چرا «توافق بزرگ و زیبا» ترامپ با ایران آسان نیست

«جنگ دوازده اسرائیل با ایران در خرداد ماه و آتش‌بس اخیر بین اسرائیل و حماس ، سوالات جدیدی را درباره امکان دستیابی به توافق با تهران مطرح کرده است.»

شورای آتلانتیک در گزارشی تحلیلی با این مقدمه ادعا کرد که آتش‌بس غزه نشان داد وقتی رئیس‌جمهور آمریکا ، به صورت شخصی وارد عمل می‌شود و از تمام اهرم‌های فشار و روش‌های مذاکره استفاده می‌کند، آنچه پیش‌تر غیرممکن به نظر می‌رسید، ممکن می‌شود. اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها، آمریکا و منطقه هنوز کار زیادی دارند تا از شعله‌ور شدن مجدد این درگیری جلوگیری کنند. ترامپ و تیمش می‌توانند از حرکت مثبت آتش‌بس غزه استفاده کنند و تمرکز خود را روی یک توافق منطقه‌ای گسترده‌تر بگذارند که شامل موضوع ایران نیز باشد، همان‌طور که ترامپ در سخنرانی اخیرش در کنست اشاره کرد.

دو مسیر کلی وجود دارد: یکی توافقی مذاکره شده که راه‌حلی بلندمدت باشد، و دیگری آتش‌بس شکننده‌ای که گهگاه با درگیری قطع شود. هر دو سناریو خطرات و فرصت‌های خاص خود را دارند.

سناریوی اول: «توافق بزرگ و زیبا»

«توافق بزرگ و زیبا» که دونالد ترامپ از آن سخن می‌گوید احتمالاً نیازمند آن است که آمریکا به ایران راهی برای رفع تحریم‌ها و پیوستن به فرصت‌های توسعه اقتصادی منطقه‌ای ارائه دهد و در عین حال از ایران در برابر حملات احتمالی اسرائیل محافظت کند. هرچند موانع زیادی بر سر راه این توافق وجود دارد، اما منافع قابل توجهی برای همه طرفین به همراه خواهد داشت.

برخی کارشناسان مانند ولی نصر معتقدند که چنین توافقی حتی می تواند مسیر سیاست داخلی در ایران را تغییر دهد و شاید همین موضوع این توافق را برای مقام های ایرانی جذاب کند.

ایالات متحده باید اعتماد تهران را بازسازی کند، مذاکرات را با دقت دنبال کند و دو تضمین مهم ارائه دهد: اول اینکه تا وقتی برخی شرایط رخ ندهد، از توافق خارج نشود و دوم اینکه سازوکاری برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل به ایران طراحی کند.در مقابل، ایران احتمالا باید به سطح بسیار پایین‌تری از غنی‌سازی (مثلا ۳.۶) متعهد شود و بازرسی‌های بسیار سختگیرانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بپذیرد. بعید است که ایران غنی‌سازی داخلی را متوقف کند، اما می‌تواند پروژه‌ای مشترک در خارج از کشور، مثلا در عمان، با سرمایه‌گذاری کشورهای خلیج فارس راه‌اندازی کند و مواد غنی‌شده را برای تولید برق هسته‌ای وارد کند. ایران پیش از جنگ چنین پیشنهادی داده بود اما می‌خواست این پروژه داخل کشور باشد.

نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ به دلیل عدم پردازش برجام به مسائل غیرهسته ای از این توافق خارج شد لذا احتمال دارد این بار در توافق جدید ایران مجبور شود درباره برنامه موشکی بالستیک و حمایت از گروه‌های منطقه‌ای مذاکره کند. (تهران همواره تاکید داشته که مذاکره با آمریکا صرفا در حوزه هسته ای خواهد بود و توانمندی دفاعی خود را موضوع مذاکره نمی‌داند.)

در ادامه مطلب آمده است: برای تحقق این سناریو، تهران باید این توافق را بهتر از گزینه‌های دیگر ببیند. ایران میلیاردها دلار در برنامه هسته‌ای سرمایه‌گذاری کرده و آن را عاملی بازدارنده و منبع غرور ملی می‌داند. جنگ خرداد موج جدیدی از ملی‌گرایی را در ایران شعله‌ور کرد.

نویسنده با تکرار این ادعا که تحولات پس از ۷ اکتبر منجر به کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران شده، می‌نویسد که در شرایط فعلی، برنامه هسته‌ای کارت اصلی ایران در مذاکرات باقی می‌ماند و همین شرایط را برای مذاکره کنندگان ایرانی سخت کرده است.

در چنین شرایطی ایالات متحده باید اعتماد تهران را بازسازی کند، مذاکرات را با دقت دنبال کند و دو تضمین مهم ارائه دهد: اول اینکه تا وقتی برخی شرایط رخ ندهد، از توافق خارج نشود و دوم اینکه سازوکاری برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل به ایران طراحی کند.

برای جلب نظر اسرائیل، آمریکا احتمالا باید فشارهای معقول و مشوق‌هایی مثل قراردادهای دفاعی بهتر و میانجی‌گری آتش‌بس با حوثی‌ها برای پایان دادن به حملات به اسرائیل و کشتی‌های مرتبط با آن ارائه دهد.

این سناریو به دلیل پیچیدگی مسائل و وجود موانع سرسختانه از سوی همه طرف‌ها، بسیار دشوار است. اسرائیل ممکن است هر لحظه دوباره اقدام نظامی کند و این گفتگوها را به هم بزند. اگر آتش‌بس غزه پایدار بماند، اسرائیل ممکن است اولویت‌های امنیتی خود را بازتنظیم کند تا نگرانی‌های امنیتی باقی‌مانده خود از جمله ایران را پوشش دهد.

سناریوی دوم: توقف درگیری با ثبات شکننده

در این سناریو، نگرانی‌های امنیت ملی آمریکا درباره برنامه هسته‌ای ایران باقی می‌ماند و تهدید جنگ مجدد بین اسرائیل و ایران پابرجاست. ممکن است مذاکراتی انجام شود یا نشود، اما در هر صورت پیشرفت واقعی در رسیدن به توافق جامع با ایران حاصل نخواهد شد.

نویسنده این مطلب ادعا می‌کند که فعلاً به نظر می‌رسد وضعیت به این سمت می‌رود. وزیر خارجه ایران اخیرا گفته آمریکا و ایران از طریق میانجی‌ها پیام رد و بدل می‌کنند و ایران «قطعا» پیشنهادی را که «منطقی، متعادل و منصفانه» باشد، بررسی خواهد کرد، اما حاضر نیست «حق غنی‌سازی اورانیوم» خود را کنار بگذارد، موضعی که آمریکا فعلاً رد می‌کند و تاکید دارد ایران باید حق غنی‌سازی را در هر توافقی کنار بگذارد.

ریسک ثبات شکننده

در ادامه این مطلب ادعا شده که احتمال دارد اسرائیل در ماه‌ها یا سال‌های آینده، دوباره اقدام نظامی مستقیم در داخل ایران انجام دهد. اسرائیل برای خود خطوط قرمزی تعیین کرده و ادعا می کند که در صورت عبور ایران از این خطوط، دوباره به گزینه نظامی فکر خواهد کرد، این خطوط ادعایی عبارتند از عدم اجازه بازرسی کافی به آژانس، از سرگیری غنی‌سازی و تقویت گروه هایی چون حماس، حزب الله لبنان و حوثی ها در یمن. (جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید داشته که گروه های مقاومت علیرغم رابطه حسنه با تهران اما در تصمیم گیری و اجرا مستقل بوده و عمل می‌کنند.)

نویسنده در ادامه امکان دخالت مجدد امریکا در تکرار حمله اسرائیل به ایران را مطرح کرده و می نویسد: اگر ایران حمله اسرائیل را تلافی کند، اسرائیل احتمالا با کمبود سامانه‌های پدافند موشکی مواجه شود، به ویژه موشک‌هایی که برای مقابله با موشک‌های بالستیک دوربرد لازم است و در جنگ اخیر نیز کمبودشان حس شده بود.

ادامه یا تکرار عملیات نظامی در ایران می‌تواند فشار زیادی بر ارتش، اقتصاد و سیاست داخلی اسرائیل وارد کند. استراتژی اسرائیل در گذشته مبارزه در جنگ‌های کوتاه و شدید برای حفظ نیروهای محدودش و جلوگیری از درگیری‌های طولانی بود. اما بسیاری از نیروهای ذخیره در چند نوبت به غزه اعزام شده‌اند که این روی کارکردشان در مشاغل عادی تأثیر گذاشته است.

گزارش آوریل ۲۰۲۵ نشان می‌دهد بیش از صد هزار نیروی ذخیره اسرائیل دیگر در خدمت حاضر نمی‌شوند و نرخ حضور در تمرین‌ها به ۶۰ درصد کاهش یافته است که کاهش قابل توجهی نسبت به بعد از حملات حماس در مهر ۱۴۰۱ است. در کل، هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی تکرار جنگ با ایران برای اسرائیل بالا خواهد بود.

عدم حل اختلافات و ماهیت پرشمار و متوقف‌شونده درگیری می‌تواند به منافع تجاری آمریکا و جهان در منطقه آسیب بزند. جنگ‌های مکرر یا نگرانی از وقوع آنها می‌تواند بر قراردادهای تجاری و همکاری‌های فناوری آمریکا با کشورهای خلیج، آزادی کشتیرانی و قیمت انرژی تاثیر بگذارد.نویسنده در ادامه این مطب با اشاره به شکل گیری شورای دفاع ملی در ایران پس از جنگ دوازده روزه نوشت: ایران از جنگ دوازده روزه خرداد درس گرفته و ممکن است با مجموعه گسترده‌تری از ابزارهای نظامی پاسخ شدیدتری بدهد. اعضای شورای دفاع ملی عمدتا نظامی و امنیتی هستند تا تصمیم‌گیری در زمان جنگ را تسریع کند؛ این نشان می‌دهد که ایران جنگ را تمام شده نمی‌داند.

شاید ایران نتواند در جنگ متعارف اسرائیل یا آمریکا را شکست دهد، اما تلاش خواهد کرد هزینه‌هایی تحمیل کند تا بازدارندگی ایجاد کند. ایران ممکن است حجم موشک‌های خود را تغییر داده یا هدف‌های کم‌دفاع‌تر را انتخاب کند.

نویسنده در ادامه این مطلب به احتمال اشتباه محاسباتی میان ایران، اسرائیل و آمریکا اشاره کرده و نوشت: خطر حمله سهوی یا عمدی وجود دارد که باعث واکنش شدید طرف مقابل و آغاز جنگ جدید شود. برای مثال در آوریل ۲۰۲۴، اسرائیل کنسولگری ایران در سوریه را بمباران کرد که به (شهادت) ۷ افسر ایرانی منجر شد؛ ایران آن را خط قرمز دانست و اولین حمله مستقیم به اسرائیل را انجام داد. همچنین در درگیری حزب‌الله و اسرائیل در ۲۰۲۴، گاهی موشک‌های حزب‌الله به هدف‌های اشتباه برخورد کرد، مثل اصابت به زمین فوتبال در اسرائیل که ۱۲ کودک کشته شدند. در جنگ دوازده روزه، حمله اسرائیل به زندان اوین با واکنش گسترده ایرانی‌ها و سازمان‌های بشردوستانه مواجه شد که ۸۰ کشته بر جای گذاشت. چنین اشتباهاتی خطر واکنش شدیدتر را افزایش می‌دهند.

عدم حل اختلافات و ماهیت پرشمار و متوقف‌شونده درگیری می‌تواند به منافع تجاری آمریکا و جهان در منطقه آسیب بزند. جنگ‌های مکرر یا نگرانی از وقوع آنها می‌تواند بر قراردادهای تجاری و همکاری‌های فناوری آمریکا با کشورهای خلیج، آزادی کشتیرانی و قیمت انرژی تاثیر بگذارد.

کشورهای عربی نگران امنیت و منافع خود خواهند بود. همان‌طور که در جنگ خرداد و در جریان حمله ایران به پایگاه امریکایی العدید در قطر دیده شد، احتمال دارد که کشورهای خلیج فارس هدف قرار بگیرند. کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنین نگران مسیرهای نفتی خود، به ویژه تنگه هرمز، هستند که فعالیت آنها ممکن است، مختل شود.

نویسنده با طرح این ادعا که یک توافق جامع بهترین نتیجه برای همه طرف‌هاست، نوشت: رسیدن به چنین توافقی به دلیل نیاز به تمرکز دقیق، فقدان شدید اعتماد و مواضع سختگیرانه طرفین، دشوار خواهد بود. اگر روند فعلی ادامه یابد، احتمال دارد وضعیت به یک تعادل شکننده منتهی شود که در آن هر دو طرف درگیری های پراکنده ای را تجربه خواهند کرد. چنین وضعیتی خطر جنگ گسترده‌تر با پیامدهای بسیار زیاد را افزایش می‌دهد.

شورای آتلانتیک در پایان ابراز امیدواری می کند که استیو ویتکوف و جارد کوشنر با استفاده از تجربه به دست آمده در مذاکره با حماس، راه حلی مبتنی بر برد-برد برای رسیدن به توافق با تهران بیابند.