داغ شدن تنور انتخابات با خادم های فدراسیون کشتی
گروه ورزشی -

در یک تقارن تاریخی عجیب و طعنه آمیز همه چیز موازی هم پیش می رود. تقارنی که پیش از هر چیز یادآوری می کند که تار و پود ورزش در سالهای اخیر با سیاست تنیده شده است و چه کنایه آمیز که این وجه تسمیه در ورزش اول ایرانن حلول پیدا کرده. همانطور که این روزها تنور انتخابات ریاست جمهوری گرم است، در ورزش هم تنور انتخابات کشتی چند روزی است گرم شده است.

به گزارشافکار نیوز،این در حالی است که طبق اعلام وزارت ورزش و جوانان، ثبت نام کاندیداهای قبلی ابطال و نفرات جدید باید از ۴ خردادماه برای ثبت نام مجدد به فدراسیون کشتی مراجعه کنند. به گفته محمدرضا توپچی دبیر فدراسیون کشتی کاندیداها به مدت ۱۰ روز کاری فرصت دارند از ساعت ۹ تا ۱۶ با حضور در فدراسیون کشتی ثبت نام کنند. به هر حال بحثانتخابات فدراسیون کشتی دوباره داغ است.

شنیده ها حاکی از آن است که رقابت اصلی بین امیررضا خادم و حسن رنگرز که هر دو قهرمانان سابق کشتی جهان هستند، خواهد بود که تا به امروز از ثبت نام حسن رنگرز خبری نیست. رنگرز فرنگی‌کار اسبق تیم ملی کشتی که دکترای تربیت بدنی و همچنین دکترای علوم سیاسی را در کارنامه دارد، با مسئولیتی که در دوره سرپرستی خطیب به عنوان نایب رئیس فدراسیون گرفته می گوید که فعلا قصد حضور در انتخابات را ندارد اما در این میان امیررضا خادم که پیش از این سابقه ریاست در فدراسیون کشتی را داشت در نخستین روز ثبت نام کاندیداهای ریاست فدراسیون کشتی به ساختمان این فدراسیون مراجعه کرد. از همین رو امروز می خواهیم از ورود خادم به دنیای کشتی و بزرگ شدن او در این وادی بنویسیم.

از کجا آمد و به کجا رسید
امیررضا خادم نخستین بار در المپیک سئول پیراهن تیم ملی را در مسابقاتی مهم بر تن کرد. تا پیش از تابستان ۶۷، کسی امیررضا خادم را نمی شناخت. فقط چند سالی پیش از آن، یعنی در نیمه نخست دهه ۶۰، یکی از کشتی های وی در سطح نوجوانان از تلویزیون ایران پخش شده بود. در آن کشتی، امیر نوجوان ضعیف تر از رقیب درشت هیکل خود بود و علیرغم فریادهای پدرش در کنار تشک، کشتی را به حریف خود باخت. افسانه ”خادم ها و پدرشان” شاید از همان روز شکل گرفت.

در المپیک سئول، امیرخادم ۱۹ ساله بود. کسی از او انتظار مدال نداشت و مدال هم نیاورد اما با کشتی هایی که در وزن ۶۸ کیلو گرفت، به همه نشان داد که به زودی سری در میان سرها درمی آورد و پا در جای پای بزرگان می نهد. یکسال بعد در مسابقات جهانی ۱۹۸۹، امیرخادم با کمی بدشانسی و بی تجربگی، به کسب عنوان پنجمی رضایت داد. اگر شانس اش اندکی بیشتر بود می توانست به فینال برود و حداقل نقره جهانی را بر گردن آویزد.

در مسابقات جهانی ۱۹۹۰، برنز گرفت. آن سال را در وزن ۷۴ کیلو گشتی گرفت. امیر ۲۱ ساله شده بود و دیگر آن جوانک تازه استخوان ترکانده المپیک سئول نبود. وزنش بالا می رفت و خودش نیز به وزنی بالاتر! در نخستین حضورش در وزن ۷۴ کیلو، برنز گرفت و سال بعد، معجزه کرد. در جهانی ۱۹۹۱ وارنا، کنی ماندی آمریکایی را در فینال شکست داد. اسطوره ای که شکست ناپذیر به نظر می رسید اما امیر با یک بارانداز زیبا، بار و بندیل ماندی را از سکوی نخست به پایین انداخت. با شکست دادن کنی ماندی، جهانی را انگشت به دهان کرد و ”آقای ورزش ایران” شد.

بارانداز زیبایش بر روی کنی ماندی، به تیتراژ برنامه های ورزشی تلویزیون ایران راه یافت. افسانه ماندی را پایان داد تا افسانه خودش آغاز شود. خادم در المیپک بارسلونا کمرش آسیب دیده بود و در نهایت در کشتی ای سخت و نفس گیر به کشی گیر قدر کره ای باخت و از رسیدن به فینال بازماند. کشتی کره ای در فینال کنی ماندی را شکست داد و خادم به مدال برنز قناعت کرد.

تحصیلکرده گوش شکسته
امیر خادم با سایر کشتی گیران ایرانی فرق داشت. آن وقت ها کشتی گیر تحصیلکرده زیاد نبود. تیپ شخصیتی کشتی گیران، به دو نوع جاهل بی مرام و لوطی بامرام تقسیم می شد. لوطی های بامرام کسانی بودند مثل عیلرضا سلیمانی و رضا سوخته سرایی. از جاهل های بی مرام هم مثالی نزنیم، بهتر است! کشتی گیران تحصیلکرده به تعداد انگشتان دست(و شاید کمی بیشتر) پیدا می شدند آن روزها؛ کسانی مثل مجید ترکان و عسگری محمدیان و بهروز یاری. اما فرق امیر خادم با این سه نفر در کلام برآمده از فرهیختگی اش بود. او وقتی که حرف می زد، شخصیتی جدید از کشتی گیر ایرانی ترسیم می کرد؛ کسی که به کلام مسلط است، مودب و فروتن است و سطح مطالعه اش بوضوح بالاتر از مردم عادی جامعه است. دیگران اگر چه فروتن و مودب بودند ولی مولفه های اول و سوم را نداشتند.

از ورزش به سیاست
از طرف دیگر خادم از اولین قهرمانان ورزشی است که این جرات را به خرج داده تا پا به دنیای سیاست بگذارد. او نخستین ورزش‌کار حرفه‌ای است که وارد مجلس شورای اسلامی ایران شده‌است. خودش درباره اینکه جزو اولین افرادی بود که مرزبندی ها را شکست و وارد حوزه دیگری آن هم حوزه سیاست شد گفته است: «فردی مثل من که کار ورزشی را در سطح قهرمانی کرده و همچنین در سطوح بالا مدیریتی هم فعالیت داشته ورود به فضای سیاست کارغیر طبیعی نیست. شاید از منظر دیگر عدم حضور ورزشکاران در عرصه های سیاسی یک خلا محسوب شود. به هر حال حضور چهره های شناخته شده جامعه با تخصص های متفاوت نیاز سیاست یک کشور است.»

در آرزوی انتخابات اصولی
و حالا او که سابقه مدیریت فدراسیون کشتی را دارد در این برهه احساس تکلیف کرده که باید بیاید و برای کشتی آستین ها را بالا بزند. او درباره حضورش در این انتخابات می گوید «اگر در شرایط عادی انتخابات برگزار شود با توجه به اجماعی که در اهالی کشتی می‌بینم مشکلی برای قبول این مسئولیت نخواهم داشت.

اگر این مسئولیت به من سپرده شده و انتخاب شوم مانند گذشته که کارنامه کاری من در بخش‌های مختلف مشخص است، بدون حاشیه کار خواهم کرد و وظیفه و مسئولیتی که قبول کرده‌ام، با توجه به شرایط حاضر کشور، حداقل کاری است که می‌توانم انجام دهم.» او اعتراضات و مشکلات زیادی که عمدتا مالی هم بوده را در فدراسیون یک معضل می داند و می گوید: «با صحبتی که آقای وزیر در خصوص حمایت‌های ۱۰ میلیاردی از کشتی در یک سال گذشته داشته‌اند، اگر این حمایت‌ها در سطحی پایین‌تر، از فدراسیون من صورت گیرد می‌توانم موفق شوم.»

البته اين قهرمان كشتي جهان به برگزاري انتخابات اميد چنداني هم ندارد و فکر نمیکند كه قرار باشد انتخاباتی برگزار شود و بیشتر به نظر میرسد هدف، دلیلی غیر از این موضوع است. خادم معتقد است كه انتخابات به معنای واقعی نيست و بیشتر این انتصاب است که اتفاق میافتد. البته این به این معنی نیست کسانی که ریاست فدراسیون را بر عهده گرفتهاند، توانمندی لازم را نداشتهاند، ولی انتخابات به آن معنی که باید باشد در فدراسیونها صورت نمی گیرد. او ارادهای برای این که انتخابات برگزار شود، نمیبیند مگر این که یک جابجایی در حد سرپرست صورت گیرد!