تبلور دیپلماسی فراگیر در قاره آفریقا

سفر رئیس‌جمهور کشورمان به ۳ کشور اوگاندا، کنیا و زیمبابوه، با سکوت معنادار رسانه‌های غربی و طعنه‌های معنادارتر جریانات غرب‌گرا در کشورمان همراه شده است. حجت‌الاسلام رئیسی در این سفر علاوه بر دیدار و گفت‌وگو با روسای جمهور ۳ کشور کنیا، اوگاندا و زیمبابوه با برخی تجار و فعالان اقتصادی و دانشگاهی نیز دیدار کرد. در این سفر همچنین به منظور ارتقای سطح روابط با کشورهای دوست و همسو، در مجموع ۲۱ سند همکاری میان مقامات عالی‌رتبه ایران و همتایان‌شان در ۳ کشور آفریقایی  به امضا رسید. اما چرا در اینجا سخن از «سکوت معنادار غرب» و «طعنه‌های معنادارتر جریانات غرب‌گرا» به میان می‌آوریم؟ به عبارت بهتر، چرا دیپلماسی متوازن دولت سیزدهم و بازگشت فوری ایران به بازارهای آفریقا تا این حد منجر به آشفتگی دشمنان و طرفداران سیاست خارجی کدخدامحور(!) شده است؟ در این باره لازم است ۳ نکته را مدنظر قرار دهیم:

سکوت خاص بسیاری از رسانه‌ها و جریانات قدرت در غرب نسبت به احیای دیپلماسی ایرانی در آفریقا ، ناظر بر نگرانی آنها نسبت به احصا و تبلور ظرفیت‌های مشترک همکاری ایران و کشورهای عضو اتحادیه آفریقا در ابعاد اقتصادی و راهبردی است. ظرفیت 600 میلیارد دلاری بازار آفریقا، از قدیم مورد توجه استعمارگران کهن (و اکنون استعمارگران فرانو) بوده است. حضور مستمر شرکت‌های دولتی و خصوصی غرب در قاره آفریقا و حتی صرف هزینه‌های هنگفت نظامی از سوی کشورهای عضو ناتو جهت حضور گسترده در کشورهای گوناگون آفریقایی و فراتر از آن، اصرار ۲ سوی آتلانتیک (آمریکا - اروپا) مبنی بر تزریق بحران‌های مزمن امنیتی در شمال و مرکز آفریقا از طریق تعریف عملیات‌های نظامی مشترک در کشورهایی مانند لیبی، جملگی ناظر بر اصالت و عیار همین بازار غنی است. با این حال غرب بازی را به گونه‌ای هدایت می‌کند که اکثر سرمایه‌گذاری‌ها و تحرکات ضدانسانی خود در قاره آفریقا را در قالب «سیاست‌گذاری‌های پنهان» صورت داده و در مقابل، هرگونه تحرکی که مبتنی بر حفظ ارتباطات و کرامت مشترک ملت‌های غیرآفریقایی و آفریقا باشد را مورد تمسخر و ابهام قرار می‌دهد.

نکته دوم، مربوط به  جایگاه آفریقا در آینده نظام بین‌الملل است. ما در اینجا نه از یک مطلوبیت بلکه از یک ضرورت سخن می‌گوییم. با توجه به تغییر ماهیت جهان، قطب‌بندی‌های جدید و گذار از جهان تک‌قطبی و تثبیت قواعد جدید در حوزه هژمونی و امنیت، شکل‌گیری ارتباطات دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی با کشورهای حوزه آفریقا و آمریکای لاتین، هم یک «مزیت راهبردی» را برای کشورمان خواهد داشت. بنابراین، نگاه کلان نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به شکل‌گیری و استمرار این روابط، بر مبنای درک ضرورت این هم‌افزایی در جهان جدید صورت گرفته است. از سوی دیگر، بسط مفهومی و مصداقی «سیاست خارجی متوازن و فراگیر» اقتضا می‌کند که حتی لحظه‌ای از یکی از قطعات مهم این پازل یعنی آفریقا غافل نشویم. از کشور آفریقای جنوبی که یکی از تعیین‌کننده‌ترین بازیگران حوزه بریکس و جزو اقتصادهای برتر دنیاست تا دیگر کشورهایی که هر یک در عرصه‌ای خاص قابلیت همپوشانی اقتصادی با کشورمان را دارند، جملگی برای کشورمان دارای اهمیت است. 

تبلور دیپلماسی فراگیر در قاره آفریقا

نکته پایانی، مربوط به سکوت و طعنه مدعیان فهم سیاست خارجی و اقتصاد بین‌الملل در قبال سفر رئیس‌جمهور به قاره آفریقاست. بهتر است یک بار برای همیشه مدعیان درک ادبیات علوم سیاسی به این سوال مهم پاسخ دهند: اگر حوزه جغرافیایی و اقتصادی آفریقا نمادی از سکون، ایستایی و عقبگرد در حوزه اقتصاد بین‌الملل محسوب می‌شود، دلیل تمرکز تاریخی و معاصر غربی‌ها بر این قاره چیست؟ جای بسی تامل دارد که سرمایه‌گذاری‌های مستمر شرکت‌های غربی در جای جای آفریقا (تا جایی که حتی دورافتاده‌ترین نقاط آفریقا را نیز در بر گرفته است) و حتی اشغالگری و توحش بازیگران غربی در این قاره مصداق «هوشمندی» و «درایت سیاسی» و در مقابل، شکل‌گیری روابط دوجانبه و چندجانبه ایران و بازیگران آفریقایی بر مبنای احترام و درک متقابل و هم‌افزایی مشترک، مصداق «فقدان فهم دیپلماتیک» محسوب می‌شود! مخابره این آدرس‌های ناهمگون و عامدانه از سوی رسانه‌های غرب‌گرا در داخل کشور، معنایی جز «سرسپردگی ذاتی به غرب» ندارد، اگر نه با حداقل درایت و محاسبه‌ای می‌توان اهمیت راهبردی و اقتصادی حوزه آفریقا را در قاموس سیاست خارجی و اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دریافت. اتفاقا مخابره این سیگنال‌های سلبی از سوی جریاناتی که خروج رسمی آمریکا از برجام و همپیمانی اتحادیه اروپایی با واشنگتن در اعمال استراتژی فشار حداکثری علیه ایران، محصول و خروجی دیپلماسی و سیاست خارجی مطلوب آنها بوده است، باید عزم دولت سیزدهم در پیمودن این مسیر صحیح و جامع‌الاطراف را دوچندان سازد. هر چند هنوز مسیر زیادی تا جبران خسارات ناشی از تعلل و انفعال عامدانه دیپلماتیک و اقتصادی دولت سابق در آفریقا و آمریکای لاتین و تبدیل کردن ظرفیت‌های بالقوه جاری در این مناطق به ثمرات ملموس و عینی وجود دارد اما سفر اخیر رئیس‌جمهور کشورمان به آفریقا و صحنه‌هایی که در این سفرها خلق شد، نشان‌دهنده ریل‌گذاری صحیحی است که باید آن را با سرعت و جدیت ادامه دهیم.

علی عالمی