در یک ارزیابی فرافکنانه میتوان تقصیر را به گردن دولت چین انداخت که ظرف دو سال اخیر اکنون سومین بار است که در ماجرای جزایر سهگانه ایرانی طرف امارات را میگیرد و ادعای موهوم این شیخنشین را تأیید میکند، دو بار توسط رئیس جمهور چین و سومین بار توسط وزیر خارجه این کشور.
این ارزیابی را نمیتوان مردود دانست، زیرا ماجرای جزایر سهگانه جیزی نیست که دولتمردان چینی از آن بیاطلاع باشند و مثلاً سهواً مرتکب چنین خطائی شوند. حتی اگر این فرضیه را درباره رئیس جمهور چین در اولینبار که مرتکب این خطا شد بپذیریم، با توجه به اعتراض رسانهها و وزارت خارجه ایران، خطای بار دوم او و حالا اقدام وزیر خارجهاش را نمیتوان با چنین فرضی توجیه کرد.
بنابراین، راهی غیر از این وجود ندارد که گفته شود دولت چین با بیاعتنائی به روابط خود با ایران، حق مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را نادیده میگیرد و برای گرفتن امتیازات بیشتر از امارات مرتکب این خطای فاحش میشود.
ارزیابی دیگر که واقعبینانه و غیرفرافکنانه است اینست که وزارت خارجه کشورمان دچار رخوت و ناکارآمدی شدید است و به همین دلیل نمیتواند در سطح بینالمللی از حق مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی به درستی دفاع کند و مانع اقداماتی از قبیل هماوائی رئیس جمهور و وزیر خارجه چین با شیوخ امارات در ادعای موهوم مالکیتشان بر این جزایر شود.
این ناکارآمدی در برابر اقدام مشابهی که روسیه مرتکب آن شد نیز خود را نشان داد. وزیر خارجه روسیه هم در اجلاسی که با وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس داشت ادعای موهوم امارات درباره مالکیت بر جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس را تأیید کرد.
این اقدام نیز با عکسالعمل اعتراضی رسانههای ایرانی مواجه شد و روسها هم مانند چینیها با توجیهات غیرموجه از کنار این ماجرا گذشتند.
تکرار این قبیل دهنکجیها نسبت به تمامیت ارضی ایران توسط مقامات چینی و روسی به تدریج منجر به اقدامات مشابه توسط غربیها شد و کار به جائی رسید که وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در اجلاس اخیر بحرین بر جسارت خود افزودند و عبارت «آخرین هشدار» را بکار بردند و تهدید کردند که اگر ایران حاضر به مذاکره درباره جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک نشود، موضوع را به دیوان بینالمللی دادگستری خواهند کشاند.
از دولتهای غربی انتظاری غیر از این نیست چرا که آنها خود عوامل پشت پرده تحریک اعراب برای مطرح ساختن ادعای موهوم مالکیت بر جزایر، ماجرای میدان گازی آرش و نام جعلی خلیج عربی برای خلیج فارس هستند و استمرار این قبیل ادعاها را به نفع خود و نوعی خرید فرصت برای رژیم صهیونیستی جهت تنفس بیشتر در منطقه میدانند. آنچه غیرعادی است حمایت چین و روسیه از ادعای موهوم مالکیت امارات بر جزایر ایرانی است که در سالهای اخیر تکرار میشود.
علیرغم هشدارهای مکرر رسانهها به دولت سیزدهم که اقدامات خلاف مقامات چینی و روسی در زمان استقرار آن دولت رخ داد، برخورد متناسب با اهمیت موضوع در آن زمان صورت نگرفت و به مقداری گلایه و اقدامات انفعالی اکتفا شد. وزارت خارجه در دولت سیزدهم نشان داد اقتدار لازم برای جلوگیری از خطای چین و روسیه از طریق دیپلماسی فعال را ندارد.
این فقدان اقتدار و کارآمدی وزارت خارجه در دولت چهاردهم نیز ادامه یافت. درست در زمانی که مقامات چینی و روسی مکرراً از ادعای موهوم شیوخ امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی حمایت میکردند، وزارت خارجه کشورمان مشغول فراهم ساختن مقدمات امضای قراردادهای 20 ساله و 25 ساله همکاری راهبردی با این دو کشور بود بدون آنکه در این قراردادها ماده یا تبصرهای درباره خودداری طرفهای مقابل از نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران بگنجاند.
نتیجه این شد که در جنگ 12روزه، روسها نهتنها کوچکترین اقدامی برای حمایت از کشورمان نکردند بلکه در جواب سؤال مرتبط با همین موضوع گفتند چون بیش از 2/5 میلیون روستبار در اسرائیل زندگی میکنند ما نسبت به آنها احساس مسئولیت میکنیم! و حالا از یکطرف معاون وزیر خارجه چین روز یکشنبه چای وزیر خارجه ایران را خورد و از طرف دیگر مسئول مافوق او روز دوشنبه بعد از سر کشیدن قهوه عربی وزیر خارجه امارات بر ادعای موهوم او علیه تمامیت ارضی کشورمان نیز مهر تأیید زد.
این واقعه و اجلاس بیدستاورد روز یکشنبه تهران درباره افغانستان به روشنی نشان دادند وزارت خارجه کشورمان فاقد کارآمدی لازم برای برخورداری از دیپلماسی فعال است. ایران در شرایط خاص کنونی به یک دیپلماسی فعال و هوشمند نیاز دارد. این نیاز چه وقت برآورده خواهد شد؟