کلانتري مثل هر روز شلوغ بود و کاربر شبکه بي سيم پليس، نشاني يک مهمانپذير را براي انجام ماموريتي به تيم گشتي کلانتري داد. دقايقي بعد، ماموران انتظامي، زن ۳۸ ساله و پسر جواني را به کلانتري انتقال دادند و زن دستگير شده براي انجام تحقيقات و بررسي علت دستگيري به دايره اجتماعي کلانتري معرفي شد.شيرين روبه روي کارشناس اجتماعي کلانتري امام رضا(ع) مشهد نشست و در حالي که سرش را پايين انداخته بود، با صدايي آرام گفت: خانم جناب سروان، من مرتکب اشتباه شده ام. هيچ وقت با اين سن و سال فکر نمي کردم فريب دوست پسر دخترم را بخورم.

به نوشته خراسان، در این لحظه، افسر پلیس زن، با شنیدن اظهارات شیرین از پشت میز خود بلند شد و در اتاق را بست. او که نسبت به این ماجرا حساس شده بود، گفت: مطمئن باش که قصد دارم به تو کمک کنم برایم توضیح بده که چه اتفاقی افتاده است.

«شیرین» سفره دلش را باز کرد و گفت: خدا لعنت کند مرا که تن به چنین کار احمقانه ای داده ام. اصلا نمی خواستم همراه میلاد به آن مهمانپذیر لعنتی بروم اما وقتی آدم ایمانش را از دست بدهد شخصیت، غرور و حیثیتش را نیز از دست خواهد داد.

کاش زنده به گور می شدم و این لحظه ها را نمی دیدم. نمی دانم چه طور به صورت دو دخترم و شوهر بیچاره ام نگاه کنم؟

زن ۳۸ ساله در بیان داستان زندگی اش گفت: ۱۹ سال قبل با پسرخاله ام ازدواج کردم و حاصل زندگی مان دو دختر ۱۶ و ۱۱ ساله است. شوهرم مرد زحمتکش و باوقاری است و تمام سعی و تلاش خود را به کار بسته است تا زندگی خوب و مرفهی برایم فراهم کند.

ما زندگی خوب و باصفایی داشتیم اما از مدتی قبل متوجه حرکات و رفتار غیرعادی دختر نوجوانم شدم. من با نگرانی که از این رفتارها داشتم، مینا را زیر نظر گرفتم و فهمیدم او وابستگی عجیبی به سیستم رایانه پیدا کرده است.

من که اطلاعات محدودی از رایانه دارم، زمانی که فرزندم به مدرسه می رفت سیستم رایانه را روشن و پوشه های او را بررسی می کردم تا این که متوجه شدم با پسر جوانی به نام میلاد از طریق اینترنت ارتباط برقرار کرده است.

در فضای چت روم گول خوردم

زن ۳۸ ساله آهی کشید و افزود: متاسفانه من به دلیل کنجکاوی و با احساس مسئولیتی که داشتم، از طریق چت با دوست پسر مینا ارتباط برقرار کردم و در تماس های اولیه قصد داشتم او را نصیحت کنم اما نمی دانم چه شد که در پاسخ به حرف های مسخره او از سر شوخی و مزاح تصمیم گرفتم سر به سرش بگذارم.

اعتراف می کنم که در فضای چت روم گول خوردم چون پس از گذشت چند روز اولین قرار ملاقات را با میلاد گذاشتم. خیلی جدی به سر قرار رفتم و با خودم گفتم گوش او را چنان می گیرم و فشار می دهم که تا آخر عمر یادش بماند مزاحم کسی نشود.

در راهروی پارک منتظر میلاد ماندم و او با زبانی چرب و نرم جلو آمد و گفت: ببخشید، شما شیرین خانم هستید؟ یعنی شما مادر دختری ۱۶ ساله می باشید. اصلا باور نمی کنم و به قیافه تان نمی خورد که دختری به این بزرگی داشته باشید. بزنم به تخته خیلی خوب مانده اید و…!

این پسر حقه باز با حرف هایی که می زد مرا خام کرد و از او خوشم آمد. چند دقیقه ای نشستم تا نصیحتش کنم و به او بگویم اگر واقعا دخترم را دوست دارد همراه خانواده اش به خواستگاری مینا بیاید اما نتیجه حرف هایی که بین ما رد و بدل شد، چیز دیگری از آب درآمد. میلاد که اظهار می کرد با سه زن بزرگ تر از خودش تا به حال رابطه مخفیانه داشته است، مرا آن قدر تحت تاثیر حرف های تحریک آمیز خود قرار داد که عقلم را زیر پا گذاشتم و فریب حرف هایش را خوردم.

«شیرین» قطره های اشک را از روی گونه هایش پاک کرد و افزود: شرم دارم که بگویم از آن روز به بعد چند بار دیگر هم با میلاد قرار ملاقات گذاشتم و حتی این اواخر درباره احساسات او نسبت به دخترم حسادت می کردم.

با این که دچار عذاب وجدان شده بودم اما هر موقع که میلاد تماس می گرفت خام می شدم و به حرف هایش گوش می دادم. او می خواست مرا به دام مواد مخدر نیز بیندازد که خودم را کنار کشیدم و فریب نخوردم.

در مهمانپذیر دستگیر شدیم

زن ۳۸ ساله گفت: امروز میلاد نقشه ای کشید و گفت بهتر است به یک مهمانپذیر برویم و اتاقی اجاره کنیم. ما به یک مسافرخانه رفتیم و با این ادعا که خاله و خواهرزاده هستیم درخواست کرایه اتاق داشتیم اما چون مدرکی همراهمان نبود، مورد ظن مدیر مهمانپذیر قرار گرفتیم و در حالی که مشغول صحبت بودیم ماموران انتظامی سررسیدند و دستگیر شدیم.

«شیرین» در حالی که مضطرب و اندوهگین بود، گفت: شاید باورهای اشتباه درباره خودم مرا به این روسیاهی کشاند. از شما چه پنهان خواهرشوهرم که از وضعیت اقتصادی بسیار خوبی برخوردار است و همیشه دنبال خوشگذرانی است، هر موقع به خانه ما می آمد می گفت: ما دیگر پا به سن گذاشته ایم و کم کم آثار پیری را به چشم می بینیم. باید طوری زندگی کنیم، لباس بپوشیم و حرف بزنیم که لحظه به لحظه خوش بگذرانیم و…

من تحت تاثیر این حرف های تحریک آمیز می خواستم جوانی ام را باور کنم و دوست داشتم و فکر می کردم با این مسخره بازی ها می توان جوان ماند اما…!

تهدیدهای اینترنتی را بشناسیم

درباره این ماجرا نظر مسئول مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی را جویا شدیم. سیدمجید موسوی راد معتقد است: خطرات و آسیب های استفاده از رایانه و اینترنت مختص یک دوره زمانی یا افراد خاص نیست و شامل تمام افراد در سطوح مختلف سنی اعم از نوجوان، جوان، میانسال و کهنسال می شود.

این کارشناس ارشد روان شناسی و مشاور خانواده افزود: در این ماجرا مینا در آستانه قرار گرفتن در شرایط بحرانی بوده است و مادر برای پیشگیری از وقوع آسیب وارد عمل شده، اما خودش در شرایط سختی گرفتار شده و ناتوان از کنترل آن بوده است.

وی تاکید کرد: ضعف اعتقادات دینی و ارزش های اخلاقی در وجود این مادر و دختر، ناآگاهی از تبعات استفاده نادرست از اینترنت، شناخت ناکافی از خود و ناتوانی کنترل انگیزه ها و تمایلات درونی از عوامل موثر در وقوع این مشکلات است. ضمن این که با بررسی و تحلیل زندگی میلاد نیز می توان به مشکلات روحی و رفتاری این پسر جوان به صورت تخصصی پرداخت.

سيدمجيد موسوي راد از خانواده ها خواست تا اطلاعات لازم را درباره تهديدهاي رايانه اي و استفاده از اينترنت کسب کنند و در صورت مشاهده هرگونه مشکل و اختلال رفتاري در اين زمينه مراتب را از طريق مشاوره با کارشناسان متخصص امر مشاوره و مددکاري اجتماعي پيگيري کنند.