نقشه جدید ترامپ برای منطقه

 محمدعلی صنوبری، کارشناس مسائل بین‌الملل: ۱. اصل طرح ترامپ بر خلع کامل سلاح و منع هر گروه مقاومت از مشارکت در ادارهٔ غزه است. این یعنی مقاومت فلسطینی که پس از « طوفان الاقصی » همچنان پابرجاست، به پرونده‌ای امنیتی تبدیل شود و رژیم صهیونیستی آنچه را در میدان جنگ نتوانست نابود کند، از راه توافق سیاسی از بین ببرد. هر طرحی که «امنیت رژیم صهیونیستی» را بالاترین سقف قرار دهد، ابزاری برای استمرار اشغال است، نه پایان آن.

2. قرار است ادارهٔ روزمرهٔ غزه به دست هیئتی به ظاهر تکنوکرات فلسطینی باشد اما تحت نظارت شورای صلح بین‌المللی به ریاست ترامپ و با حضور چهره‌هایی مثل تونی بلر. این به معنای بازتولید استعمار با نامی تازه است: یک حکومت دست‌نشانده که هیچ ریشه‌ای در ارادهٔ مردم ندارد. حضور بلر، که کارنامه‌اش با جنایات عراق و خون میلیون‌ها بی‌گناه آلوده است، خود گواه ماهیت ضد مردمی این طرح است.

3. خروج نیروها به صورت مرحله‌ای و بدون هیچ التزام قطعی به تشکیل کشور فلسطین، فقط شکلی از مدیریت اشغال است. درست مانند «اسلو»، امنیت برای رژیم صهیونیستی و وعده‌های مبهم برای فلسطینی‌ها. رژیم صهیونیستی هرگز به توافقی پایبند نبوده است؛ نقض مکرر آتش‌بس‌ها، اشغال بلندی‌های جولان در سوریه و حتی لغو یک‌جانبهٔ توافق امنیتی ۱۹۷۴ با سوریه نمونه‌های روشن بی‌اعتباری تعهدات این رژیم است.

4. طرح، آزادی اسرا و توقف جنگ را به صورت معامله‌ای نابرابر مشروط می‌کند. این یک ابزار فشار است تا مقاومت تسلیم شود. در واقع، جان انسان‌ها به گروگان گرفته می‌شود تا ارادهٔ سیاسی تحمیل گردد.

5. ایجاد نیروی بین‌المللی برای امنیت غزه به معنای جایگزینی اشغال مستقیم با اشغال غیرمستقیم است. سربازان خارجی همان وظیفه‌ای را انجام می‌دهند که ارتش رژیم صهیونیستی می‌خواست انجام دهد: سرکوب هر حرکت اعتراضی و هر تلاش گروه‌های مقاومت برای دفاع از مردم و خاک‌شان.

6. طرح با وعدهٔ بازسازی و ایجاد منطقهٔ اقتصادی ویژه، تلاش می‌کند مردم را به وابستگی اقتصادی بکشد. این همان سیاست قدیمی «نان در برابر سکوت» است. چنین سازوکاری به جای توسعهٔ واقعی، طبقه‌ای وابسته‌ می‌سازد که بقای خود را در گرو اجرای دستورات قدرت‌های بیگانه می‌بیند.

7. هرچند در نسخهٔ جدید، سخن از «آزادی خروج داوطلبانه» زده می‌شود، اما ریشهٔ طرح در ایده‌های قبلی ترامپ است که از کوچ گستردهٔ مردم غزه به خارج حرف می‌زد. این همان تهدید به تطهیر قومی در پوششی نرم است.

8. طرح همه‌چیز را به غزه فرو می‌کاهد و موضوعات محوری را حذف می‌کند: پایان اشغال، آزادی قدس، توقف شهرک‌سازی، رفع محاصره و حق بازگشت آوارگان. این تجزیهٔ مسئلهٔ فلسطین است و تلاشی برای خاموش کردن جوهرهٔ مقاومت.

9. هیچ تعهد الزام‌آوری بر رژیم صهیونیستی تحمیل نمی‌شود: نه پایان اشغال، نه توقف تجاوز، نه رفع محاصره. در مقابل، فلسطینی‌ها باید همه‌چیز را واگذار کنند. این یک قرارداد تحمیلی است، نه توافق صلح.

10. این طرح ادامهٔ همان جنگ است، اما با ابزار سیاسی و اقتصادی. مقاومت باید خلع سلاح شود، حماس از صحنه حذف گردد و جامعه با بازسازی مشروط رام شود. در واقع، این نقشه‌ای است برای آنچه رژیم صهیونیستی با بمب و تانک نتوانست به دست آورد. و در چشم‌انداز نهایی، این پروژه مقدمه‌ای است برای الحاق غزه به رژیم صهیونیستی و سپس تکمیل این روند در کرانهٔ باختری.