روز گذشته مدير كل امور دانش آموختگان وزارت علوم در يك مصاحبه خبري از ممنوعيت انتخاب موضوعات مرتبط با ايران براي ارايه پايان نامه هاي تحصيلي دانشجويان ايراني مشغول تحصيل در خارج از كشور خبر داد.

به گزارش عصر ایران محمد حسین مجلس آرا مدیر کل امور دانش آموختگان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با بی فایده دانستن ارایه پایان نامه درباره ایران گفت: ‌ " اغلب موضوعات پیشنهادی دانشجویان ایرانی خارج از کشور برای رساله، یا تکراری و یا از مباحثبومی کشور بوده که با توجه به اینکه روش‌های انجام این تحقیقات از خارج کشور و اطلاعات اولیه مربوط به آن‌ها مربوط به داخل کشور است و با یکدیگر تناسبی ندارد، خروجی آنها هیچ نتیجه و فایده‌ای نخواهد داشت. "

درباره این تصمیم جدید و عجیب وزارت علوم نکاتی چند قابل ذکر است:

۱ - نخستین جنبه درباره این تصمیم وزارت علوم مغایرت آن با اصل حقوقی " آزادی اراده " انسان ها است. انسان ها آزادند تا آن گونه که می خواهند عمل کنند مگر در مواردی که به موجب قانون محدودیت هایی برای آن وضع شود. دراین باره نیز به نظر می رسد مقامات وزارت علوم صلاحیت محدود ساختن دانشجویان را ندارند، چرا که علاوه بر مضرات این تصمیم برای جامعه علمی کشور نفس این عمل منافی معیار حقوقی " آزادی اراده " است.

۲ - این تصمیم عجیب وزارت علوم می تواند تبعات منفی بر جامعه علمی و دانشگاهی داشته باشد و دیوار بی اعتمادی بین دانشجویان و مقامات وزارت علوم و دولت را بلند تر کند. در واقع، جامعه دانشگاهی رفته رفته این احساس را می کند که به یک جریان پوینده علمی، که بخشی از یک اداره دولتی است که باید با بخشنامه و امر و نهی مدیران دولتی کار کند و از نزد خود هیچ ابتکار عملی ندارد!

۳ - از نظر آقایان مسئول در وزارت علوم چه ایرادی دارد یک دانشجوی ایرانی مشغول به تحصیل در یک دانشگاه خارجی مثلا موضوع " روند توسعه آموزش در میان زنان ایرانی " را به عنوان موضوع پایان نامه خود برگزیند و در این باره تحقیق کند و اتفاقا با عدد و رقم و آمار این نکته را که زنان جامعه ما در دهه های اخیر از شاخص های آموزشی و علمی بسیار بالاتری بهره مند شده اند را به جامعه علمی خارجی معرفی کند.

یا مثلا از نظر مقامات وزارت علوم چه ایرادی دارد یک دانشجوی ایرانی الگوی توسعه در کشور ما را با یک کشور مشابه دیگر مقایسه تطبیقی کند و… آیا جز این است که ما همواره از این مساله می نالیم که رسانه ها و محافل سیاسی خارجی وبه خصوص غربی چهره ای مغشوش از کشور ما ترسیم می کنند، حالا چرا ما باید با دست خودمان امکان معرفی درست کشورمان را از دست " سفیران فرهنگی و علمی کشورمان در دیگر کشورها " بگیریم!؟

۴ - می توان حدس زد که یکی از دلایل اتخاذ این تصمیم از سوی وزارت علوم دغدغه های امنیتی بوده است، اما نکته ظریف در اینجا است که بسیاری از تحقیقات انجام شده درباره ایران از سوی دانشجویان ایرانی خارج از کشور از مطالب و اطلاعاتی استفاده می شود که برای همگان در دسترس است و با فشار یک کلید روی صفحه " کیبورد " رایانه می توان صدها هزار مقاله، تحقیق و مطلب درباره تک تک سوژه های مرتبط با ایران پیدا کرد.

از سوی دیگر مسئولیت پاسداشت اطلاعات حساس کشور دانشجویان و وزارت علوم نیست و این کار وظیفه نهادهای مسئول اطلاعاتی و امنیتی است و این کار با طبقه بندی اطلاعات انجام می شود. طبیعی است که اگر اطلاعاتی محرمانه و سری باشد باید در چارچوب طبقه بندی های رایج در نهادهای اطلاعاتی از آن حفاظت کرد.

بنابراین اگر استدلال وزارت علوم درباره تصمیم جدید خود جلوگیری از نشت و درز اطلاعات کشور به بیرون باشد باید بر این نکته تاکید کرد که جامعه علمی کشور عموما از اطلاعات در دسترس و یا آمارها و اطلاعاتی استفاده می کنند که از سوی مسئولان و نهادهای رسمی کشور اعلام می شود یا قابل استعلام است.

آیا این مساله که احیانا چند دانشجو در موضوع ارایه پایان نامه ای درباره ایران به دام نهادها و سرویس های اطلاعاتی خارجی افتاده باشند، این مجوز را به آقایان می دهد که روی اصل قضیه خط بطلان بکشند؟ این کار دقیقا مثل این است که برای جلوگیری از وقوع جرم همه شهروندان کشور را دستگیر و بازداشت کنیم تا مبادا خبط و خطایی از کسی سر بزند!

۵ - اما نکته دیگری که مدیر کل وزارت علوم روی آن دست گذاشته است بی فایده بودن تحقیقات دانشجویان ایرانی خارج از کشور درباره موضوعات مرتبط با ایران است. آقای مجلس آرا در اظهارات خود و در توجیه این تصمیم عجیب و غریب وزارت علوم گفته است: ‌ " موضوعات پیشنهادی دانشجویان ایرانی خارج از کشور برای رساله، یا تکراری و یا از مباحثبومی کشور بوده که با توجه به اینکه روش‌های انجام این تحقیقات از خارج کشور و اطلاعات اولیه مربوط به آن‌ها مربوط به داخل کشور است و با یکدیگر تناسبی ندارد، خروجی آنها هیچ نتیجه و فایده‌ای نخواهد داشت. "

باید در پاسخ به این اظهارات ایشان به این نکته اشاره کرد که واقعا مسئولان و نهادهای کشور از نتایج یافته های علمی چند درصد پایان نامه هایی که در داخل کشور نوشته می شود استفاده می کنند و اساسا آیا ما دستگاه و متولی خاصی برای استفاده از مطالب تحقیقات پایان نامه ای داریم که حالا سینه خود را برای چند پایان نامه نوشته شده در خارج از کشور چاک می دهیم و آنها را بی فایده می خوانیم؟ آیا جز این است که اکثریت قریب به اتفاق پایان نامه های دانشجویی در مقاطع تحصیلی مختلف در کتابخانه ها و آرشیوهای دانشگاه های داخل کشور بلا استفاده خاک می خورند.

حالا با چنین شرایطی مدیر کل وزارت علوم از بی فایده بودن پایان نامه مرتبط با ایران در دانشگاه های خارج از کشور سخن می گوید و برای جلوگیری از این بی فایدگی دستور ممنوعیت انتخاب موضوع پایان نامه درباره ایران را صادر می کند. آیا ما از تک تک پایان نامه های داخلی خود استفاده می کنیم که حالا به فکر بی فایده ماندن پایان نامه های اندک درباره ایران از سوی دانشجویان ایرانی خارج از کشور هستیم؟

۶ - در بسیاری از موارد دانشجویان در مطالعات تطبیقی نیاز دارند تا الگوی دو یا چند کشور را درباره موضوعی خاص با یکدیگر مقایسه کنند و در این موارد محروم کردن جامعه علمی کشور از تحقیقاتی که می تواند برای کشور راه گشا باشد نه تنها علمی و قانونی نیست بلکه اقدامی در جهت خلاف مصالح و منافع کشور است.

۷ - خلاصه کلام آنکه این تصمیم نا پخته وزارت علوم با هر منطقی و توجیهی که گرفته شده باشد جز ایجاد وهن برای جامعه دانشگاهی کشور چیزی در پی ندارد و تجربه نشان می دهد محدود کردن موضوعات تحقیقی و علمی در محیط های آکادمیک نه تنها مثمر ثمر نیست بلکه کشور و جامعه علمی را از انجام برخی تحقیق ها که ممکن است فایده ای برای جامعه دانشگاهی و کشور داشته باشد محرم می کند

و نكته پاياني اينكه اگر كسي بخواهد درباره ايران تحقيق كند اين كار را انجام مي دهد و حتي اگر ما اجازه ندهيم كه اين كار در پايان نامه باشد مي تواند آن را كتاب كند و يا در ديگر اشكال تحقيقاتي و علمي پيگيري كند و اين تصميم وزارت علوم جز اينكه هزينه اي بي مورد ديگر به كشور تحميل مي كند هيچ فايده و نتيجه ديگري در پي نخواهد داشت.