چرا ایران به توافقات نظامی با چین نیاز دارد؟

پس از آتش‌بس شکننده میان ایران و اسرائیل که، پس از دوازده روز درگیری سنگین به امضا رسید، ایران در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد. این آتش‌بس، به باور تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی، آرامشی موقت است و اسرائیل، با بهره‌مندی از حمایت بی‌حد ایالات متحده، به سرعت توان نظامی و زیرساخت‌های خود را بازسازی خواهد کرد.

جنگ اخیر خسارات گسترده‌ای به دو طرف وارد کرد که در این مقاله آن‌چه مورد اشاره قرار خواهد گرفت خسارات ایران است: تأسیسات هسته‌ای نطنز و فردو هدف حملات موشکی  قرار گرفت، به پایگاه‌های موشکی در مناطق مختلف کشور تجاوز شد، و فرودگاه‌های استراتژیک مانند تبریز و مهرآباد آسیب تحت حمله قرار گرفت. سامانه‌های پدافند هوایی ایران، از جمله اس-۳۰۰ و باور-۳۷۳، در حملات تحت تاثیر قرار گرفتند و حریم هوایی ایران را در برابر تهدیدات آینده آسیب‌پذیر کرده‌اند. در مقابل، اسرائیل با تکیه بر جنگنده‌های پیشرفته اف-۳۵، اف-۱۶، و اف-۱۵، موشک‌های بالستیک هواپایه، بمب‌های هدایت‌شونده، و پشتیبانی بی‌وقفه نیروی دریایی و لجستیکی آمریکا، نه‌تنها خسارات خود را به سرعت جبران می‌کند، بلکه برای حملات بعدی آماده می‌شود. گزارش‌های رسانه‌اژ حاکی از آن است که آمریکا تنها در ماه گذشته، ۲.۵ میلیارد دلار کمک نظامی فوری به اسرائیل اختصاص داد، شامل قطعات یدکی برای جنگنده‌ها و سامانه‌های راداری پیشرفته. این نابرابری در بخش تأمین تسلیحات میتواند ایران را در موقعیت دفاعی شکننده‌ای قرار دهد.

در چنین شرایطی، تقویت فوری توان دفاعی از طریق توافقات نظامی با چین، نه‌تنها یک ضرورت استراتژیک، بلکه تنها راه عملی برای مقابله با تهدیدات پیش‌رو است. شواهد، به‌ویژه عملکرد خیره‌کننده تسلیحات چینی در جنگ چهارروزه هند و پاکستان در مه ۲۰۲۵، نشان می‌دهد که تجهیزات چینی توانایی رقابت با تسلیحات غربی را دارند و این مسیر را برای ایران به گزینه‌ای حیاتی تبدیل می‌کنند.

ایران برای بازسازی توان نظامی‌اش به دسترسی فوری به فناوری‌های پیشرفته و تجهیزات مدرن نیاز دارد. تحریم‌های تسلیحاتی ایالات متحده و متحدانش، که از دهه ۱۹۸۰ تشدید شده‌اند، ایران را از بازارهای جهانی تسلیحات محروم کرده‌اند. حتی کشورهایی مانند روسیه، که شریک نظامی ایران محسوب می‌شوند، به دلیل فشارهای اقتصادی و درگیری در اوکراین، قادر به تأمین نیازهای فوری تهران نیستند. چین، اما، با جایگاه خود به‌عنوان دومین تولیدکننده بزرگ تسلیحات جهان و شریک استراتژیک ایران، می‌تواند این خلأ را پر کند. توافق همکاری ۲۵ساله ایران و چین، امضا شده در مارس ۲۰۲۱، زمینه‌ای محکم برای گسترش روابط نظامی فراهم کرده است.

این توافق، که شامل سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در بخش‌های انرژی، زیرساخت، و دفاع ایران می‌شود، تاکنون به پروژه‌های مشترک منجر شده است. در حوزه نظامی، رزمایش‌های مشترک دریایی ایران، چین، و روسیه در دریای عمان از سال ۲۰۱۹، و رزمایش اخیر «سپر اقیانوسی ۲۰۲۴» در خلیج فارس، نشان‌دهنده عمق همکاری نظامی سه‌جانبه است. 

 چین، برخلاف تأمین‌کنندگان غربی، محدودیت‌های سیاسی برای فروش تسلیحات به ایران اعمال نمی‌کند و تجهیزات را با هزینه‌ای به‌مراتب کمتر ارائه می‌دهد—امری که برای ایران، زیر فشار تحریم‌های اقتصاد حیاتی است. فناوری‌هایی مانند سامانه پدافند هوایی اچ‌کیو-۹، که با پاتریوت آمریکایی رقابت می‌کند، جنگنده‌های رادارگریز جی-۲۰، و پهپادهای کای‌هونگ-۴، که در درگیری‌های خاورمیانه کارآمدی خود را نشان داده‌اند، می‌توانند نیازهای دفاعی ایران را برآورده کنند. این تجهیزات، هم برای نبردهای متعارف و هم برای جنگ‌های نامتقارن، که ایران در آن‌ها تبحر دارد، طراحی شده‌اند.

ایران همچنین باید با پشتیبانی بی‌حد ایالات متحده از اسرائیل مقابله کند. در جنگ اخیر، آمریکا نه‌تنها جنگنده‌ها، موشک‌های پیشرفته، و اطلاعات ماهواره‌ای را در اختیار اسرائیل قرار داد، بلکه ناوگروه‌های خود را در مدیترانه شرقی و خلیج فارس مستقر کرد تا حمایت لجستیکی و اطلاعاتی ارائه دهد. گزارش‌های سی‌ان‌ان نشان می‌دهد که نیروی هوایی آمریکا در هماهنگی با اسرائیل، عملیات شناسایی بر فراز ایران انجام داده است. برای ایجاد توازن در برابر این ائتلاف قدرتمند، ایران به شریکی نیاز دارد که بتواند در برابر غرب ایستادگی کند. چین، با اقتصاد ۱۸ تریلیون دلاری و نیروی نظامی‌ای که شامل ۲ میلیون سرباز و ناوگان دریایی پیشرفته است، این نقش را می‌تواند ایفا کند. همکاری نظامی با چین، ایران را به ستونی محکم در محور مقاومت تبدیل می‌کند و حمایت دیپلماتیک پکن در شورای امنیت سازمان ملل را تضمین می‌کند.

چین در گذشته، از جمله در سال ۲۰۲۰، قطعنامه‌های پیشنهادی آمریکا علیه ایران را وتو کرده است. ایران برای چین، به‌عنوان دروازه‌ای به خاورمیانه و بخشی از پروژه «کمربند و جاده»، اهمیتی استراتژیک دارد. حفظ ثبات در ایران، که مسیر ترانزیت انرژی و کالاهای چینی به اروپا را تضمین می‌کند، برای پکن حیاتی است. این همسویی منافع، چین را به شریکی قابل اعتماد برای ایران تبدیل کرده است.

عملکرد تسلیحات چینی در جنگ چهارروزه هند و پاکستان در مه ۲۰۲۵، گواهی بر توان رقابتی این تجهیزات است. این درگیری، که پس از حمله شبه‌نظامیان به گردشگران در کشمیر تحت کنترل هند شعله‌ور شد، با حملات هوایی هند به پایگاه‌هایی در خاک پاکستان شدت گرفت. پاکستان، با استفاده از جنگنده‌های جی‌اف-۱۷—تولید مشترک با چین—موفق شد چهار جنگنده هندی، از جمله دو رافال فرانسوی و دو سوخو-۳۰ ام‌کی‌آی را سرنگون کند. گزارش‌های نظامی نشان می‌دهد که جی‌اف-۱۷، مجهز به رادارهای آرایه فازی فعال و موشک‌های هوابه‌هوای پل-۱۲ با برد ۱۰۰ کیلومتر، در نبردهای نزدیک و دور عملکردی برتر داشت.  گاردین تأکید کرده که هماهنگی خلبانان پاکستانی با این جنگنده‌ها و استراتژی متمرکز اسلام‌آباد، هند را غافلگیر کرد. هند، با وجود برتری عددی و دسترسی به تسلیحات غربی، نتوانست برتری هوایی کسب کند و پس از چهار روز درگیری، آتش‌بس را پذیرفت.

این نبرد نشان داد که تسلیحات چینی، در شرایط جنگی واقعی، می‌توانند با محصولات غربی، حتی جنگنده‌های گران‌قیمت رافال که هر یک ۲۰۰ میلیون دلار هزینه دارند، رقابت کنند. موفقیت پاکستان به آموزش، تعمیر و نگهداری تجهیزات چینی نیز وابسته بود—الگویی که ایران می‌تواند از آن بهره ببرد.

تسلیحات چینی برای ایران مزایای متعددی دارند. هزینه پایین‌تر در مقایسه با تسلیحات غربی—برای مثال، جی‌اف-۱۷ با قیمت ۲۵ میلیون دلار در برابر اف-۳۵ با ۱۱۰ میلیون دلار—آن‌ها را برای ایران، زیر فشار اقتصادی، ایده‌آل می‌کند. چین پشتیبانی فنی و آموزشی مداوم ارائه می‌دهد، که برای بازسازی توان نظامی ایران حیاتی است. 

همکاری با چین، جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را نیز تقویت می‌کند. این همکاری وابستگی ایران به منابع داخلی را کاهش می‌دهد و با سرمایه‌گذاری در تولید مشترک،  می‌تواند خودکفایی نسبی ایجاد کند. لابی دیپلماتیک با چین در سازمان ملل، از قطعنامه‌های ضدایرانی جلوگیری می‌کند. در حالی که اسرائیل با حمایت آمریکا به دنبال تضعیف ایران است، توافقات نظامی با چین فرصتی برای تهران است تا توازن قدرت را تغییر دهد.

ایران باید فوراً اقدام کند: قراردادهای نظامی برای تأمین جنگنده‌ها، سامانه‌های پدافند، و موشک‌های پیشرفته در اولویت است. آموزش نیروهای ایرانی برای هماهنگی با تجهیزات چینی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های مشترک، و رایزنی با چین برای کسب حمایت گام‌های بعدی هستند. این استراتژی ایران را از تهدیدات مصون می‌دارد و جایگاهش را به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای تثبیت می‌کند.

آتش‌بس دوازده‌روزه، فرصتی گذرا برای ایران است تا سپر دفاعی‌اش را بازسازی کند. با توجه به حمایت آمریکا از اسرائیل و خطر حملات آینده، توافقات نظامی با چین باید محور سیاست خارجی تهران باشد. موفقیت تسلیحات چینی در جنگ هند و پاکستان، همراه با مزایای اقتصادی و عملی این تجهیزات، نشان می‌دهد که ایران می‌تواند با تکیه بر چین، توان دفاعی‌اش را به سطحی برساند که برابر هرگونه حمله‌ای ایستادگی کند. همکاری با چین، کلیدی برای تثبیت جایگاه ایران در برابر ائتلاف غربی-اسرائیلی است.