شباهت روایت تاریخ امریکا به کارتون‌های والت دیزنی

به گزارشافکارنیوز، ‌ «الیور استون»، فیلمساز جنجال‌برانگیز هالیوود درباره علت نوشتن «تاریخچه ناگفته آمریکا» می‌گوید: همیشه از خواندن نسخه تحریف‌شده و دروغین تاریخ آمریکا حال خوشی نداشتم، سعی من بر این بود که صفحه‌ای از تاریخ را بخوانم و با آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است، مقایسه کنم.

او در مصاحبه با روزنامه گاردین از علت واقعی حمله اتمی آمریکا، «کندی»، «ترومن»، «هیلاری کیلنتون» و امیدش به آینده می‌گوید.

«استون» یکی از کسانی است که با شرکت در شوی تلویزیونی «مدرسه رویایی» موافق است، برنامه‌ای که با حضور معلمان و شاگردان برگزار می‌شود و به این اصل معتقد است که افراد مشهور بیش از معلمان می‌توانند در یادگیری کودکان مؤثر باشند.

«استون» در این‌ باره می‌گوید: این نظریه در انگلستان منتقدان بسیاری دارد ولی به نظر من ایده خوب و قابل تأملی است.

«استون» در تلاش است که به مردم بیاموزد که بمباران اتمی هیروشیما براساس یک دروغ انجام شد، جنگ مخفیانه سازمان سیا علیه دولت‌های چپ‌گرای آمریکا مرکزی به خاطر ترسی وهم‌آلود از تهدید کمونیست‌ها صورت گرفته و اینکه حمله به افغانستان و عراق کاملا احمقانه بوده و از همه ناراحت‌کننده‌تر بالاخص برای وطن‌پرست‌ها این است که آمریکا به اندازه امپراطوری بریتانیا خود شیفته، ریاکار، فاسد، سرکوبگر، توسعه طلب و نژادپرست است البته گفتن هیچکدام از این مطالب راحت نیست.

به گزارش روزنامه گاردین، «استون» مردی است که در دوران «آیزنهاور» جمهوری‌خواه بزرگ می‌شود و به عنوان فردی وطن‌پرست در ویتنام می‌جنگد و با نوشتن فیلمنامه «صورت زخمی» آل‌ پاچینو وارد عرصه فیلمنامه‌نویسی می‌شود و پس از مدتی برنده جایزه اسکار می‌شود، چاوز از او به عنوان یکی از نادر افراد متعهدی که در جریان سینمای آمریکا وجود دارند، نام‌ می‌برد و او امروز به ما می‌گوید که قصد دارد در جشنواره فیلم سابورسیو کرواسی شرکت کند.

«استون» می‌گوید: یکی از دلایلی که به پروژه «تاریخچه ناگفته آمریکا» روی آوردم به این خاطر بود که دولت فدرال آمریکا سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که تنها ۱۲ درصد از دانش‌آموزان دبیرستان تاریخ کشورشان را می‌شناسند، آن موقع بود که از خودم پرسیدم، واقعا چرا؟ نظر من در این باره این است که تاریخ خسته‌کننده است چون داستان‌های ترسناک از آن حذف می‌شوند و آنچه که باقی می‌ماند بیشتر به انیمیشن‌های والت دیزنی می‌ماند، یک روایت پیروزمندانه و که در آن ما همواره حق به جانب و پیروزیم.

«استون» ۶۶ ساله ۵ ساله گذشته را در کنار «پیتر کوزنیک»، مورخ، مشغول ساخت نسخه‌ تازه‌ای از تاریخ آمریکا بودند که با داستان‌هایی ترسناک کامل می‌شد. نتیجه این تلاش ۵ ساعته یک سریال تلویزیونی ۱۰ ساعته با نام «تاریخ ناگفته آمریکا» و کتابی ۷۵۰ صفحه‌ای بود.

این فیلمساز آمریکایی می‌گوید: تمام کودکی‌ من با این دروغ‌ها سپری شد من تا ۴۱ سالگی با کابوس این دروغ‌ها، شب در خواب راه می‌رفتم و در نهایت تصمیم گرفتم که نسخه‌ای حقیقی تاریخ را بیابم و به کودکان بیاموزم، به عقیده من استفاده ما از بمب اتم، پلیدی و ریاکاری بود که ما در این زمینه سنگ تمام گذاشتیم. حال آنکه دختر ۱۷ ساله من که به یک مدرسه بسیار خوب می‌رود هنوز در کتاب درسی‌اش می‌خواند که ژاپن تسلیم نمی‌شد و این بمب برای نجات زندگی شهروندان آمریکا لازم بود.

بنابراین گزارش، تئوری «استون» و «کوزنیک» در رابطه با بمب اتم این است که در این بمب‌باران شهروندان ژاپنی و افراد نظامی هدف بودند البته با هدف ترساندن استالین. از نظر این دو بمباران اتمی نه تنها کشتن هزاران هزار بی‌گناه تنها با هدف ترساندن شوروی سابق است بلکه شروع رقابت برای دستیابی به جنگ‌افزارهای هسته‌ای و همچین شروع جنگ سرد است.

استون متذکر می‌شود: آمریکا همواره دوست دارد که با ژست توسعه دموکراسی در سطح جهان نفوذ خود در سراسر جهان را با هر ابزاری که بتواند افزایش دهد.

وی می‌افزود: ما(آمریکایی‌ها) به خوبی نشان داده‌ایم که می‌توانیم خیلی خیلی وحشی باشیم، می‌توانیم همان‌قدر بی‌رحم باشیم که روس‌ها در آلمان بودند، حتی بیشتر، نشان داده‌ایم که هیچ مشکلی با انداختن بمب اتم بر سر مردم بی‌گناه و غیرنظامی نداریم. اگر آلمان‌ها از بمب اتم استفاده می‌کردند و یا در جنگی شکست می‌خوردند، برای همیشه به عنوان برهه قابل توجهی از زمان در تاریخ باقی می‌ماند و در سطح بین‌الملل قانونی برای کنترل آن تصویب می‌شد در حالیکه آمریکا برای اولین بار از بمب اتم استفاده می‌کند در رابطه با علت استفاده از آن کاملا ناصادقانه عمل می‌کند و در نهایت در سطح بین‌الملل نیز هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

«استون» در ادامه درباره دولت بوش نیز می‌افزاید: بوش از مسیر دیگر رئیس‌جمهور‌های آمریکا منحرف نشد بلکه او دنباله رو تفکری بود که با «ترومن»(کسی که دستور بمباران هسته‌ای ژاپن را داد) شروع می‌شود و با پس از جنگ جهانی دوم شدت می‌گیرد.

گاردین در ادامه این مطلب می‌افزاید: از نظر استون، کندی فردی بوده که با راه‌اندازی جنگ ویتنام به جنگ سرد پایان داد، استون می‌گوید: این خیلی عجیب است که «کندی» به جنگ پاسخ مثبت دهد، او کسی است که ارتش‌کشی به لائوس، به حمایت هوایی از عملیات خلیج خوک‌ها و همچنین بحران موشکی کوبا نه گفته بود

«استون» در ادامه می‌گوید: من یک محافظه‌کار به دنیا آمدم، پدرم مرا در زمان آیزنهاور جمهوری‌خواه بزرگ کرد، من همیشه از توطئه کمونیست‌ها که سعی داشتند بر جهان مستولی یابند، می‌ترسیدم، همین ترس باعثشد که در ویتنام زندگی کنم، من یک وطن پرست واقعی بودم، من حقیقتا به همه این مطالب اعتقاد داشتم.

وی در ادامه در جواب به این سوال روزنامه گاردین که آیا ویتنام از تو یک شخص رادیکال نساخت؟ می‌گوید: نه. من در جنگ ویتنام خیلی آسیب دیدم ولی به درک درستی از حقایق جغرافیای سیاسی نرسیده بودم. پس از ان بود که فیلمنامه «متولد چهارم جولای» را در سال ۱۹۷۶ نوشتم، شخصیت «رون» زخمی شد، عقیم و ویلچر نشین شد و در نهایت «ویتنام» او را تبدیل به فرد رادیکالی کرد ولی در مورد من اینگونه نشد.

«استون» عنوان می‌کند: من شاهد آنچه که آمریکا در دهه ۸۰ در آمریکای مرکزی انجام داد بودم، زمانی‌که حضور آمریکایی‌ها در سراسر گوآتمالا را دیدم، تمام نظامی که در ذهنم وجود داشت به طور کلی به هم ریخت، ما جوخه‌های مرگ را در گوآتمالا تربیت و بنا گذاشتیم، ما نیروهای زبده‌ای برای قتل و عام کردن تربیت کردیم. من شاهد آنچه که در ال‌سالوادور، هندوراس و نیکاراگوئه کردیم بودم. در همه این کشورها هدف شکست کمونیست‌ها بود که کنترل این مناطق را به دست گرفته بودند. در همان زمان بود که به این فکر افتادم که در هرآنچه که در اطرافم روی می‌دهد، بیشتر تامل کنم، همه این اتفاقات از نوع اتفاقی بود که در ویتنام می‌افتاد، شاید من احمق بودم، ولی تمام آن اتفاق‌ها باعثشده بود که پس از گذشت ۱۵ سال از جنگ ویتنام، من حقیقت را دریابم. من آمریکا را در حالی می‌دیدم که قلدری و گردن‌کلفتی می‌کرد و به شدت از آن متنفر بودم و از آن به بعد بود که ساخت فیلم‌هایم را شروع کردم که اولین آنها «سالوادور»(۱۹۸۶) بود

«استون» در ادامه ضمن انتقاد از «هیلاری کلینتون» می‌گوید: من نمی‌توانم مقابل او بایستم! او کسی است که به جنگ عراق رای مثبت داد، او کسی است که اوباما را برای فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان متقاعد کرد، او کسی است که اخیرا در باب روابط خارجه مقاله‌ای نوشته است.

وی با خشم متذکر می‌شود: ما همچنان به کارهایمان ادامه می‌دهیم، اوباما طی دو سال گذشته بیشت از ۱۲ میلیارد دلار تسهیلات نظامی به تایوان فروخته و ما نیروهایمان را در ویتنام و استرالیا پیاده می‌کنیم.

این فیلمساز جنجالبرانگیز آمریکا در پایان اظهار امیدواری میکند: در ۱۵، ۲۰ سال آینده، عده زیادی از جوانان تصمیم میگیرند که تاریخ ناگفته آمریکا را ببینند و این روایت است که کسانی که قرار است بر نسل بعدی آمریکا حکومت کنند را تحت تاثیر خود قرار میدهد، این امیدواری همیشه وجود دارد.