمام جهان سیاست و استانداردهای دوگانه که در ماه‌های اخیر در آمریکا اجرا شد را مشاهده و عمیقاً نسبت به اعتبار اخلاقی آمریکا و ارزش‌ها و تصمیمات مطرح آنها مردد شدند.

اظهارات وزارت امور خارجه آمریکا در کنار انتقاد از سرکوب اعتراضات در دیگر کشورها اکنون با اقدامات خود آمریکا مقایسه خواهد شد.

برداشت سوم از اینکه ماجرا این است که پشت این اقیانوس، ایده آلیست‌ها زندگی نمی‌کنند بلکه عملگراهای بی حیایی هستند که برای سود و منافع خود، ارتباطات را دستکاری و مهندسی کرده کشورها را تحریم می‌کنند!