به گزارش افکارنیوز، هفته نامه پنجره نوشت: از همان روز‎های اولیه خروج(بخوانید فرار) آقازاده، برخلاف نظر بسیاری از کارشناسان، معتقد بودم مهدی هاشمی باز خواهد گشت. در سال ۸۸ هاشمی یک‎بار بازی(به تعبیری بازی رفت) را به احمدی‎نژاد واگذار کرده بود و شکست دوم به معنای حذف همیشگی‎اش از دنیای سیاست بود. تحلیل همه این اتفاقات و حواشی پیرامونشان در کنار هم نشان می‎دهد در بازگشت آقازاده معادلاتی وجود دارد که قرار است نتیجه بازی برگشت را عوض کند.

سیاست‎مداران کار کشته همواره به‎دنبال بازی دو سر برد هستند. تحولات هفته گذشته این‎طوربه ذهن تداعی می‎کردکه آیت‎الله عزم دارد شکست گذشته را به برد تبدیل کند.

پاسخ به سؤالات زیر ما را به تحلیلی درست‎تر نزدیک خواهد ساخت.

۱ - چرا آقازاده رفت؟

۲ - چرا پس از تهدید‎های دستگاه‎‎های امنیتی و قضایی به کشور بازنگشت؟

۳ - چرا پس از سه سال و در آستانه انتخابات ریاست‎جمهوری یازدهم به کشور بازگشت؟

۴ - چرا در اوج نارضایتی‎‎های اقتصادی تصمیم به بازگشت گرفته می‎شود؟

۵ - علت هم‎زمانی بازگشت مهدی هاشمی با کاهش مقبولیت احمدی‎نژاد - در پایین‎ترین سطح سالیان اخیر - چیست؟

۶ - با کدام چشم‎انداز(با وجود دریافت سیگنال‎‎های دستگاه قضا از جمله دستگیری فائزه هاشمی) متهم به کشور باز می‎گردد؟

به باور نگارنده بازگشت آقازاده، به نوعی کامل کردن پازلی سیاسی - انتخاباتی است. این توضیح نیز ضروری است که رسانه چاه ویلی است که هر چقدر تحلیل و پاسخ درونش بریزیم پر نمی‎شود. گاهی برخی تحلیل‎ها آنچنان غلوآمیز و لایتچسبک است که اصل جریان را نیز در خود می‎بلعد. تلاش دارم در مسیر این تحلیل از افراط و تفریط‎‎های مرسوم فاصله بگیرم.

از آن‎جا که ریشه‎‎های نظام در تاروپود وجود عاشقانش تنیده شده است، نه فرزندان آیت‎الله هاشمی رفسنجانی نه فرزند هیچ شخص دیگری از نظام، توانایی براندازی آن را ندارد اما یقینا بازگشت مهدی هاشمی حامل اهدافی انتخاباتی و سیاسی است.

ادعا کردم که بازگشت آقا‎زاده سیاسی و انتخاباتی است و پاسخ‎‎های ۶ سؤال فوق را شواهد ادعایم می‎دانم. مهدی آمد و دوربین تمامی خبرگزاری‎ها و رسانه‎ها بر روی خانواده هاشمی فوکوس کرد. دو فرضیه پیش رو بود؛ اول این‎که با بازگشت آقازاده، نظام خدای ناکرده در دام مصلحت‎سنجی‎ها می‎افتاد و آن‎گاه متهمان با لبخند، آواز بی‎گناهی و پاکی سر می‎دادند و با چنگ زدن به همین تطهیر، مقدمات حضور مستقیم و یا مدیریت آیت‎الله هاشمی در عرصه انتخابات را فراهم می‎آوردند.

فرضیه دوم که با گذر ایام کم‎کم رنگ واقعیت به خود گرفت این‎گونه بود. نظام با محکوم و متهم(فائزه و مهدی) قاطعانه برخورد می‎کند. آن‎گاه در اولین اقدام بلادرنگ تصاویر بدرقه پدر(آیت‎الله هاشمی) قبل از عزیمت پسر(مهدی هاشمی) به اوین منتشر می‎شود. در گام بعدی دفتر خاطرات آیت‎الله بار دیگر ورق می‎خورد و موج جدیدی از مظلوم‎نمایی از سوی رسانه‎‎های حامی خانواده آیت‎الله در فضای سیاسی ایجاد می‎شود. «مهدی» فرزند انقلاب - انقلابی که فرزندانش را می‎بلعد - خوانده می‎شود. به‎عنوان مثال به مناسبت همین روز‎ها نامه سال ۶۵ آقای رفسنجانی به پسر در سایت آیت‎الله هاشمی منتشر شد:

«نور چشم و فرزند بسیار عزیز و دلبندم «مهدی» در گذشته این مضمون فوق‎العاده را خطاب به فرزندان دیگر نوشته‎ام، ولی هیچ‎وقت مثل این‎بار معنا و مفهوم آن در قلبم و مغزم، تایید و تصدیق دریافت نکرده ‎بود… چند دقیقه بیشتر از تلفن تو و آقای رحمانی محافظ باوفایمان، که از مرکز لشکر سیدالشهداء به خانه زدید، نگذشته است. گفتند که اکنون عازم خط مقدم هستید، برای نبرد علیه صدامیان متجاوز و گفتی آموزش خوب دیده‎ای؛ ۱۵ روز تمرین. صدایت مردانه و محکم بود و نشانی از دلهره و تشویش در آن ندیدم. نمی‎دانم صدای من در گوش تو چگونه بود؟ …»

با دامنه‎دار شدن تبلیغات و با غلیان‎کردن به فرهنگ دلسوزی و ترحم ایرانیان، در دل دوستداران آیت‎الله(که متأسفانه امروز بخش عمد‎ه‎ای از آن‎ها را زاویه داران با انقلاب تشکیل می‎دهند) سؤالات بی‎پاسخ فراوانی ایجاد می‎شود. بی‎شک این تبلیغات نیز می‎تواند تقویت‎کننده تئوری بستر‎سازی حضور در عرصه انتخابات باشد.

عرصه رقابت‎‎های سیاسی پیچیدگی‎‎های خاص خود را دارد. در آن سوی میدان رقیبی جدی به نام محمود احمدی‎نژاد حضور دارد؛ جوان با انگیزه‎ای که برای دولتش پایانی متصور نیست. احمدی‎نژاد مرد اولین‎هاست. اولین رییس‎جمهوری که به زیر یک خم هدفمندی یارانه‎ها رفت؛ اولین کسی که علنا در رسانه ملی با ادبیات منحصر به فردش در برابر هاشمی ایستاد(متفاوت از انتقاد‎های احمد توکلی)؛ اولین رییس‎جمهوری که ادبیات عامه‎پسند و کوچه بازاری را وارد عرصه سیاست کرد و اولین‎‎های دیگری که این مقال را فرصت شمارش آنان نیست. اما هیچ‎یک از موارد فوق آنچنان‎که باید و شاید کام رییس دولت را شیرین نکرده است.

این روز‎ها و به بهانه عبور از تحریم‎ها آقای اولین‎ها در پسِ شعارهایش با پاتکی سیاسی درصدد جذب آراء زاویه‎داران با انقلاب یا به تعبیری همان دوستداران آیت‎الله است. هرچه باشد او هم به‎دنبال پیروزی مجدد در مواجهه با خاندان هاشمی و در عرصه سیاست کشور است.

جالبتر آنکه در میان تک و پاتکهای سیاسی اشتیاق عجیب آقای اولینها به برقراری رابطه مجدد با آمریکا به اوج خود رسیده است؛ ارتباطی که همواره مورد نهی امام روح الله و مقام معظم رهبری بوده است