تغییر رویکرد آمریکا به اسرائیل

در آستانه سفر ترامپ به سه کشور منطقه، گزارش‌هایی از افزایش تنش‌بین رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی منتشر شد. ترامپ برخلاف دوره اول ریاست جمهوری که «کاملاً با اسرائیل هماهنگ» بود و با حمایت کاملاً سوگیرانه و یکجانبه از اسرائیل (مانند انتقال سفارت به قدس و به رسمیت شناختن جولان) حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را عملا نادیده گرفت، اکنون در دوره دوم ریاست‌جمهوری، به نظر می رسد با اعمال سیاست «اول آمریکا» سیاستی «عمل‌گرایانه و چندجانبه‌گرا» در قبال منطقه اتخاذ کرده که در آن اسرائیل تنها یکی از بازیگران است، نه شریک ممتاز با روابط ویژه و اقداماتی را انجام داده که باعث نارضایتی مقامات رژیم شده است. هرچند اسرائیل با این اقدامات«غافلگیر و نگران» شده ولی هیچ بعید نیست طی روزهای آینده ترامپ با اعلام الحاق کرانه باختری به اسرائیل شوک جدیدی به طرف مقابل ایجاد کند.

قرائنی که به گمانِ تغییر رویکرد راهبردی دولت ترامپ نسبت به اسرائیل دامن زده، عبارتند از:

یک.  گفتگوی غیرمستقیم آمریکا با ایران:

بعد از ارسال نامه ترامپ به آیت الله خامنه ای در ۱۷اسفند۱۴۰۳/ ۷مارس ۲۰۲۵که در آن خواستار مذاکرات مستقیم با ایران شده بود، در۲۳فروردین ۱۴۰۴/ ۱۲آوریل ۲۰۲۵نمایندگان دولت ترامپ با نمایندگان دولت ایران برای گفتگو درباره پرونده هسته‌ای در عمان دیدار کردند. این مذاکرات غیرمستقیم همچنان ادامه دارد و طرفین با خوش بینی محتاطانه به آن نگاه می کنند. مقامات اسرائیلی که از تصمیم ترامپ بی‌اطلاع مانده بودند، پس از اعلام شروع مذاکرات دچار شوک شدند. اسرائیل این گفتگوها را «فاجعه‌بار» و تکرار اشتباه دولت اوباما دانست واز دولت ترامپ خواست که این مذاکرات را متوقف کند، اما ترامپ مخالفت کرد. امتناع ترامپ از تائید حمله نظامی به ایران، برای نخست وزیر اسرائیل نگران کننده بود. اگرچه ترامپ از درخواست‌های نتانیاهو برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران حمایت نکرد، اما در لفاظی‌هایش همچنان تهدیدهای نظامی را مد نظر قرار می دهد و در حالی که ترامپ علاقه خود را به دستیابی به یک توافق جدید با ایران ابراز کرده است، رویکرد و اظهارات متناقض او ادامه دارد. تحت هدایت او، کانال‌های مذاکره دیپلماتیک با ایران باز شده و به موازات تهدیدها، بارها تمایل خود را برای رسیدن به توافق اعلام کرده و گفته است : «فکر می‌کنم قرار است با ایران به توافق برسیم.» او برای دیدار با رهبری و رئیس جمهور ی ایران هم ابراز آمادگی کرده است.

دو. توافق محرمانه آمریکا با انصارالله یمن (حوثی‌ها):

چند ماه بعد از اینکه وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که انصارالله یمن از سوی واشنگتن یک سازمان «تروریستی خارجی» اعلام شده است، دولت ترامپ در توافقی بی‌سابقه با حوثی‌ها در ۱۷اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۷مه ۲۰۲۵، آتش‌بس مستقلی را تنظیم کرد که طی آن حوثی‌ها متعهد شدند به کشتی‌ها و منافع آمریکایی در دریای سرخ حمله نکنند. اسرائیل از این توافق بی‌خبر بود. بعد از اعلام رسمی ترامپ، وزارت دفاع رژیم اعلام کرد که «این توافق می‌تواند امنیت دریایی اسرائیل را در باب‌المندب  به خطر بیندازد.» نتانیاهو هم از اعلام ترامپ مبنی بر توقف عملیات نظامی ایالات متحده علیه حوثی‌ها در یمن و توافق با دشمن اسرائیل بدون هماهنگی با تل‌آویو «غافلگیر و خشمگین» شد.

سه. گفتگوی مستقیم با حماس:

 در تحول غیرمنتظره دیگر، برای نخستین‌بار در تاریخ، آمریکا وارد گفتگوهای بی‌واسطه با حماس شد. اقدامی که اسرائیل آن را عبور از «خط قرمز استراتژیک» خود دانست. این دومین باری بود که آمریکا وارد مذاکره مستقیم با حماس می‌شد. مرتبه نخست، با وساطت آدام بوهلر، فرستاده ویژه آمریکا در امور اسرا صورت گرفت که با اعتراض شدید رژیم صهیونیستی همراه شد؛ اما این بار، مذاکرات بدون اطلاع و بدون هماهنگی با رژیم انجام و توافق از طریق مذاکرات مستقیم میان واشنگتن و حماس حاصل شد. این توافق به منزله دومین تجربه موفق آمریکا در گفتگو با گروه‌های محور مقاومت بعد از توافق با حوثی های یمن بود که در هر دو مورد، منافع رژیم صهیونیستی عملاً نادیده گرفته شد.

در توافق با یمنی‌ها، موضوع توقف حملات موشکی به اراضی اشغالی یا آزادی ناوبری کشتی‌های اسرائیلی مورد توجه قرار نگرفت. در توافق با حماس هم گفتگو برای آزادی «عیدان الکساندر» اسیر آمریکایی-اسرائیلی بود و هیچ صحبتی از آزادی سایر اسرای اسرائیلی نشد، در حالی که کمک‌های بشردوستانه به غزه جزئی از این توافق بود که نشانگر اولویت یافتن منافع آمریکا بر منافع متحد دیرینه‌اش در منطقه بود.

 به این ترتیب اسیر آمریکایی-اسرائیلی از طریق توافقی خارج از کانال اسرائیل، بدون اطلاع و دخالت رژیم صهیونیستی و با میانجیگری قطر و هماهنگی با آمریکا آزاد شد. رویدادی که رژیم را غافلگیر و در موضع ضعف قرار داد. مقامات اسرائیلی از این اقدام با خشمی بی‌سابقه یاد کردند و گفتند «آمریکا در حال مشروعیت

‌بخشی به حماس است.» نتانیاهو این مذاکرات را «نقض سیاست تاریخی ایالات متحده» خواند و به‌شدت ابراز نارضایتی کرد. از دیدگاه محافل سیاسی و دیپلماتیک اسرائیلی، این توافق نه‌تنها شکست، بلکه فاجعه‌ای دیپلماتیک محسوب ‌شد. تل‌آویو گمان می‌کرد که منافعش در سیاست خارجی آمریکا در منطقه هم‌سنگ منافع ایالات متحده است، اما با این واقعیت مواجه شد که اولویت با منافع واشنگتن است، حتی اگر با خواست ‌های این رژیم در تضاد باشد.  

در حالی که رژیم صهیونیستی بعد از مرحله اول آتش بس با تاکید بر طرح پیشنهادی خود تا کنون با هرگونه گفتگو برای ادامه آتش‌بس یا پایان جنگ مخالفت کرده است، توافق با حماس می‌تواند راه را برای آغاز مذاکراتی تازه هموار کند که بر اساس شروطی متفاوت با شروط تل‌آویو صورت گیرد. رژیم با اعمال سیاست گرسنگی سیستماتیک از ۱۱اسفند ۱۴۰۳/اول ماه مارس ۲۰۲۵تلاش داشت حماس را به پذیرش آتش‌بس وآزادی شماری از اسرا تحت شرایط مطلوب خود وادار کند، اما با این توافق، به سیاست‌های رژیم صهیونیستی که عملیات نظامی و محاصره غزه را تنها راه تحقق اهداف خود معرفی کرده بود، خدشه وارد آمد.  

چهار. حذف اسرائیل از سفر منطقه ای ترامپ:

 سفر خاورمیانه ای ترامپ از ۲۳تا ۲۶اردیبهشت۱۴۰۴/ ۱۳تا ۱۶مه۲۰۲۵شامل دیدار از عربستان، قطر و امارات و ملاقات با   سران این سه کشور بود. نرفتن ترامپ به اسرائیل از دید تحلیلگران به عنوان کاهش اولویت اسرائیل در دستور کار جدید ترامپ تلقی شد.

اگرچه اسرائیل در این سفر نادیده گرفته شد و خشم رژیم را برانگیخت، اما این بدان معنا نیست که دیگر به عنوان یک عنصر کلیدی در 

سیاست های کلی ایالات متحده نخواهد بود. گذشته از قراردادهای تریلیون دلاری با عربستان و قطر و امارات، دولت ترامپ همچنان به حمایت از  اسرائیل متعهد است و عادی سازی روابط کشورهای منطقه با اسرائیل را دنبال می کند. به علاوه،  ماه گذشته، ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل که گفته بود«هیچ دلیلی برای ورود حتی یک گرم غذا یا کمک به غزه وجود ندارد» توسط مقامات جمهوریخواه در مرکز تفریحی ترامپ در فلوریدا میزبانی شد. او پس از ضیافت شامی که به افتخار او برگزار شد  گفت که جمهوریخواهان «از موضع بسیار روشن من در مورد نحوه اقدام در غزه و اینکه انبارهای غذا و کمک ها باید بمباران شوند، حمایت کرده‌اند.»

 اسرائیل در ۱۹ماه گذشته با کمک های اقتصادی و تسلیحاتی فراوان ایالات متحده، در نوار غزه مرتکب نسل‌کشی شده و ترامپ اندکی پس از به دست گرفتن مجدد قدرت اعلام کرد که «هر آنچه را که اسرائیل برای اتمام کار در غزه نیاز دارد، برای آن ارسال می‌کند» و کرد. با این حال، اخیرا ترامپ به‌تازگی اعلام کرده که به بنیامین نتانیاهو گفته است «باید با غزه رفتار خوبی داشته باشیم» و از او خواست  تا اجازه ورود غذا و داروی بیشتری به این منطقه داده شود. ترامپ درساعات آخر سفر خود به منطقه مجدد نگرانی خود را نسبت به أوضاع غزه تکرار کرد. این گفته ها نشانه آن است که اسرائیل بیش از خواست رئیس جمهوری ایالات متحده در غزه زیاده روی کرده و نسل‌کشی جاری مانع از تحقق چشم‌انداز ترامپ از «ریویرای خاورمیانه» در ویرانه‌های غزه شد که ترامپ پیش از این اعلام کرده بود و مجدد ۲۵اردیبهشت/۱۵مه ۲۰۲۵تمایل کشورش را برای «تصرف» نوار غزه و تبدیل آن به «منطقه آزاد» ابراز کرد.بنابراین ادامه جنگ جاری از دیدگاه املاک و مستغلات ترامپ می‌تواند روابط آمریکا و اسرائیل را بیش از پیش تیره کند.

پنج. تغییر مواضع آمریکا در قبال سوریه:

ترامپ در برنامه ای اعلام نشده در عربستان، با ابومحمدالجولانی (احمد الشرع) رئیس‌جمهور ی انتقالی جدید سوریه دیدار کرد. در این دیدار محمد بن سلمان هم حضور داشت و رئیس جمهوری ترکیه از طریق تماس تصویری در این جلسه شرکت کرد. این اولین دیدار سران امریکا و سوریه در ۲۵سال اخیر بود و با این دیدار عملا دولت امریکا، به دولت جدید سوریه و رئیس آن مشروعیت داد. ترامپ در سخنرانی عمومی هم اعلام کرد همه تحریم ها علیه سوریه را بر می دارد. او هنگام ترک ریاض از جولانی تمجید کرد و گفت: «او مردی جوان و خوش‌چهره است. آدمی سرسخت، با گذشته‌ای قوی؛ خیلی قوی. یک مبارز است. او واقعا شانس دارد که کشور را سر پا نگه دارد. او یک رهبر واقعی است. رهبری یک حرکت را بر عهده داشت و واقعاً فوق‌العاده است.» هرچند مقامات اسرائیلی و سوری در ماه های اخیر در تماس و گفتگو بودند، اما دیدار ترامپ با جولانی بدون هماهنگی قبلی با اسرائیل موجب نگرانی مقامات این کشور شد. نتانیاهو قبلا مخالفت خود را با لغو تحریم های سوریه اعلام کرده، اما ترامپ به این خواست  توجهی نکرده بود.

به این ترتیب، گفتگوی مستقیم و توافق آمریکا با دشمن داخلی رژیم صهیونیستی (حماس)، توافق با دشمن منطقه‌ای اسرائیل (حوثی‌ها)، گفتگوهای غیرمستقیم با ایران که میزان خصومت ایران و اسرائیل نسبت به هم بدیهی است، حذف اسرائیل از سفر منطقه‌ای، آزادی یک اسیر بدون هماهنگی با اسرائیل، دیدار با جولانی که بخش هایی از کشورش تحت اشغال و هدف حملات مکرررژیم است، همه نشانه‌هایی از تغییر راهبردی در سیاست خارجی منطقه ای آمریکا ست که به نظر می رسد در شرایط فعلی به خاطر مصالح ژئوپولیتیکی، منافع اقتصادی، فشارهای داخلی و منطقه ای و شخصیت خودشیفته و جاه طلب ترامپ بر اتحاد سنتی با اسرائیل غلبه یافته‌است.

 در حالی که دولت نتانیاهو دو سیاست اصلی ادامه جنگ در غزه و کرانه باختری برای جلوگیری از تشکیل یک کشور فلسطینی، و کشاندن ایالات متحده به رویارویی مستقیم با ایران را دنبال می کند، تلاش برای پایان سریع جنگ در نوار غزه و اجرای طرح ریویرای خاورمیانه و به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای با ایران، برای ترامپ هدف مهم و کلیدی برای به جا گذاشتن میراث سیاسی مقبول به عنوان رهبری قاطع است. رهبری که بی‌وقفه در تلاش برای حل بحران‌های بزرگ یا مهار آنهاست. ترامپ در تلاش است خود را به عنوان یک مذاکره کننده قوی، میانجیگری ‌ماهر و چهره ای صلح ساز که قادر به حل معضل های جهانی و منطقه ای است، معرفی کند و اقدامات فوق برای او به عنوان بخشی اساسی از تلاش‌ها برای ترسیم مطلوب چهره خود و طراحی منطقه در چارچوب نظم نوین مورد نظر آمریکا محسوب می‌شود.