کارگردان «کوزوو»: از رانت عمویم استفاده نکردم

این روزها فیلم‌های کمدی کمی روی پرده سینما می‌رود. یکی از این فیلم‌ها « کوزوو » به کارگردانی میثم هاشمی‌طبا است که در یک ماه فروش یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومانی را تجربه کرد. هرچند که حواشی زیادی پشت نام میثم هاشمی‌طبا است.

برای اینکه ببینیم «کوزوو» از کجا متولد شده و چه چیزهایی را پشت سر گذاشته، از میثم هاشمی‌طبا به عنوان کارگردان و کوروش تهامی و هومن شاهی به عنوان بازیگر دعوت کردیم تا هم درباره «کوزوو» صحبت کنند، هم به حواشی مطرح شده پاسخ دهند.

متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

ایده «کوزوو» از کجا کلید خورد؟

میثم هاشمی‌طبا: ابتدا یک فیلم‌نامه به نام «الماس خونین» نوشتم و برای کوروش تهامی فرستادم، داستان تقریبا همین داستان «کوزوو» بود ولی نام و جزئیتاش فرق می‌کرد البته آن هم محتوای کمدی داشت. من قصه را دوست دارم و می‌خواستم فیلمی که می‌سازم قصه داشته باشد. خواستیم کار را بسازیم که شرایط جور نشد. بعد فیلم‌نامه دیگری نوشتم به نام «خواب شیرین فرهاد» که بر اساس رمانی به همین نام که خودم نوشته بودم نوشته شد. تصمیم گرفتیم آن فیلم‌نامه را با آقای محمدعلی نجفی کار کنیم. پروانه ساخت را هم گرفتیم اما ترجیح دادیم که به صورت سریال در شبکه نمایش خانگی پخش شود، بنابراین شروع کردیم به بازنویسی متن که هنوز هم ادامه دارد. مجدد فیلم‌نامه دیگری را خواستم کار کنم به عنوان «آرام‌سرد»، خواستیم تئاتری را بسازیم به عنوان «گذرگاه بهشت» که بخاطر کرونا باز هم به در بسته خوردیم. نهایتا برگشتم به «الماس خونین» فیلم‌نامه اش را بازنوسی کردم و تبدیل شد به «کوزوو» چون محوریت قصه یک الماس است، بنابراین من باید به آن الماس شناسنامه می‌دادم. برای همین تصمیم گرفتیم کشوری را انتخاب کنیم که خیلی آزاد باشد و شناخته شده نباشد و کوزوو به ذهنمان آمد. چون باید بامزه هم می‌بود. اسم‌های قلمبه سلمبه جذابیت ندارند.

فکر می‌کنم با توجه به روندی که در دهه ۹۰ داشتید خیلی در مسئله ساخت فیلم و سریال خوش شانس نبودید، درسته؟

هاشمی ‌طبا: آدم‌های ضعیف در مورد خودشان کلمه شانس را به کار می‌برند.

پس در واقع شما نتوانستید یا نخواستید به این راحتی‌ها از رانت استفاده کنید؟

هاشمی‌طبا: یک زمانی شرایط استفاده از رانت وجود دارد یک زمان هم نه. مثل ضرب المثلی که می‌گوید بعضی‌ها از بی‌عرضگی آدم خوبی هستند. شاید شرایطی مهیا بوده که خیلی راحت استفاده کنم و کسی هم متوجه نشود، اما من در تمام مدت عمرم همه تلاشم را کردم سمت این مسائل نروم و فرصتی را خلق کنم تا بتوانم از آن استفاده کنم. پدر من فارغ التحصیل دانشگاه تهران است و بیش از ۳۵ سال در دبیرستان البرز تدریس کردند. من در یک خانواده خیلی فرهنگی بزرگ شدم و از رانت عمویم استفاده نکردم.

 

یعنی هیچگاه درگیر مسائل سیاسی نشدید درست است؟

هاشمی‌طبا: من تنها رانتی که استفاده کردم مربوط به کودکی‌ام است. به پدرم گفتم از عمویم برایم کارت استخر بگیرد. سه ماه تابستان به آنجا می‌رفتم و بعدا متوجه شدم پدرم هزینه کرده و کارت را خریده است. فرصت‌های زیادی در زندگی همه ما وجود دارد اما آدم باید مواظب باشد فرصت‌های درست را نسوزاند. من می‌توانستم همان چهار سال پیش «الماس خونین» را بسازم ولی کار خراب می‌شد.

چرا خراب می‌شد؟

هاشمی‌طبا: گاهی باید صبر کنیم موقعیت مناسبی ایجاد شود، بازیگر خوب، پختگی کار و همه این موارد باید ابتدا به دست آمده باشد. ما در این مجموعه چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین تلاش کردیم کار به بهترین نحو انجام شود، شاید اگر چهار سال قبل بود خیلی سرسری و ابتدایی از آب در می‌آمد.

آقای تهامی، با توجه به این که خیلی از کارگردان های بزرگ فرزند یک فرد سیاسی هستند، این نگرانی هست که بازیگران نگاه خوبی نداشته باشند، برای شما چه طور بود؟ این را حس کردید؟

شاهی: اولین چیزی که با آن روبه رو می‌شویم، شخصیت فرد است و دومین چیز فیلم نامه است. آدم وقتی می‌بیند که این‌ها درست هستند دیگر نگرانی ندارد. چرا همچین حرفی را می‌زنید؟

در سریال «شهرزاد» هم کارگردان و هم فیلم‌نامه خوب و سرشناس بود اما آن حواشی را داشت.

شاهی: من هر کسی را سر جای خودش می‌گذارم و در جای خودش قضاوت می‌کنم.

تهامی: من سوال شما را متوجه شدم، چیزی که وجود دارد این است که ما یک تله فیلم قبلا با هم کار کرده بودیم. با توجه به شناختی که از ایشان و کار داشتم، به ایشان نگاه متفاوتی داشتم. شاید اگر هر از گاهی در یک نشریه یا خبری کسی شوخی‌ای با ایشان نمی‌کرد اصلا یاد من نبود که ایشان نسبتی با مقام مسئول دارند. چنین چیزی وجود ندارد و نمی‌شود این اتکا را کرد.

کارگردان «کوزوو»: از رانت عمویم استفاده نکردم

از فیلم‌نامه کار بگویید، چگونه به آن رسیدید؟

هاشمی‌طبا: یکی از سخت‌ترین ژانرها در فیلم‌سازی ژانر کمدی است. هر اقلیمی و هر کشوری برای طنز تعریف خود را دارد. طنز ایران هم روند متفاوتی را داشته است. شاید از نظر من بهترین فیلم سینمایی کمدی تاریخ «اجاره نشین ها» باشد.

موقع نوشتن چند مسیر داشتم و اولین و آسان‌ترینش این بود که الگوی خود را فیلم‌های پرفروش که از شوخی‌های ساده استفاده می‌کنند قرار دهم. شوخی‌هایی که تاریخ محدود دارند و بعدا مزه ای ندارد. یک دوره‌ای محوریت شوخی‌ها مترجم تیم ملی بود ولی حالا معنی ندارد.

هدف من چیز دیگری بود و می‌خواستم به عنوان اولین تجربه سینمایی، فیلم شریف و محترمی بسازم که داستان دارد و بازیگران در خدمت باشند و با هم قصه را پیش ببرند.

نکته‌ای که در سینمای امروز به چشم می‌آید این است که حد کمدی کجاست؟ مرز سخیف شدن کار کجاست؟

هاشمی‌طبا: یک حدیثی هست که می‌گوید، آن‌چه را برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نبپسند. وقتی یک فیلم ساز فیلمی را می‌سازد باید با خودش خلوت کند و بگوید آیا وجدان من اجازه می‌دهد خانواده‌ام این فیلم را ببینند؟

اینکه ما به هر قیمتی بخواهیم بیننده را بخندانیم، چه ثمره ای دارد؟ من یادم هست که با آقای محمد علی نجفی یک فیلمی را دیدیم که بعد از فیلم همه مات و مبهوت فیلم بودند. آقای نجفی گفتند می‌توانی فیلم را تعریف کنی، هر چه قدر فکر کردم نتوانستم. گفتند پس فیلمی خوب است که پیام داشته باشد.

پیام «کوزوو» چه بود؟

هاشمی‌طبا: ما در«کوزوو» تحول یک انسان را نشان می‌دهیم. خیلی از مشکلات ما از حرف نزدن و دروغ گفتن است. گره‌ای که برای شخصیت اصلی پیش می‌آید از حرف نزدن و پنهان کاری‌اش است و این او را به جایی می‌رساند که به بن بست می‌رسد و همه چیز سخت می‌شود. پیام فیلم ما این است که حرف بزنید، با حرف زدن مشکلات را حل کنید، دروغ نگویید و اگر به مشکلی خوردید همان جا آن را حل کنید.

بعضی از فیلم‌ها مخصوصا کمدی‌ها به قدری مبتذل است که نمی‌توان آن را با خانواده دید، آقای تهامی در دیدگاه شما مرز این ابتذال و کمدی کجاست؟

کوروش تهامی: شاید اولین چیزی که موضوع و شیوه ساخت فیلم‌نامه‌ها را به این سمت برده، از نظر من محدودیت‌های بیش از اندازه سینما باشد. به این دلیل که اولا وقتی که یک بخش زیادی از مشاغل مختلف در یک کشوری را قابلیت شوخی ندارند، یا اگر شوخی کنی همه آن‌ها ناراضی می‌شوند و بیانیه می‌دهند و تظاهرات می‌کنند، این باعث می‌شود موضوعاتی که شما توان پردازش به آن‌ها را داری، محدود می‌شود. همین سبب شده فیلم‌سازها از یک سری مسائل به قدری استفاده کنند که دیگر چیزی برای بهره‌وری نماند و نکته بعدی اینکه دیگر آن خلاقیت وجود ندارد. شاید بعضی‌ها اصلا دوست ندارند سمت خلاقیت بروند.

ما در کشورمان خیلی ایده کمی داریم و ایده‌پردازی انجام نمی‌شود. در دنیا ایده فروشی یک شغل است. ما در کشورمان این چیز هارا نداریم و این موضوع همه چیز را دم دستی کرده است.

به طور مثال آقای فتحعلی اویسی، سرشار از استعداد کمدی بودند، سال‌ها این استعداد کشف نشده بود علی‌رغم این‌که دوستانشان هم این موضوع را می‌دانستند. ایشان همیشه در نقش‌های منفی و جدی بودند، خب چرا کسی که این همه پتانسیل دارد دیر دیده می‌شود؟ بعد از کشف هم انقدر در یک مدل ایشان را تکرار کردند که کارشان از دست رفت. متاسفانه این ویژگی کار نمایش است، آن‌قدر یک چیز تکراری را از یک آدم می‌خواهند که بازیگر را در یک ورطه سخت که هیچ چیز خاصی برای ارائه ندارد می‌اندازد. این ماجرا هاست که آدم‌ها را در این فضا می‌اندازد.

من هم خودم را از این قاعده مستثنی نمی‌دانم. چهره من به نقش‌های مثبت می‌خورد و من تلاش کردم با انتخاب فیلم «رگ خواب» خودم را از این ماجرا دورتر کنم. خیلی برای من ساده بود که در یک نقش بمانم اما مدام دوست داشتم چیزهای جدید را تجربه کنم. برای این که بازیگری دغدغه من است و برای پول و شهرت‌ش آن را انتخاب نکردم.

ساخت این قبیل فیلم‌ها برای سینمای ما می‌افتد، به مسائل مالی و گیشه مربوط است؟

شاهی: این فیلم‌هایی که بعد از کرونا آمدند قصدشان تکان دادن سینما بود و اتفاق بدی هم نبود، ولی این که هنوز این سخیف‌سازی ادامه دارد، می‌تواند یک دوره ای داشته باشد. مردم در یک بازه‌ای از زمان بلیت می‌خرند اما تب و تاب‌اش می‌خوابد.

مثل همه چیزها و هنرها. حتی در موسیقی هم همین است. یک زمانی موسیقی شش و هشت در رپ از نظر مخاطب خوب نبود، اما الان مردم این طور فکر نمی‌کنند و می‌گویند هر دو باید باشد. در مورد فیلم‌ها هم همین است و بعدا اوضاع تغییر می‌کند.

تهامی: قطعا مسئله گیشه خیلی تاثیرگذار است. ما خیلی از فیلم‌ها را دیدیم که با کلی بازیگر خوب و سر و صدا آمدند اما نتیجه نگرفتند. خنداندن مردم بسیار سخت است و اتفاقا از ضعف یک پروژه هست که با چنگ انداختن به هر چیزی بخواهد مخاطب را بخنداند. شاید دو سه تا مخاطب عام لذت ببرند اما یک انسان فهمیده متوجه می‌شود. یک شاخصه اثر خوب هنری این است که شما بخواهی چند بار آن را تکرار کنی و ببینی. فیلم «اجازه نشین ها» می‌تواند الگو باشد. خود من که انسان سخت‌گیری هستم این فیلم را دفعات دیدم و لذت بردم. این آثاری که الان ساخته می‌شود که بعضی هاشان خرج و زمان زیادی دارد، برا بار اول هم قابل تماشای کامل نیست.

این همیشه بوده است. ما یک تبعیض‌هایی را در سینما دیدیم که اجازه نمی‌دهند همین اثر سخیف را کسی دیگر بسازد. خیلی از شوخی های مجازی خیلی از این ها بهتر است.

درست است که خنداندن لازم است اما به چه قیمتی؟

تهامی: از یک لحاظ هم مربوط به مردم است. من که تا به حال در این آثار بازی نکردم ولی مردم چرا نگاه می‌کنند؟ به نظر من یکی از افتخارات «کوزوو» این است که به این راه‌ها کشیده نشده است. میثم هاشمی‌طبا می‌توانست برای اولین کار چندتا از این چاشنی‌های سخیف را استفاده کند ولی این کار را نکرد و همین موضوع به نوبه خودش یک ریسک بزرگ بود.

شاهی: نکته این است که همین شوخی‌هارا رفیق شما می‌کند تازه خیلی هم بهتر، خب چرا بخواهی در سینما هم ببینی؟ قطعا مخاطب این کار را نمی‌کند، اگر هم انجام می‌دهد، اشتباه است.

مهسا بهادری