میشل عون، مردی از تبار مقاومت

 میشل عون درحالی در هشتم آبان ماه کاخ بعبدا را ترک کرد که طی ۶ سال ریاست‌جمهوری وی تحولات و دستاوردهای متعددی در لبنان روی داد که مهم ترین آن امضای توافق مرزبندی دریایی با رژیم صهیونیستی بود که در روزهای پایانی ریاست‌جمهوری عون انجام شد، هرچند مردم لبنان به دلیل محاصره اقتصادی و فساد مقامات دولتی و حزبی غربگرای این کشور در چهار سال گذشته با مشکلات زیاد اقتصادی روبه رو بوده اند.

یکی از شاخصه های شخصیتی و مهم عون، ملی گرایی وی و نزدیکی و اتحاد او با مقاومت و به ویژه سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله بود.  

میشل عون با بسیاری از مقامات سیاسی لبنان فرق دارد؛ در سال ۲۰۰۶ و در زمان جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان که با پیروزی حزب الله به سرانجام رسید، عون در کنار مقاومت بود و از هیچگونه کمکی به حزب الله دریغ نکرد، دقیقا که زمانی شمار زیادی از مقامات لبنانی رویکرد سکوت و یا حتی مخالفت با دفاع حزب الله داشتند.  

اقدام میشل عون در جنگ ۳۳ روزه آنقدر موثر و بجا بود که سید حسن نصرالله در یک جلسه خصوصی اعلام کرد که اگر خداوند به بنده نظر لطف داشته باشد و بگوید می توانی در روز جزا یک نفر را شفاعت کنی، من میشل عون را شفاعت خواهم کرد.

دبیر کل حزب الله از سال ۲۰۰۵ (زمان بازگشت میشل عون به لبنان) همواره در سخنرانی های خود از رابطه خوب و حتی ممتاز این جنبش با عون سخن گفته است، وی بارها تاکید داشته و دارد که روابط حزب الله با میشل عون، روابطی بسیار خوب و بر اساس اعتماد متقابل بوده است.

البته دشمنان جبهه مقاومت اسلامی بارها اخبار دروغی در خصوص وجود اختلاف میان نصرالله و عون مطرح کردند که هربار دبیرکل حزب الله با رد آن همواره از عون حمایت می کرد و شایعات دربارۀ اختلاف حزب الله و رئیس جمهور لبنان را بی اساس می دانست.

نصرالله در یکی از سخنرانی هایش با اشاره به تلاش های برخی گروه ها و افراد برای تفرقه افکنی میان شیعیان (حزب الله) و مسیحیان (جزیان آزاد به رهبری میشل عون) لبنان گفته بود که «مسلمانان و مسیحیان این منطقه در سال های متمادی به ویژه در سال های اخیر با چالش های مشترکی مواجه بوده اند؛ تمدن مسلمانان و مسیحیان به یک اندازه در معرض تهدید قرار دارد».

شیخ "نعیم قاسم" معاون دبیر کل حزب‌الله لبنان نیز همواره از "میشل عون" به عنوان حامی مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی یاد کرده و قدردانی نموده است.

شیخ نعیم قاسم در نهم آبان ماه طی سخنانی از با قدردانی از دوران ریاست جمهوری میشل عون، اعلام کرد که وی دستاوردهای زیادی در کشور داشته و توانست از سلطه بیگانگان بر لبنان جلوگیری کرده و در حمایت از مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی مشارکت داشته باشد.

وی افزود: میشل عون در کمک به مقاومت و پیروزی آن در نبرد "فجر الجرود" در مقابل گروه‌های تکفیری نقش داشت و در دوره او وحدتی که در موضع رسمی لبنان وجود داشت و همکاری که بین ارتش، ملت و مقاومت صورت گرفت، باعث شد تا دستاورد ترسیم مرزهای آبی با رژیم صهیونیستی محقق شود.

در مقابل، عون نیز همواره از حزب الله چه در دوران ریاست جمهوری خود و چه قبل از آن حمایت تمام قد می کرد.

 میشل عون در قضیه تعیین مرزهای آبی لبنان و رژیم صهیونیستی به نقش و  مواضع مقاومت تاکید داشت و پس از امضای توافقنامه میان بیروت و تل آویو در این زمینه اعلام کرد که موضع‌گیری‌های مقاومت موجب تقویت جایگاه لبنان در مذاکرات مربوط به پرونده مناقشه مرزی با رژیم صهیونیستی شد؛ حزب‌الله یکی از مولفه‌های اصلی لبنان است و ما به اتحاد خود با آن پایبندیم.

عون در هفتم آبانماه (یک روز قبل از تحویل پست ریاست جمهوری لبنان) نیز با تاکید بر این که «با سید حسن نصرالله همبستگی داریم»، درباره روابط خود با دبیرکل حزب الله گفته بود، «روابط ما با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان سرشار از صراحت است و هیچ گونه غشّی در آن نیست؛ همبستگی بین ما در شرایط سخت و به نفع کشور همیشه وجود دارد».

میشل عون همچنین با اشاره به مذاکرات ترسیم مرزهای دریایی بین لبنان و رژیم صهیونیستی، قدرت مقاومت را یک فاکتور پشتیبان و تشویق کننده خواند و تاکید کرد که، قدرت در نزد افراد خردمند بسیار مفید و در نزد افراد بی پروا بسیار مضر است.

وی در چهارم فروردین هم طی سخنانی با تایید مقاومت در برابر اشغالگری، در مقابل بدخواهوان لبنان گفته بود که مقاومت تروریسم محسوب نمی شود.

عون با اشاره به پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ گفته بود که، حزب الله اراضی را که رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان اشغال کرده بود، آزاد کرد، اما هنوز بخش‌هایی از اراضی سوریه و لبنان در اشغال رژیم صهیونیستی است و در صورت آزادسازی آنها می‌توان روند مذاکرات با رژیم صهیونیستی را با هدف حفظ حقوقِ لبنان آغاز کرد.

زندگینامه میشل عون 

"میشل عون" در ۱۸ فوریه ۱۹۳۵ در منطقه الشیاح بیروت به دنیا آمد و در منطقه حارة حریک در ضاحیه جنوبی این شهر رشد کرد. این منطقه، منطقه‌ای مختلط است که حدفاصل و جداکننده بیروت و منطقه جبل لبنان به حساب می‌آید. خانواده عون هم خانواده‌ای بود که سطح اقتصادی‌اش بین طبقه متوسط و طبقه فقیر قرار داشت. عون تحصیلش را در مدارس متعددی پیش برد تا آنکه وارد مدرسه نظام شد.

بعد از سیکل، به‌دلیل اوضاع سخت اقتصادی خانواده‌اش دو سال ناچار از ادامه تحصیل بازماند، ولی بعدها که دوباره به درس برگشت، توانست یک سال از آن دو سال را به‌صورت جهشی بخواند.

میشل در اصل می‌خواست مهندس شود، اما وضعیت بد مالی مانع رسیدن او به آرزویش شد و او به ارتش پیوست. عون در جوانی متعلق به گروهی بود که طرفدار حزب ائتلاف ملی به‌رهبری "ریمون ادّة" بودند، آن هم در زمانی که حکومت لبنان در اختیار حزب ائتلاف قانون اساسی به‌رهبری "بشارة الخوری" بود و درگیری بین این دو حزب در اوجش بود، اما در هر حال ارتش تنها نهاد این کشور بود که از این کشمکش‌ها و جهت‌گیری‌های سیاسی دور مانده بود و همین هم دلیلی بود که او را به عضویت در خود پذیرفت.

تصویر ارتشِ لبنان به‌دور از سیاست و بازی‌های سیاسی، در عمق وجدان عون از ابتدا بود.  

عون با خانم "فادیا شامی" ازدواج کرد واز او دارای سه دختر شد: "میرای" که عون، او را عقل خود می‌داند. "کلودین" که عون او را بازوی خود می‌خواند و "شانتال" که عون او را قلب خود می‌شمرد.

قبول مسئولیت ارتش لبنان 

عون بعد از فارغ التحصیل شدنش مأموریت‌های مختلفی در مناطق مختلف لبنان به‌عهده گرفت، از بیروت گرفته تا صیدا و طرابلس. در دسامبر ۱۹۸۰ عون مسئول منطقه‌ای شد که به نام «خطوط تماس بین بندر بیروت تا عین الرمانه» شناخته می‌شد. "بشیر جمیّل" در آن زمان قبول کرده بود نیروهایش را از این منطقه عقب بکشد به‌شرطی که بخشی از نیروهای ارتش به‌فرماندهی میشل عون به‌جای نیروهای او در آن منطقه مستقر شوند.

بعد از به ریاست جمهوری رسیدن امین جیل در سال ۱۹۸۲ و تعیین "ابراهیم طنوس" توسط او به فرماندهی ارتش، "جونی عبده" به عون پیشنهاد کرد که به‌جای او مسئولیت اطلاعات ارتش لبنان را به‌عهده بگیرد. عون در پاسخ او گفت: «نمی‌خواهم زندگی‌ام را به‌عنوان یک افسر اطلاعات به پایان ببرم، ترجیح می‌دهم یک افسر میدانی باقی بمانم.»، اما دلیل حقیقی نپذیرفتنش این پست آن بود که احساس می‌کرد با بودن امین جمیل و ابراهیم طنوس نخواهد توانست وظایفش را انجام دهد.

وقتی در سال ۱۹۸۴ ژنرال ابراهیم طنوس استعفا داد و عون به‌جای او فرمانده ارتش لبنان شد، در جلسه تودیع و معارفه که با حضور رئیس جمهور امین جمیل و وزیر دفاع "عادل عسیران" برگزار شد، عون سخنانی خطاب به همقطارانش انجام داد و در انتهای آن گفت: ما باید انتخاب کنیم که می‌خواهیم سربازان وطن و سربازان هویتی مشخص باشیم یا آنکه مزدورانی باشیم در بازی‌ای بین المللی؛ و انتخاب ما طبعاً وطن است.

وی در دوره جنگ داخلی لبنان با «سمیر جعجع» رئیس حزب نیروهای لبنانی و از عوامل اصلی صهیونیست ها در این کشور اختلاف شدیدی داشت و امور به جایی رسید که درگیری گسترده‌ای میان گروه وابسته به عون و گروه سمیر جعجع رخ داد.

عون وقتی که بین سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ فرمانده ارتش لبنان بود، به‌وضوح وظیفه افسران و نیروهای ارتش را روشن نمود: «ارتش، مؤسسه‌ای ملی است که از مرزها و مردم کشور حمایت و محافظت می‌کند و وظیفه‌اش استفاده از زور برای حمایت از نظام حاکم نیست، اجازه تغییر نظام با زور را هم نخواهد داد؛ این، ارتش وطن است نه ارتش نظام».

میشل عون، مردی از تبار مقاومت

تبعید به فرانسه

عون شخصیتی چندوجهی دارد و دو چهره مشخص را می‌توان در او دید: مرد صبر و مرد ایستادگی و فعالیت. وقتی بحران انتخاب رئیس جمهور برای جانشینی امین جُمَیّل در سال ۱۹۸۸ در اوج خودش بود از او پرسیدند: «منتظر چه هستی؟» پاسخ داد: «منتظرم که وقتم برسد».

در سال ۱۹۸۹ که پیمان طائف میان گروه های لبنانی منعقد شد، عون با آن مخالفت کرد و مشروعیت دو رئیس جمهور بعدی "رینیه معوض" و "الیاس الهراوی" را نپذیرفت. وی از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ رئیس خودخوانده یکی از دو حکومت لبنان بود که برای به قدرت رسیدن با یکدیگر در جنگ بودند. وی در سال ۱۹۸۹ علیه نیروهای سوریه مستقر در لبنان «جنگ آزادی‌بخش» اعلام کرد و در سال ۱۹۹۰ پس از تصرف بیروت توسط ارتش سوریه به سفارت فرانسه پناهنده شده و بعداً اجازه یافت تا به فرانسه برود. عون تا آخر فوریه ۱۹۹۳ در شهر مارسی فرانسه ماند، سپس همراه با خانواده‌اش به منطقه لاهوت میسیون در پنجاه کیلومتری پاریس منتقل شد و در نهایت در می ۱۹۹۹ به پاریس رفت.

عون درباره دوره تبعیدش از لبنان این‌گونه می‌گوید: «وقتی در سفارت فرانسه بودم، تلاش می‌کردم که بتوانم شرایط را مساعد کنم و از آنجا بیرون بیایم و وقتی هم در فرانسه بودم تلاش می‌کردم که به لبنان بازگردم.»، با این وجود تبعید عون ۱۵ سال طول کشید.

عون که در آن زمان از بزرگترین حامیان خروج نیروهای سوریه از لبنان بود، به‌مناسبت عید استقلال لبنان در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۴ دعوت به تشکیل نشستی بزرگ در پاریس کرد تا طی آن، موضع لبنانی‌ها برای مرحله مابعد عقب‌نشینی ارتش سوریه تدوین شود. وی تصمیم گرفت که همه طرف‌های لبنانی را دعوت کند تا در محلی امن که مورد توافق همه باشد جمع شوند تا درباره مرحله مابعد از عقب‌نشینی سوریه گفتگو نمایند. این نشست ملی آن‌طور که ژنرال عون می‌خواست برگزار نشد. رفیق حریری ترور شد، لبنان به لرزه درآمد و جریان ۱۴ مارس نتوانست وضعیت نوظهور را کنترل نماید.

بازگشت به لبنان، نقطه عطف عون 

زمانی که ژنرال عون به کشور بازگشت، اوضاع لبنان در هم تنیده و پیچیده بود، از روز بازگشتش به لبنان در ۷ می ۲۰۰۵، عون مدام به‌روی این مسئله تأکید و پافشاری می‌کرد که لبنان باید از حالت شرکت سهامی و سهم‌گیری‌های سیاسی و طائفه‌ای و مالی آزاد شود و امورش بر مبنای پاسخگویی و حسابرسی دقیق پیش برود.

عون بعد از گذشت ۱۵ سال در می سال ۲۰۰۵ بعد از نوعی استحاله سیاسی به لبنان بازگشت، استقبال عمومی مردم این کشور از وی در فرودگاه نقطه عطفی در آغاز دور جدید فعالیت‌های سیاسی وی بود، عون در چرخش از مواضع قبلی خود ضمن ائتلاف با حزب‌الله و ورود در جریان هشت مارس رویکرد جدیدی برای خود در پیش گرفت.

در حالی که عون شرکت در انتخابات‌های قبلی پارلمان در سال های ۹۲ و ۹۶ و ۲۰۰۰ را تحریم کرده بود، در انتخابات سال ۲۰۰۵ شرکت کرد و در مناطق مسیحی‌نشین به پیروزی بزرگی دست یافت و در رأس فراکسیون پارلمانی «تغییر و اصلاح» قرار گرفت که تعداد اعضایش بیش از بیست نماینده بود. فراکسیون تغییر و اصلاح وابسته به وی در پارلمان لبنان در حال حاضر از بزرگترین فراکسیون‌ها است و در انتخابات سال ۲۰۰۹ توانست ۲۷ کرسی از مجلس ۱۲۸ نفری لبنان را به خود اختصاص دهد.

همچنین در تاریخ ۶ فوریه ۲۰۰۶ هم با سید حسن نصرالله «سند تفاهم» بین حزب‌الله و جریان ملی آزاد را امضا کرد تا بدین شکل جلوی فتنه‌های مذهبی را بگیرد و پرتو نوری بر مسیر وحدت ملی بتاباند. میشل عون، اختلافاتش با سوریه را هم روی یک اصل پایان داد: عون می‌گفت اختلافش با سوریه بر سر اشغال لبنان توسط سوریه بوده است، پس وقتی سوریه از لبنان عقب‌نشینی کرده است، خود به خود اختلاف هم تمام شده است.

عون در اکتبر ۲۰۰۸ به ایران سفر کرد، اما سفرش به سوریه از سوم تا هفتم دسامبر ۲۰۰۸ تحولی در سیاست لبنانی ــ سوری و همچنین در روابط مسیحی‌ها ــ سوری‌ها ایجاد کرد.

رابطه میشل عون با حزب‌الله

ششم فوریه سال ۲۰۰۶ آغاز تحولی مهم در عرصه سیاسی لبنان بود؛ روزی که روابط جریان آزاد ملی به ریاست میشل عون در آن زمان با حزب‌الله تقویت شد. در این تاریخ میشل عون و سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله در کلیسای «مار میخائیل» توافقی را امضا کردند که موجب ایجاد اتحاد و اجماع بین دو طرف بر سر مبانی اساسی سیاست داخلی و خارجی شد. جریان آزاد ملی و حزب‌الله همواره تاکید کرده‌اند که روابط آنها بر پایه احترام متقابل و اعتماد و دوستی بنا شده است.

سید حسن نصرالله در یکی از سخنرانی‌های خود در این زمینه اعلام کرد، ما متعهد به تفاهم با جریان آزاد ملی بوده و آماده توسعه روابط خود به گونه‌ای هستیم که منافع ملی را تأمین کند.

میشل عون نیز در این خصوص همواره تاکید ‌کرده که توافق مارمیخائیل یک تفاهم بین دو جریان آزاد ملی و حزب‌الله است نه صرفا توافق میان دو رهبر و این توافق برخلاف آنچه که برخی تصور می‌کنند مسیر خود را تا انتها طی خواهد کرد. «سیاستی که ما با حزب‌الله روی آن تفاهم داریم مربوط به گزینه‌های سیاسی راهبردی است».

وی درباره روابط خود با سید حسن نصرالله نیز تاکید دارد، ما کاملا یکدیگر را درک می‌کنیم، روابط من با سید نصرالله کاملا شفاف و روشن بوده و هیچ غل و غشی در آن وجود ندارد، ما همواره در شرایط سخت و در راستای منافع کشور همبستگی داشته‌ایم.

به این ترتیب رابطه حزب‌الله و جریان آزاد ملی لبنان طبق توافق مار میخائیل، در کنار مناسبات ملی، ابعاد راهبردی پیدا کرد؛ جایی که میشل عون به عنوان رئیس وقت جریان آزاد ملی همواره در موضع حمایت از مقاومت برای دفاع از لبنان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی قرار داشت و این موضع او در جریان جنگ جولای ۲۰۰۶ کاملا شفاف بود. میشل عون در آن زمان فاش کرد که «جفری ویلتمن» سفیر وقت آمریکا در بیروت او را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده بود تا موضع خود را درباره حزب‌الله تغییر داده و دست از حمایت آن بردارد که عون پاسخ منفی داده بود.

میشل عون و جریان آزاد ملی همچنین بین سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ برای مقابله با سیاست‌های غیر ملی «فواد سنیوره» نخست‌وزیر وقت لبنان با حزب‌الله و جنبش امل متحد شدند.  

ریاست‌جمهوری میشل عون در لبنان

بعد از یک دوره طولانی خلأ ریاست‌جمهوری در لبنان که از ۲۳ آوریل ۲۰۱۴ تا ۳۱ اکتبر ۲۰۱۶ به طول انجامید، پارلمان لبنان میشل عون را به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب کرد. انتخاب عون به عنوان رئیس جمهور لبنان به مذاق برخی طرف‌ها از جمله جریان غربگرای ۱۴ مارس و در راس آن حزب نیروهای لبنانی به ریاست سمیر جعجع خوش نیامد و آنها میشل عون را نامزد حزب‌الله می دانستند. به همین دلیل عون در مسیر انجام وظایف خود در پست ریاست‌جمهوری لبنان همواره با موانع و محاصره مهره‌های ۱۴ مارس و طرف‌های وابسته به محور آمریکایی-سعودی-صهیونیستی مواجه بود.

میشل عون همچنین با چالش‌های متعددی در سطح داخلی و خارجی لبنان مواجه بود. یکی از این معضلات به بحث گسترش گروه‌های مسلح تکفیری-تروریستی در مرزهای لبنان و سوریه مربوط می‌شد، اما در آگوست ۲۰۱۷ منطقه الجرود لبنان با همکاری مقاومت و ارتش از شر تکفیری‌ها آزاد شد. میشل عون شخصا بر عملیات آزادسازی الجرود نظارت داشت و از اتاق عملیات فرماندهی ارتش و وزارت دفاع لبنان، عملیات را پیگیری می‌کرد. آزادسازی الجرود طبق معادله طلایی سید حسن نصرالله با عنوان «ارتش، ملت و مقاومت» انجام شد.

یکی دیگر از چالش‌های بارز لبنان در دوره ریاست‌جمهوری میشل عون مربوط به اعتراضات اکتبر ۲۰۱۹ است که با مداخلات محور خارجی وابسته به آمریکا از مسیر اصلی خود منحرف شد. این اعتراضات ابتدا جنبه مردمی داشت و ناشی از نارضایتی‌ آنها نسبت به وضعیت مالی و اقتصادی کشورشان بود، اما با ورود برخی سفارتخانه‌های غربی - عربی به صحنه تظاهرات‌ها مسیر این اعتراضات منحرف شد. اغلب جنبش‌هایی که در دل این اعتراضات شکل گرفتند تلاش داشتند میشل عون و متحدان وی را مسئول اوضاع نابسامان کشور معرفی کنند و کمپین‌های رسانه‌ای علیه آنها به راه انداختند.

با این حال میشل عون مسیر سیاسی خود را ادامه داد و با اتهاماتی که پس از استعفای دولت وقت لبنان به ریاست سعد حریری و همچنین مانورهای شخص حریری در این زمینه مقابله کرد.

یکی از سناریوهای تکراری در طول دوره ریاست‌جمهوری میشل عون، مانورهای متعدد برای جلوگیری از تشکیل دولت و بن‌بست سیاسی طولانی در لبنان بود که اغلب توسط سعد حریری، نخست‌وزیر اسبق لبنان انجام می‌شد. حتی این مانورها در دوره دولت نجیب میقاتی نیز تکرار شد و با وجود اینکه عون در روزهای پایانی ریاست‌جمهوری خود تلاش کرد پرونده تشکیل دولت به نخست‌وزیری میقاتی را به سرانجام برساند، اما در سایه موانع داخلی و خارجی این امر حاصل نگردید و در نهایت میشل عون در تاریخ هشتم آبانماه سال جاری (۱۴۰۱) کاخ ریاست جمهوری لبنان را همانگونه که قبل از آن وعده داده بود ترک کرد.