به گزارش افکارنیوز، بگذارید خیلی کوتاه صحنه را مرور کنیم: میلیونها نفر به خیابانها آمدند و عکس مرسی را آتش زدند؛ آنها میگفتند مرسی رئیس جمهور همه نیست و رفتاری انحصارگرایانه دارد. بعد اخوان المسلمین از حامیانش خواست، نگذارند رئیس جمهوری منتخبشان تنها بماند. بنابراین جنگ خیابانی شروع شد.
جالب اینجاست که برخی جریانهای سلفی که تصور میشد متحدان مرسی هستند به صف مخالفان او پیوستند. «نادر بکار» سخنگوی رسمی حزب سلفی النور، مرسی را به کشتار معترضان متهم کرد و به صف مخالفان سکولار او پیوست! ارتش مدتی سکوت کرد و فقط به گرفتن عکسهای هوایی از خیابانها بسنده کرد. ظاهراً ژنرال السیسی میخواست جهانیان نظارهگر اتفاق جدید مصر باشند. تصاویر نگرانکننده بود. مرحله بعدی ابراز نگرانی و هشدارهای مداوم ارتش بود. رسانهها کمکم میپرسیدند چرا کسی جلوی این درگیری خیابانی را نمیگیرد؟ مرحله نهایی فرا رسید.
رسانهها نشان دادند که ارتش به مثابه یک منجی به خیابانها آمده و با فداکاری میان دو گروه درگیر حائل شده؛ السیسی دستور بازداشت مرسی و عدهای دیگر از سران اخوانالمسلمین را صادر کرد و آنگونه که رسانهها نوشتهاند بعد از بازداشت مرسی به طور خارقالعادهای اوضاع عمومی مردم رو به بهبود رفت؛ محدودیتهای همیشگی استفاده از برق و سوخت و گاز برداشته شد و مردم این بار با عکسهایی از ژنرال السیسی به خیابانها آمدند و از ارتش تشکر کردند!
مصریها ترجیح دادند مساله را در «خیابان» ها حلّ و فصل کنند. جالب اینجاست که کسی نتایج انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال نبرده و حتی رئیس جمهور دست نشانده ارتش هم به همین قانون اساسی مصوب سوگند خورده است. اما هیچکس نمیپرسد چرا باید مرسی برود و ارتش برگردد. مخالفان مرسی میگویند دست کم ۲۲ میلیون نفر برای برکناری مرسی در «خیابان» ها هستند این یعنی دو برابر آراء محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری. اخوانالمسلمین می گوید ۴۰ میلیون نفر طرفدار داریم که به خانههایشان نمیروند.
بی. بی. سی وقتی التحریر را با میدان «رابعه العدویه» مقایسه میکند میگوید طرفداران مرسی از مخالفانش کمترند. بی. بی. سی تصاویرش را از بالا گرفته است. مخاطبان چشمهایشان را به صفحه تلویزیون دوختهاند و به «هلیشات» ها اعتماد میکنند. بسیاری از این تصاویر همان تصاویری است که ارتش برای رسانهها فرستاده است. السیسی بلافاصله شبکههای متعلق به اخوانالمسلمین را تعطیل کرد تا تصویر واحدی از مصر مخابره شود.
گویا واقعیت، کپی شده است. نه مصریها و نه ما که نظارهگر آنها هستیم توانایی این را نداریم که فراتر از رسانهها از آنچه رخ داده ادراکی داشته باشیم. لیپمن در این مواقع میگوید رسانهها بین ادراک و اصل واقعیت شکاف ایجاد میکنند و واقعیتی تحریف شده را ارائه میدهند. منتظر بودم تا علاقهمندان به بودریار هم در چارچوب نظری او این ماجرا را تحلیل کنند. آنچه ژنرال السیسی با همکاری رسانههای امریکا و انگلیس انجام داد، کشاندن بیشتر مردم به «خیابان» و سپس ایجاد کردن یک دموکراسی خیابانی بود. این تجربه را ایرانیها در ماجراهای پس از انتخابات ۸۸ از سر گذرانده بودند.
رفتار هماهنگ شده رسانههای جریان اصلی در کل جهان از تصاویری که با موبایل یا هندی کم از خیابانهای تهران ارسال میشد.
مصریها با فرا واقعیت و تاریخی دروغین مواجهاند. مهم نیست که مخاطب رسانهها در محاسبه تعداد حامیان مرسی یا مخالفانش کدام را بیشتر میبیند. مهم این است که رسانهها به تو میگویند وقت آن است که حق و ناحق را از «خیابان» ها تشخیص بدهی. آن وقت رسانهها خودشان بلدند کدام را بیشتر و کدام را کمتر نشان بدهند. به واقع هویت حوادثگم شده و دیگر نوبت به موضع گیریهای سیاسی رسیده است. عربستان سعودی، قطر و برخی دیگر از هم پیمانان سنتی امریکا در جهان عرب بلافاصله به آنچه رسانهها از «خیابان» های مصر نشان دادند احترام گذاشتند و از رفتار ارتش و ژنرال السیسی حمایت کردند. این
دولتها همانهایی بودند که احتمالا مرسی خیال میکرد حامیان همیشگی و استراتژیک او هستند!
رسانهها اکنون میگویند انقلاب مصر به صاحبان اصلیاش رسیده است و در این میان بیش از همه به جنبش ۶ آوریل میپردازند. همان جریان اقلیتی که از لابلای فیسبوک جوانان سکولار مصری در ارتباط با سیاستمداران کارکشتهای چون محمد البرادعی بیرون آمد. حالا که کار از کار گذشته است، همه میدانند برای امریکا این جریان قابل اعتمادتر از همهی جریانهای دیگر مصر بود و این واقعیتی بود که اخوانالمسلمین متوجه آن نشده بود. این واقعیتی است که در هیاهوی رسانهها دیده نمیشود؛ اتحاد امریکا، سکولارها و سلفیهای مصری علیه انقلاب. قهرمان صحنه گردان این معجزه، همان ژنرالی است که توسط
امریکاییها دوره دیده و سالانه دست کم یک و نیم میلیارد دلار از امریکا کمک بلاعوض دریافت میکند.
شناسه خبر:
۲۵۱۵۳۲
اتفاقی عجیب در مصر
گویا جولای ۲۰۱۳ آبی بود بر آتش جنبشهای متاخر خاورمیانه؛ شکل ماجرا خیلی پیچیده به نظر نمیرسد. میلیونها مصری به خیابانها آمدهاند و هنوز خیلیهایشان به خانه برنگشتهاند. برخی عکس مرسی را بلند کردهاند و برخی آن را میسوزانند. آنچه برای خود مرسی اتفاق افتاده بیشتر شوکه کننده است؛ او تحت بازجویی است؛ توسط همان کسانی که علیه آنها انقلاب کرده بود.
۰