همزمان، طرح ترامپ برای واداشتن کییف به امتیازدهی بیشتر با مخالفت داخلی و خطر تقویت راهبرد بلندمدت روسیه همراه است؛ راهبردی که بر خستگی و تفرقه غرب بنا شده است.
پُکروفسک در آستانه سقوط؛ لرزش ستون فقرات دفاعی اوکراین
گزارشهای میدانی از جبههها تصویر نگرانکنندهای ترسیم میکنند: نبردها شدت گرفته، شاخصهای نظامی رو به افول است و اگر تصمیمی فوری گرفته نشود، اوکراین ممکن است با شکستی راهبردی روبهرو شود؛ شکستی که برای روسیه تنها یک پیروزی نمادین نخواهد بود، بلکه میتواند سکوی پرش برای پیشرویهای بزرگتر باشد. در شرق کشور، شهر پُکروفسک، گلوگاه صنعتی و حلقهای حیاتی در شبکه ریلی اوکراین در آستانه سقوط قرار دارد. نیروهای اوکراینی ماهها در برابر فشار بیوقفه ارتش روسیه مقاومت کردهاند، اما اکنون بنا بر گزارش «کییف ایندیپندنت»، واحدهای روسیه به محاصره کامل منطقه نزدیک شدهاند و تنها یک کریدور دهکیلومتری برای تأمین آخرین خطوط دفاعی باقی مانده است.
بهگفته ولودیمیر زلنسکی، تراکم نیروی انسانی در محور پُکروفسک بهشدت به سود روسیه است؛ جایی که تعداد نیروهای مهاجم هشت برابر مدافعان اوکراینی برآورد میشود. وزارت دفاع اوکراین نیز گزارش داده است که بیش از ۳۰۰ سرباز روس وارد شهر شدهاند و مسکو با اعزام تیمهای خرابکاری تلاش می کند شهر را از درون بیثبات و خطوط دفاعی را متلاشی کند. اگر پُکروفسک سقوط کند، این شهر بزرگترین مرکز شهری خواهد بود که در دو سال گذشته از کنترل اوکراین خارج میشود. اما پیامدها بسیار فراتر از یک شهر است.
پُکروفسک سالها گره مرکزی لجستیک اوکراین بوده و در کنار مجموعهای از دژهای شهری بههمپیوسته قرار دارد که نقش ستون فقرات دفاعی دونتسک را ایفا میکنند. هرچند اوکراین بخشی از مسیرهای پشتیبانی خود را تغییر داده، اما سقوط این شهر میتواند تمام خط دفاعی دونتسک را در معرض فروپاشی قرار دهد
فروپاشی توان انسانی اوکراین در جنگ فرسایشی
اوکراین عملاً توان ادامه جنگ فرسایشی در مقیاسی که روسیه پیش میبرد را ندارد. تنها در هفت ماه نخست امسال، بیش از ۱۱۰ هزار مورد فرار از خدمت ثبت شده است. فرماندهان برخی یگانها میگویند گاهی کمتر از ۱۰ سرباز پیاده کارآمد در اختیار دارند. هر ماه حدود ۳۰ هزار نفر بسیج میشوند، اما تنها یکسوم آنان از حداقل توان رزمی لازم برخوردارند.
زلنسکی میگوید ارتش اوکراین یک میلیون نفر نیرو دارد، اما یک تحلیلگر نظامی اوکراینی هشدار میدهد که برای جایگزینی یگانهای فرسوده، این کشور باید دستکم سه میلیون نیرو در اختیار داشته باشد؛ رقمی که اوکراین امروز فاصله زیادی با آن دارد. این فرسودگی انسانی اکنون به یک تهدید راهبردی تبدیل شده است. بر اساس گزارش لوموند، بسیاری از سربازان بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ روز را بدون هیچ چرخه استراحت در خط مقدم میگذرانند؛ زیرا آسمان انباشته از پهپادهای شناسایی و انتحاری است و هرگونه جابهجایی، تخلیه، یا رساندن نیرو و تجهیزات را تقریباً ناممکن کرده است.
بحران امروز صرفاً نتیجه تحولات میدانی نیست؛ سقوط حمایت خارجی نیز بههمان اندازه اوضاع را وخیمتر کرده است. آمریکا عملاً کمکهای گسترده و مستقیم نظامی خود را متوقف کرده و آنچه همچنان در جریان است، فقط با یک شرط ادامه دارد: هزینهاش را باید اروپا یا دیگر شرکای بینالمللی بپردازند. در نتیجه، سامانههای حیاتی از موشکهای دوربرد تا پاتریوت و راکتهای هدایتشونده یا در گلوگاههای خرید گیر کردهاند یا به دلیل نگرانی واشنگتن از کاهش ذخایر داخلی، اصلاً تحویل داده نمیشوند.
اروپا هم که وعده داده بود خلأ ایجادشده از سوی واشنگتن را پر کند، نتوانست از پس آن برآید. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۳ تعهد کرده بود ظرف یک سال یک میلیون گلوله توپخانه به اوکراین برساند، اما ضربالاجل را از دست داد و سطح ذخایر مهمات هنوز با نیاز واقعی میدان نبرد فاصلهای چشمگیر دارد. کمبودها بهویژه در حوزه سامانههای دوربرد حاد است؛ همان ابزارهایی که اوکراین برای هدفگیری عمق خاک روسیه بهخصوص تأسیسات نفتی که شاهرگ اقتصاد جنگی کرملین محسوب میشود بهشدت به آنها وابسته است.
سنگینی بحران مالی بر سرنوشت میدان اوکراین
پول اوکراین نیز به نقطه پایان نزدیک میشود. صندوق بینالمللی پول هشدار داده است که این کشور تا سال ۲۰۲۷ به حداقل ۶۵ میلیارد دلار تأمین مالی خارجی نیاز خواهد داشت؛ آن هم بر پایه فرضی خوشبینانه که میگوید درگیریهای بزرگ تا اواخر ۲۰۲۶ پایان مییابد؛ فرضی که هر روز غیرواقعیتر میشود. اکونومیست گزارش داده که تنها بار مالی جنگ در سال جاری حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است؛ رقمی معادل نیمی از تولید ناخالص داخلی اوکراین. با وجود این، اتحادیه اروپا همچنان بر سر نحوه تأمین این حمایت حیاتی دچار شکاف و اختلاف است. بلژیک استفاده اتحادیه از داراییهای بلوکهشده روسیه را به دلیل نگرانیهای حقوقی و ترس از تلافی مسکو متوقف کرده است؛ توقفی که تهدیدهای روسیه را عملاً به بخشی از سیاست مماشات اروپایی تبدیل کرده و فشار مالی بر کییف را دوچندان ساخته است.
گزارشهای تازه حکایت از آن دارد که تیم ترامپ در پشت صحنه در حال بررسی مطالبهای تازه و نگرانکننده از کییف است: واگذاری اراضی بیشتر، فراتر از آنچه پوتین تاکنون بهطور رسمی درخواست کرده است. همزمان، فرستاده دولت آمریکا در امور اوکراین از معدود مقاماتی در کاخ سفید با رویکردی سختگیرانهتر نسبت به روسیه اعلام کرده که در ژانویه استعفا خواهد داد؛ اتفاقی که عملاً فضا را برای غلبه دیدگاههای مصالحهجویانهتر بازتر میکند.
اما واقعیت بسیار روشن است: مردم اوکراین قاطعانه با چنین امتیازدهیهایی مخالفاند و قانون اساسی این کشور نیز هرگونه تغییر مرزها را بدون برگزاری همهپرسی ممنوع کرده است. بنابراین، حتی اگر ترامپ یا هر قدرت خارجی دیگری چنین خواستهای مطرح کند، اجرای آن در داخل اوکراین با موانع سیاسی، حقوقی و اجتماعی جدی روبهرو خواهد بود و خطر بزرگتر دقیقاً همینجاست. اگر کرملین بتواند این امتیازات را به دست آورد، بسیار محتمل است که گام بعدی یعنی صبر استراتژیک بیشتر برای اعمال کنترل کامل بر اوکراین و تبدیل این کشور به دولتی دستنشانده شبیه بلاروس را دنبال کند.
راهبرد روسیه از ابتدا بیپرده و ثابت بوده است: دوام آوردن بیشتر از غرب. مسکو اطمینان دارد که آمریکا و اروپا روزی از ادامه جنگ خسته خواهند شد؛ باوری که نه از دل پیروزیهای روسیه، بلکه از اختلافات داخلی غرب، تعللهای پیدرپی و ناکارآمدی تصمیمگیریها نیرو گرفته است. اگر این مسیر اصلاح نشود، آمریکا ممکن است بهزودی شاهد نخستین شکست مذاکرهای یک دموکراسی در قلب اروپا باشد؛ همان قارهای که رؤسایجمهور آمریکا طی هشت دهه گذشته آن را بخشی حیاتی از منافع ملی ایالات متحده معرفی کردهاند و در نهایت، نکتهای که نباید فراموش شود: جایزه صلح نوبل برای صلح اهدا میشود نه برای تسلیم شدن.