حضور پررنگ کتاب‌ در درام عاشقانه تاسیان

پس از پخش دوازدهمین قسمت از مجموعه « تاسیان »، می‌توان در مورد برخی وجوه مشترک در میان هر قسمت از آن صحبت کرد. شخصیت‌های اصلی و فرعی این مجموعه نمایش خانگی، پیوندی ناگسستنی با کتاب و دیگر کالاهای فرهنگی دارند. بخشی از هویت، زندگی و روزمره شخصیت‌ها، با کتاب گره خورده است. از خسرو کارگر چاپخانه تا شیرین، تصویرگر کتاب‌های کانون پرورش کودکان و نوجوانان و دیگرانی که هر کدام نسبتی با کتاب و ادبیات دارند؛ جنبه‌های بینامتنیت را در این مجموعه بالا برده است. در این یادداشت با تمرکز بر قسمت یازدهم، به برخی نکات پیرامون جایگاه کتاب و کتابخوانی در ساخت شخصیت های «تاسیان» اشاره شده است.

همه آنچه درباره سریال تاسیان می‌دانیم

تینا پاکروان در آخرین تجربه سریال‌سازی خود، عموماً در هر قسمت ادای احترامی به یکی از شخصیت‌های حوزه فرهنگ و هنر کرده و در خلال روایت تاریخی دو سال منتهی به پیروزی انقلاب، سعی دارد به معرفی برخی از چهره‌های شاخص فرهنگ و هنر نیز بپردازد. اما پرداخت و شبیه‌سازی این هنرمندان یا بازسازی فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حوزه فرهنگ؛ چه تاثیری در درام عاشقانه «تاسیان» دارد؟

خسرو با بازی هوتن شکیبا در چند قسمت اولیه، جوانی با گرایش‌های هنری و توجه به کتاب و سینما معرفی می‌شود. او که در یک نگاه عاشق شیرین می‌شود مانند برخی شخصیت‌های فیلمفارسی قبل از انقلاب، برای به دست آوردن معشوق دست به هر کاری می‌زند. شیرین با بازی مهسا حجازی دانشجوی هنر دانشگاه تهران و تصویرگری علاقمند به کتاب و کتابخوانی است که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قبل از انقلاب، به فعالیت می‌پردازد.

هر دو شخصیت اصلی، به لحاظ شخصیت پردازی و جایگاه و نقش‌شان در درام، پیوندی با کتاب و کتابخوانی دارند. اما آیا مطالعه و تنفس در فضای ادب و هنر به این دو شخصیت وجه فرهیختگی و رفتار بر اساس اندیشه می دهد و آنها را از دیگر افراد غیر کتاب‌خوان جامعه مجزا می کند؟ این طور به نظر نمی رسد.

شخصیت اصلی که از هر وسیله‌ای برای نزدیک‌تر شدن به معشوق بهره می‌برد، در این مسیر مرزهای اخلاقی و انسانی را رد می کند و به انواع ناراستی و حیله چنگ می‌زند. او که شخصیتی اهل مطالعه و تماشای فیلم است؛ هیچ تفکر و جهان‌بینی مشخصی را در زندگی پی نمی‌گیرد. خسرو برای رسیدن به معشوق، عضویت در ساواک و پرونده‌سازی علیه افراد را به راحتی می‌پذیرد. او از پخش اعلامیه تا جعل مدارک، زندانی کردن افراد بی گناه و ایجاد دردسر برای رقیب عشقی و از هیچ کاری فرو گذار نیست.

تاثیر کتاب خوانی بر شخصیتی که در چاپخانه و درمیان کتاب های داستان و پوستر هنرپیشه‌ها می خوابد و با آن حد از علاقه به فرهنگ و هنر زندگی می‌کند، مشخص نیست. گویی کتاب هم بهانه و تزئینی است که ارتباطی ارگانیک با شخصیت برقرار نمی کند. کلاژی که شخصیت خسرو را تشکیل می‌دهد، پر از سازه‌های ناراستی است که در کمتر نقطه‌ای یکدیگر را تکمیل یا تایید می‌کنند.

هر دو شخصیت اصلی، به لحاظ شخصیت پردازی و جایگاه و نقش‌شان در درام، پیوندی با کتاب و کتابخوانی دارند. اما آیا مطالعه و تنفس در فضای ادب و هنر به این دو شخصیت وجه فرهیختگی و رفتار بر اساس اندیشه می دهد و آنها را از دیگر افراد غیر کتاب‌خوان جامعه مجزا می کند؟

چندپارگی شخصیت او و تاکید بیش از حد و غیرمنطقی بر علاقه‌اش به فرهنگ و هنر، نه تنها از او عاشقی دلباخته نمی‌سازد، بلکه او را در لایه‌های روانی شخصیتی قرار می دهد که برای رسیدن به هدف، هیچ حد و مرز اخلاقی و انسانی نمی‌شناسد. درواقع، نقش و کارکرد کتاب‌خوانی در تاسیان، بیشتر جنبه ابزاری و تزئینی دارد و بیش از هر چیز به نظر می رسد ادای دین فیلمساز به بخشی از جریان‌های فرهنگی – هنری قبل از انقلاب اسلامی ایران باشد که جنبه نوستالژیک هم دارد. مانند بازسازی شب‌های شعر گوته با سخنرانی بهرام بیضایی، حضور احمدرضا احمدی و مسعود کیمیایی به عنوان هنرمندان جوان آن سال‌ها در کافه و … که از علاقه فیلمساز به این طیف از هنرمندان برخاسته است.

تمرکز «تاسیان» در قسمت یازدهم به کتاب خواندن کارمندان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کودکان محروم با خودروی جیپ پر از کتاب، نمونه دیگری است. اما به نظر نمی‌رسد که حضور هنرمندان و نهادهای فرهنگی در کلیت اثر کارکردی فراتر از همان ادای دین کارگردان داشته باشد.

وقتی خسرو در سکانسی همراه با خودروی جیپ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کتابخوانی در مناطق محروم، به جاده می‌زند و کتاب «ماهی سیاه کوچولو» را برای بچه‌ها و البته معشوق از بر می‌خواند، معلوم نیست او چه درک و دریافتی از این کتاب و اهمیت آن در ادبیات و جنبش‌های منتهی به انقلاب دارد.

این انگاره را تصور کنیم که یک نیروی امنیتی با تمام آمال و آرزوهای شخصی؛ با عشقی باورنکردنی «ماهی سیاه کوچولو» را از بر بوده و حالا در موقعیتی مناسب آن را برای کودکانی که به تاکید خودشان، آینده‌ساز این سرزمین هستند، بخواند. ظاهراً فیلمساز فراموش کرده است که خسرو دیگر کتابخوانی عاشق پیشه و کارگر چاپخانه نیست بلکه او نیروی رشدیافته در ساواک است که به راحتی می تواند در دانشگاه و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و … هر کاری دلش بخواهد انجام دهد.

این رویکرد و این سازه نامتناسب با شخصیت و جایگاه آن در مجموعه، نشانگر همان ادای دینی است که در سطح یادآوری نام هنرمندان باقی مانده و با ریشه‌ها و گرایش‌ها، جایگاه هر کدام از شخصیت‌ها و نسبت شان با فرهنگ و هنر پیوندی برقرار نمی‌کند.

به هر روی، حضور کتاب به عنوان عاملی مهم در یک مجموعه نمایش خانگی ارزشمند است اما دریغ که تا اینجا «کتاب» در این مجموعه کالای تزئینی است چیزی شبیه کتاب های دکوراتیو!