
به گزارش افکارنیوز، سفیر سابق فرانسه در تهران، فرانسوا نیکولو؛ طی یادداشتی در پایگاه تحلیلی لوبلاگ دیدگاههای خود را نسبت به مذاکرات ایران و کشورهای ۱ + ۵ حول موضوع هستهای ابراز کرد:
بهنوشته این دیپلمات سابق موضوع مذاکرات هستهای بهطرز قابل توجهی با احتیاط و آرام پیش میرود که علامت بسیار خوبی است. فرصتهای زیادی در گذشته بهخاطر صدور بیانیهها با اهداف مصارف داخلی از دست رفته است. نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز طی مذاکرات حائز اهمیت والایی بوده است. این سازمان در پیشبرد بینقص مذاکرات با انجام وظیفه خود در نظارت بر اجرای تعهدات ایران نقش مهمی داشته است.
بهطرز غیرمنتظرهای مذاکره کنندگان ایرانی نیروی پیشبرنده در این روند بودهاند. آنها با استفاده از ابتکار حسن روحانی رئیس جمهور برای حل و فصل مجادله درباره برنامه هستهای ایران اهدف و زمانبندی را تعیین کردهاند. وزیر امور خارجه ایران که رهبری مذاکرات را بهعهده دارد اعلام کرد تدوین پیشنویس توافقنامه نهایی بین ایران و گروه ۱ + ۵ در ماه می آغاز میشود و همه تلاشها برای نهایی کردن مذاکرات تا پایان جولای که زمانبندی اعلام شده بر اساس توافق ژنو است باید صورت گیرد. به نظر میرسد طرف ایرانی برای حل و فصل اختلافات درباره موضوع هستهای در سریعترین زمان
ممکن و یک بار برای همیشه آماده هستند.
عزم دولت روحانی در تضاد با رفتار خشک و کند ایران در دوران احمدی نژاد قرار میگیرد؛ و البته با سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ نیز که روحانی مذاکره کننده ارشد بود متفاوت است. در آن زمان دیپلماتهای ایرانی تحت کنترل شدید بوده و آزادی عمل چندانی نداشتند. روحانی با کسب تجربه از آن دوران مجوز کامل از رهبری ایران کسب کرده است. رهبر ایران ماه گذشته خطوط قرمز را مشخص کرده و هشدارهای لازم را داده است، وی همچنین مستمراً از دیپلماتهای مذاکره کننده حمایت کرده است در حالی که انتقادات داخلی از تیم بهمیزان قابل مدیریت حفظ شده است.
روحانی هرچند اسب را در اختیار ندارد، اما افسار را در دست دارد. یکی از اولین اقدامات وی پس از به ریاست جمهوری رسیدن انتقال پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه بود. این اقدام به وی فرصت داد تا یک " تیم رؤیایی " از مذاکره کنندگان کارکشته را که با نشانهها و اسلوب همتایان غربی خود کاملاً هماهنگ هستند انتخاب کند. تیم جدید و دقیق ایران در مقابل بیظرافتی جمعی مذاکره کنندگان گروه ۱ + ۵ قرار داشت. در دور دوم مذاکرات در نوامبر هنگامی که ۴ وزیر غربی با عجله به ژنو آمدند رسانهها بهاشتباه باور کردند که توافقی امضا میشود(اما این توافق ۱۰ روز بعد امضا
شد)، اما همچنان که مارشال فوش میگوید: «پس از رهبری یک ائتلاف؛ من تحسین بسیار کمتری برای ناپلئون قائل هستم…».
با پیشرفت در مذاکرات، به نظر میرسد موضوعات زیادی در آستانه حل و فصل شدن است. ایران آماده است تا سطح غنیسازی خود را در ۵ درصد نگه داشته ذخیره فعلی را کاهش دهد. تأسیسات مجادله آمیز زیرزمینی فردو احتمالاً به نوعی واحد توسعه و تحقیقات تبدیل میشود. تأسیسات آب سنگین اراک که بر اساس طراحی اولیه آن قادر به تولید سالیانه ۱۰ کیلوگرم پلوتونیوم که برای ساخت یک بمب کافی است است بهگفته علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران میتوان با بازطراحی آن میزان پلوتونیوم تولیدشده را کاهش داد. از سوی دیگر ایران تأیید کرده است که به هیچ وجه بهدنبال دستیابی به قابلیت
بازفراوری نیست.
همچنین بسته به میزان رفع تحریمها، به نظر میرسد ایران آماده است بهنحو دوفاکتو پروتکل الحاقی را اجرا کند که نظارت بیشتر بر فعالیتهای هستهای ایران را فراهم میکند. ایران همچنین باید برای شروع روند تصویب پروتکل آماده باشد؛ بهمحض آنکه شورای امنیت اعلام آمادگی کند که پرونده هستهای ایران را از دستور کار خود خارج میکند.
ااکنون ۵ موضوع مورد اختلاف روی میز است: سختترین موضوع شکل ظرفیت غنیسازی ایران است. برنامه اقدام مشترک، از «راهحل جامع متضمن یک برنامه غنیسازی با تعریف مشترک و محدودیتهای عملی و اقدامات شفافساز بهمنظور تضمین ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای» صحبت میکند. اما غرب بر «زمان گریز» تمرکز کرده است که زمان لازم برای دستیابی بهمیزان کافی برای تولید اولین بمب است. این زمان با سطح فعلی غنیسازی حدود ۲ ماه برای ایران برآورد شده است. برای افزایش این زمان، ایران باید تعداد سانتریفیوژهای خود را از تعداد ۲۰ هزار فعلی به ۲ تا ۶ هزار دستگاه کاهش دهد.
کاهش قابل ملاحظه تعداد سانتریفیوژها میتواند یک عامل برهم زننده توافق برای ایران باشد. رهبر ایران اخیراً هرگونه چانهزنی درباره دستاوردهای هستهای را ممنوع اعلام کرده است. اما راههای جایگزینی برای رفع این نگرانیهای غرب وجود دارد، از جمله الزاماً داشتن میزان کافی از اورانیوم غنیشده بهمعنای داشتن بمب نیست، چرا که آماده کردن بمب ماهها طول میکشد. همچنین موضوع زمان گریز میتواند بدون کاهش تعداد سانتریفیوژها با استفاده سریع از اورانیوم غنیشده توسط ایران بهعنوان سوخت راکتورها رفع شود. تأمین سوخت راکتور اراک با اورانیوم با غنای پایین تولید داخلی
میتواند بخش مهمی از این مشکل را حل کند.
از آنجا که روسیه تا ۸ سال سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین میکند و بعد از این زمان نیز با سوخت گذاری از سوی ایران مقاومت میکنند چرا که سودآورترین بخش این قرارداد با ایران محسوب میشود و نیز ساخت هر راکتور جدید توسط روسیه و یا دیگر کشورها تا قبل از یک دهه به فعالیت نمیرسد در نتیجه اگر تعداد ۲۰ هزار سانتریفیوژ فعلی ایران از سوی جامعه بین الملل مورد موافقت قرار بگیرد ایران «نیازهای عملی» برای توجیه افزایش تعداد سانتریفیوژها در سالهای پیشِرو را ندارد.
موضوع سخت دیگر بحثتحقیق و توسعه است. غرب تمایل دارد ایران اینگونه فعالیتها را کنار بگذارد بهخصوص در زمینه سانتریفیوژها. باز هم در این زمینه خطوط قرمز ایران وجود دارد، و مهندسین ایرانی در حال کار روی طراحی سانتریفیوژهایی با ۱۵ برابر کارایی بیشتر هستند. در این زمینه راهحل سادهای از سوی صالحی پیشنهاد شده است: بهجای بحثدرباره سقف تعداد سانتریفیوژها سقفی درباره «واحد کار غنیسازی» تعریف کرد. بدین ترتیب استفاده از سانتریفیوژهای با کارایی بالاتر منجر به کاهش تعداد کلی سانتریفیوژهای اجازه داده شده میشود.
سومین نکته سخت، بررسیهای جاری آژانس بینالملل انرژی اتمی در مورد " ابعاد احتمالی نظامی " برنامه اتمی ایران است. این تقاضا که(بارها) از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل تکرار شده است، با مقاومت شدید ایران مواجه شده است. در واقع، این رئیس جامعه اطلاعاتی ملی آمریکا بود که در سال ۲۰۰۷ عنوان داشت که تسلیحاتی کردن برنامه(هستهای) ایران پیش از پایان یافتن(به نتیجه رسیدن) در انتهای سال ۲۰۰۳ متوقف شده است. تاکنون ۱۰ سال گذشته است و افرادی که در آن برنامه درگیر شده بودند در قبال پذیرفتن آن مشمول حمایت شدهاند، در نتیجه مشکل موجود
ایرانیان بهمنظور اجازه دادن به بیگانگان بهمنظور تحقیق در این مورد همچنان باقی مانده است. در مواردی مشابه همانند مصر، کره جنوبی و تایوان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرد که در صورت اطمینان بابت لغو برنامههای تسلیحاتی، جزئیات مرتبط با انحرافات صورت گرفته را که از سوی بازرسان کشف شده است فاش نکند. چنین مسیری نیز در قبال بررسی موضوع ایران نیز باید درپیش گرفته شود.
چهارمین نقطه تلاقی و اختلاف حول موشکهای بالستیک ایران است. غرب خواهان این است که این موضوع را بهعنوان یکی از نگرانیهای شناسایی شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل در مذاکرات بگنجاند، اما چنین چیزی بهطور کامل از سوی ایران رد شده است. این در حالی است که ایران پذیرفته است در مورد برنامه هستهای خود بهعنوان یک برنامه صلحآمیز و تحت معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای(انپیتی) مذاکره کند. مذاکره در مورد موشکها به دو دنیا و حوزه متفاوت مربوط است؛ حوزه دفاع و خلع سلاح که مذاکرات جامعی است که تحریمهایی یکجانبه علیه یک کشور شکست خورده اعمال میشود. اگر
در اینجا راهحلی وجود دارد، نیازمند مذاکرات جدا و چندجانبه در مورد سطح و توزیع موشکهای بالستیک در خاورمیانه است، با این هدف که دولتهای نگران را ترغیب کند تا به معاهده بینالمللی منع گسترش موشکهای بالستیک که در سال ۲۰۰۲ در هاگه هلند منعقد شد بپیوندند.
نکته آخر که کمتر مورد بحثقرار گرفته است، اما به هیچ وجه جزو موارد آسان نیست، موضوع مدت زمان توافق جامعی است که بین ایران و گروه ۱ + ۵ منعقد میشود. براساس " برنامه اقدام مشترک " ژنو، این موافقتنامه(نهایی) پس از اینکه بهطور کامل و در مدت زمان مدنظر اجرایی شدن با سازوکار اجرایی یکسان برای تمامی اعضای معاهده انپیتی جایگزین میشود. پس از آن ایران از پایبندی به تعهدات خاصی همچون محدودیت غنیسازی اورانیوم رهایی مییابد، البته کنترلهای وسیع و گسترده آژانس بینالمللی انرژی اتمی باقی خواهد ماند. چنین تغییری بهمعنای این خواهد بود جامعه بینالمللی بهطور
کامل در مورد ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران اطمینان کسب کرده است.
با این حال، برای دستیابی به چنین ارزیابی، رفتار کلی نظام ایران و کیفیت روابط آن با دنیای خارج نیز همچون وضعیت برنامه اتمی تهران واجد اهمیت است.(اما) فرآیند ارزیابی تا چهزمانی باید ادامه یابد؟ این ملاحظات را نمیتوان مکتوب کرد. ایرانیان احتمالاً بر دوره زمانی کمتر از پنج سال اصرار خواهند داشت، در شرایطی که غرب از تمدید بدون پایان این محدودیتهای ویژه استقبال میکند. این موضوع آخرین محور عمده در مذاکرات است. اگر برای تمامی موضوعات پیشین راهحلی یافت شود، میتوان امیدوار بود انگیزهای قوی برای به دست آمدن یک توافق و سازش در این نقطه بهمنظور اطمینان
بابت حصول یک توافق نهایی، وجود دارد.