
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله نهادهایی است که صفر تا صد آن را باید محصول شکلگیری انقلاب اسلامی دانست.
سپاه در نخستین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی با هدف دفاع از انقلاب در برابر تهدیدات متعدد آن سالها شکل گرفت و رفتهرفته به یکی از اصلیترین ارکان امنیتی ایران در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تبدیل شد.
شکلگیری سپاه در آغازین روزهای پیروزی انقلاب، در حالی بود که ارتش به عنوان حافظ مرزهای کشور در برابر دشمن خارجی، با تدبیر حضرت امام خمینی در برابر فضاسازیهای سنگین چپگراها برای انحلال ارتش که حتی برخی نیروهای انقلاب را هم با خود همراه کرده بودند، حفظ شد و ماندگاری ارتش این سوال را در اذهان ایجاد کرد: وقتی یک نیروی نظامی کلاسیک در کشور وجود دارد و همزمان ژاندارمری نیز مسؤول امنیت انتظامی در داخل است، چه نیازی به سپاه داریم؟
پاسخ به این سوال را باید در تنوع تهدیدات علیه انقلاب اسلامی جستوجو کرد؛ تهدیداتی که عمدتا از سوی گروهکهای معاند با کارنامه سیاه تروریستی شکل میگرفت که نمونه و مصداق اصلی آن گروهک تروریست منافقین بود.
سپاه پاسداران ابتدا قرار نبود یک نیروی کلاسیک نظامی و موازی با ارتش باشد، لذا به عنوان یک نهاد مکتبی با رویکردهای اجتماعی و امنیتی شکل گرفت تا حافظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن باشد. این جمله ساده، بعدها به عنوان یک اصل در قانون اساسی کشور نیز گنجانده شد و حوزه ماموریتی سپاه را به فراتر از مرزهای جغرافیایی کشاند.
مبارزه با باقیماندههای رژیم ستمشاهی، مقابله با گروهکهای تجزیهطلب و نبرد امنیتی با تروریستهای داخلی از جمله سازمان مجاهدین خلق، مهمترین اقدامات سپاه تا پیش از شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ملت ایران بود.
با وقوع جنگ به واسطه اولویت این موضوع و اهمیت دفاع در مقطعی که نیروهای نظامی کلاسیک به دلایل مختلف دچار ضعف در ساختار و نیرو بودند، سپاه به عنوان نیروی کمکی وارد میدان شد و رفتهرفته بنا بر اقتضائات زمانه، ساختار سپاه گسترش بیشتری یافت و وظایف نظامیگری کلاسیک - البته با تعریف جدید و با رویکرد جهادی و انقلابی - به شرح وظایف این نهاد افزوده شد.
با پایان جنگ تحمیلی و انتقال تهدید از داخل به خارج از مرزها، سپاه به عنوان حافظ انقلاب و دستاوردهای آن که حالا به خارج از مرزهای جغرافیای کشیده شده و ملتهای زیادی با الگوگیری از این نظام، مسیر جدیدی را در عرصه مقابله با استکبار برگزیده بودند، وظیفه داشت با همه توان به حمایت از این رویکرد و هر گروهی که علم مبارزه با استکبار و رژیم صهیونیستی را برداشته، بپردازد.
دفاع از ملت مظلوم فلسطین در همه ابعاد و به هر شکلی که در توان است، از جمله مهمترین این اقدامات بود که همچنان با عزم جدی از سوی حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ادامه دارد.
اساسا سپاه خود را ملزم به حمایت همهجانبه و آشکار از هر گروهی میداند که در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین دشمن ایران و همه کشورهای اسلامی در منطقه است و این را به وضوح در حمایت و تجهیز گروههای مبارز فلسطینی و حزبالله لبنان - به طور مشخص در جنگ 33 روزه - دیدیم.
با شیوع پدیده داعش در غرب آسیا در کشورهایی نظیر سوریه و عراق که دامنه تهدیدات آن تا نزدیکی مرزهای کشورمان نیز کشیده شد، سپاه پاسداران ماموریت یافت برای دفاع از منافع کشور و حمایت از ملتهای منطقه - که درگیر این خطر بزرگ شده بودند - وارد میدان شود.
اینجاست که نقش بیبدیل سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی بیش از پیش به چشم آمد.
حاجقاسم که با تجربه سالهای دفاعمقدس و پس از آن، مقابله با تروریستهای داخلی در شرق کشور، به فرماندهی نیروی قدس سپاه به عنوان بازوی برونمرزی این نهاد رسید، تجربیات زیادی در برقراری ارتباط با گروههای مبارز با سلایق و فرهنگهای مختلف داشت که این تجربه ماحصل چندین سال کار کردن صادقانه و از نزدیک با این گروهها و آشنایی با فرهنگ و روحیات آنها بود.
برای همین هم توانست سپاهی متشکل از همه این گروهها را در کنار هم تشکیل دهد و جبهه محکمی در برابر ترویستهای داعش که مستظهر به حمایت همهجانبه از سوی کشورهای غرب بخصوص آمریکاییها و برخی کشورهای منطقه بودند، ایجاد کرد.
اینجاست که سپاه تاثیر مهم خود را در مقابله با تروریسم بینالملل میگذارد؛ تاثیری که بسیاری معتقدند اگر نبود، نه تنها امروز میبایست با داعش در شهرهای ایران میجنگیدیم (کما اینکه در مقطعی، این تهدید به ۴۰ کیلومتری مرزهای ایران نیز رسید و آنها در داخل کشور و در تهران نیز دست به عملیات تررویستی زدند) بلکه حتی اروپا و آمریکا هم امروز با تهدیدات مستقیم دواعش دست و پنجه نرم میکردند.
اما همین غرب که بخشی از امنیت خود را مدیون سپاه پاسداران است، در پاسخ به این ایثار و فداکاری، دست به ترور نماد سپاه در مقابله با تروریسم زد.
مهدی بختیاری