
پس از بیانیه جبهه اصلاحات ایران که در آن خواستار تعلیق فعالیت های هسته ای، پذیرش بی قید و شرط بازرسان انرژی اتمی و لزوم مذاکره جامع با آمریکا شده بود، امتداد این بیانیه در میان شبکه اصلاح طلبان ساختاری به پیشنهادات انحلال نیروی قدس سپاه و مذاکره برای ترک تخاصم با اسرائیل نیز رسید.
در این میان اما برخی از چهره های فکری جریان اصلاحات نیز با طرح مسائل مختلفی تلاش کردند تا به اجتماعی سازی این پیشنهادت در جامعه بپردازند.
در همین رابطه علیرضا علوی تبار از نیروهای فکری اصلاح طلبان ساختاری اخیرا طی یک گفتگو با نشریه ایران فردا و با عنوان بندیهای بعد از تجاوز اسرائیل، حکومت و از دستدهی توان تصمیمگیری و چهارچوب گفتگوهای ملی ، کوشید تا نظام با بحران هایی تعریف و تفسیر کند که موجب فلج شدن سیستم آن شده است.
همین مسئله باعث شد تا بخری چپهای با هویت و دارای پرنسیپ سیاسی دست به کار شد تا با خطکشی نسبت به این جریان تندرو راهشان را از جبههاصلاحات جدا کنند، از جمله حمیدرضا جلاییپور فعال سیاسی اصلاحطلب که خواهان خط کشی صریح میان چپها و براندازان شده است.
اصلاحطلبان بعنوان یک نیروی سیاسی همیشه حامی «ایران» بودهاند. در دوره جنگ تحمیلی هشتساله (١٣۵٩-١٣۶٧) کثیری از اصلاحطلبان در جبهههای جنگ برای دفاع از ایران جنگیدند. شعار محوری اصلاحطلبان در دوره اصلاحات (١٣٧۶-١٣٨۴) «ایران برای همه ایرانیان» بود.
در حمله اسرائیل متجاوز (در ٢٣ خرداد ١۴٠۴) و جنگ دوازده روزه همهٔ تشکلهای اصلاحطلب یکصدا این جنایت اسرائیل و نتانیاهوی نسلکش را محکوم کردند و بسیاری از اصلاحطلبان از بسیجگران همبستگی ملی فراگیرتر برای دفاع میهنی بودند.
جلاییپور: راهتان را تا دیر نشده جدا کنید!
حمیدرضا جلاییپور در بخشی از یادداشت خود نوشته است که بنا به سه دلیل زیر شایسته است همهٔ نهادها و چهرههای شاخص اصلاحطلبان با نیروهای وطنفروش، که بخشی از سربازان جنگ روانی و تبلیغاتی اسرائیل متجاوز هستند، مرزبندی آشکارتری داشته باشند.
دلیل اول اینکه جنگ دوازده روزه اسرائیل تجاوز پیشه علیه ایران تمام نشده و ایران همچنان در وضعیت جنگی است. ماشین تبلیغاتی اسرائیل متجاوز از طریق تلویزیون ایراناینترنشنال و بخشی از رسانههای آنلاین و ارتشهای سایبری ادامه دارد. ایرانیان وطنفروشی مثل مهدی نصیری حتی برای تجاوز نتانیاهو به ایران توجیه فقهی میکنند! علیحسین قاضیزاده و مراد ویسی دو روزنامهنگار وطنفروش و دیگران از حملات اسرائیل به ایران «دفاع سیاسی» میکنند.
نباید وطنفروشی آشکار و بیشرمانه و خیانت به ایران عادیسازی و توجیه شود. روشن است که نه فقط اصلاحطلبان، بلکه هر ایرانی میهندوستی شایسته است با این وطنفروشان و خائنان به ایران مرزبندی داشته باشند.
دوم؛ قبلا روشن بود و در جنگ دوازده روز هآشکارتر شد که سلطنتطلبان اطراف پسر شاه سابق («پیر کودک» به تعبیر رسای عبدالکریم سروش) کاملا وابسته و سفیدشوی اسرائیل متجاوز هستند. وابستگی این حلقه خائن چنان عیان شده است که افرادی که در گذشته در کمپ سلطنتطلبان بودند این مزدوری را تصدیق کردهاند.
سوم؛ وقتی وطنفروش از ضرورت «ائتلاف از تاجزاده تا شاهزاده» صحبت میکند، این سخن در ادامهٔ همان مزدوری برای اسرائیل متجاوز عمل میکند. اسرائیل متجاوزی که نه فقط صنعت هستهای که تمامیت و قدرت ایران را هدف گرفتهاست.
بنا به دلایل فوق، شایسته است تا عبور سرافراز ایران از «پیچ جنگ فعلی» مرزبندی با وابستگان و سربازان سیاسی و رسانهایِ اسراییل تجاوزگر به ایران بیمجامله و بسیار شفافتر از قبل صورت گیرد.
متاسفانه تعدادی از سربازان رسانهای اسراییل پیش از این توسط رسانهها و صفحات وابسته به مدعیان دموکراسی و گذار و حتی اصلاحات ساختاری برکشیده و حمایت شده بودند و حالا همین رسانهها و نیروها مسئولیت بیشتری در مرزبندی با حامیان تجاوز به میهن دارند و هنوز در این زمینه ملی و شفاف عمل نکردهاند. جنگ دو طرف دارد و نه سه طرف؛ و در مرزبندی با وابستگان به متجاوز نباید تعارف و ابهام داشت.
نگاهی به یادداشت جلاییپور و تحولات موجود نشان میدهد که جبهه اصلاحات در شرایط کنونی با استیلای طیف رادیکال جریان اصلاحات فعال بوده و به دنبال تعریف راهبرد اصلی خود در قبال حاکمیت است.
رادیکالها این روزها در تلاش هستند تا عناصر تشکیلدهنده سیاسی خود را وارد یک نزاع با حاکمیت کنند، یادداشت جلاییپور اخطاری مهم به این طیف تندرو برای جدا شدن از هسته سخت چپ است، درک این رفتار به هوشمندی نیاز دارد!
هدف از اجماع رادیکالها با براندازان چیست؟
به نظر میرسد که چپهای تندرو با طرح پروژههایی چون اصلاحات بنیادین و تحمیلی و ادغام شدن با هستههای براندازی در تلاش هستند تا با تغییر سیاست منطقهای به پروژه پذیرش سلطهی غرب دامن زده و بهنام نجات اقتصاد و اجتماع آن را اجتماعی کنند.
و در این مسیر، هر گفتمان مقاومتگرا را انقباضی یا فرقهای بنامیم تا تنها صدای باقیمانده، صدای نخبهی اصلاحطلب ساختاری باشد که هم در داخل و هم در خارج، آمادگی پذیرش تنازل کامل از اصول انقلاب را دارد.
همچنین طرحهایی چون «آشتی ملی» با نام اصلاحات ساختاری در وقاع همان خط حذف مقاومت است که هنوز رادیکاها در ترجمه رسانهای آن احتیاط دارند، همزمانی بیانیه جبهه اصلاحات با اظهارات ظریف و روحانی، نشاندهنده فعال شدن اپوزیسیونی مشترک در داخل و خارج است که به نام حفظ سیستم در خط بیثباتی ایران فعال شده است.