مذاکرات هسته ای یا کمپین انتخاباتی؟

به گزارش افکارنیوز، مهدی محمدی در وطن امروز نوشت:

یکم - اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم. وضعیت قدرت ملی ایران در آغاز مذاکرات ایران و ۱ + ۵ هر چه بوده، اکنون کاملا دگرگون شده است. ایران و گروه ۱ + ۵ دور جدید مذاکرات خود را در فضای پسا انتخاباتی آغاز کردند، یعنی زمانی که محاسبات طرف امریکایی در اثر آدرس های اشتباه ارسال شده در طول دوران انتخابات، به این سمت متمایل شده بود که در ایران یک فشار اجتماعی برای سازش هسته ای وجود دارد وتیمی هم که انتخابات را برده متمایل ترین تیم درون جامعه سیاسی ایران به تحقق چنین پروژه ای است.

در واقع تعبیر درست این است که بگوییم انتخابات ۹۲ یک اختلال محاسباتی در طرف های مذاکره کننده هسته ای بوجود آورد که کل یک سال گذشته –به یک معنا - صرف تصحیح آن از جانب نظام شده است. اکنون اما، وضعیت کاملا متفاوت است. امریکا در حالی که هرگز از حالا ضعیف تر نبوده، در منطقه خاورمیانه وارد نبردی بلند مدت شده است. نبردی که امریکایی ها بخواهند یا نه، آنها را نیازمند نفوذ، قدرت و تدبیر ایران کرده است. نبردی که می دانند باید در آن بجنگند اما نمی دانند چگونه باید در آن پیروز شوند؛ و نبردی که تدوین یک راهبرد برای موفقیت در آن مستلزم به چالش کشیده شدن کل استراتژی منطقه ای سنی محور امریکاست.

امریکا در این نبرد نه فقط نیازمند بلکه دنباله رو ایران است. ممکن است امریکایی ها نخواهند به این امر تصریح کنند یا حتی تمایل خود به راه افتادن از پی ایران را انکار کنند، ولی این، چیزی را در صحنه عمل تغییر نخواهد داد. امریکا در آسمانی پرسه می زند که زمین آن در اختیار ایران است. تفکیک نبرد منطقه ای علیه تروریسم که ایران اصالتا و امریکا از سر اکراه و اجبار وارد آن شده اند از مذاکرات هسته ای هم ممکن نخواهد بود.

درست همانند غرب، ایران با نظر داشت تمام قدرت ملی خود پای میز مذاکره نشسته است و امریکایی ها می دانند ارکان قدرت ملی ایران قابل تجزیه نیست. بنابراین، اگر زمانی امریکایی ها تصور می کردند که ایران گزینه ای جز مذاکره و توافق ندارد و در صورت عدم توافق، توانی برای ایستادن در مقابل غرب نخواهد داشت، اکنون این آنها هستند که راهی جز توافق با ایران ندارند تا شاید روزنه ای برای خروج آنها از بن بست ژئوپلتیکی که برای خود بوجود آورده اند گشوده شود.

دوم - مهم ترین نقطه بحثمیان تیم مذاکره کننده هسته ای در ایران و منتقدان آنها، بر خلاف آنچه برخی نوغربگرایان ایرانی می گویند این نیست که آیا باید درباره موضوع هسته ای توافق کرد یا نه. اتفاقا این نقطه ای است که درباره آن اختلافی وجود ندارد. اختلاف در اینجاست که منتقدان می گویند ایران همواره به اندازه ای که بتواند یک توافق خوب بکند قدرتمند بوده و این قدرت اکنون به نحو غیرمنتظره ای افزایش هم یافته است. مهم ترین نقطه بحثاین است:

منتقدان می گویند شیوه ای که تیم مذاکره کننده در پیش گرفته به یک توافق خوب منجر نخواهد شد و می تواند تاریخی ترین فرصت خلق شده پیش روی جمهوری اسلامی را –که بخش عمده آن مربوط به عملکرد دولت های نهم و دهم است - تباه کند. اما ظاهرا تیم مذاکره کننده از این خاستگاه مذاکره نمی کند بلکه صرفا در پی آن است که به هر قیمت به توافق برسد و این توافق را هم نه برای احقاق حق و رفع مظالم از ایران، بلکه برای اهداف سیاسی و انتخاباتی در داخل کشور لازم دارد. تا یکی دو هفته پیش، طرح مسئله از این منظر، بسیار توطئه اندیشانه تلقی می شد. اما آنچه اقای ظریف در این مدت در اختیار ما گذاشته کاملا کافی است تا این تحلیل را موجه کند.

سوم - ظریف در سخنرانی شورای روابط خرجی امریکا ۳ آدرس مهم به غرب ارسال کرد:

اول - دولت فعلی یک دولت مطلوب برای غرب در ایران است و غرب نباید فرصت راهبردی حمایت از این تیم را از دست بدهد.

دوم - اگر غرب از این تیم حمایت کند، این تیم شانسی برای بقا در صحنه سیاست داخلی ایران ندارد.

سوم - تیم ایرانی نه برای رسیدن به یک توافق هسته ای بلکه برای تامین نیازهای سیاست داخلی خود مذاکره می کند.

پوستری که چهارشنبه گذشته به سفارش آقای ظریف از سوی برخی سینماگران ایرانی امضا شد، این پکیج آدرس های غلط را کامل کرد. اگر خودمان را جای غربی های بگذاریم –بویژه حالا که روشن شده این پوستر طراحی وزارت خارجه بوده نه ابتکار چند هنرمند - پیام هایی که از دل این پوستر(برای غربی ها) بیرون می آید چنین است:

اول - تیم مذاکره کننده(لابد به این دلیل که توافق را برای انتخابات نیاز دارد) هر توافقی را بهتر از توافق نکردن می داند.

دوم - امتیازهایی که این تیم حاضر است در مذاکرات واگذار کند،(مطابق جدول ارائه شده رد پوستر) تقریبا همه زیرساخت هسته ای ایران را در بر می گیرد.

سوم - تیم مذاکره کننده عقیده دارد تداوم روند فعلی به تضعیف طبقه متوسط در ایران –یعنی همان ها که لابد قرار است در انتخابات به دوستان آقای ظریف رای بدهند - منجر خواهد شد.

این آدرس ها، در بهترین حالت، غربی ها را اگر کودن هم باشند، به این نتیجه می رساند که تیم مذاکره کننده مذکرات هسته ای را به عنوان بخشی از کمپین انتخاباتی جریان غربگرا در ایران تعریف کرده و چون هر توافقی را بهتر از توافق نکرده می داند بنابراین به هیچ خط قرمز واقعی باور ندارد.

سوم - مذاکرات هسته ای قبل از آنکه تکنیک چانه زنی یا مهارت بده بستان باشد، یک نبرد محاسباتی است و نهایتا کسی برنده بازی خواهد بود که در مدیریت محاسبات طرف مقابل موفق شود. امریکا تنها در شرایطی تن به یک توافق خوب با ایران خواهد داد که:

اولا - بداند ایران در صورت عدم توافق قدرت لازم برای مدیریت یک تخاصم جدید را دارد.

ثانیا - ایران از خط قرمزهایی که ترسیم کرده به هیچ وجه عدول نخواهد کرد و این خط قرمزها ابزار چانه زنی نیست.

و ثالثا - هیچ جریان درون حاکمیتی در ایران وجود ندارد که آماده قربانی کردن منافع ملی پیش پای ساخت و پاخت پنهان با غربی ها باشد.

متاسفانه آدرس های راهبردی که آقای ظریف در هفته های گذشته برای غربی ها ارسال کرده، همه بر خلاف این روند بوده است. مقام های دولت همواره گفته اند که محمد جواد ظریف مذاکره کننده ماهری است اما آنچه بویژه در این چند روز آشکار شده چندان بوی مهارت نمی دهد و برعکس نشان می دهد که او حتی اگر چانه زنه خوبی باشد، به هیچ وجه یک طراح راهبردی قابل اتکا آن هم در صحنه ای چنین پیچیده و پرظرافت نیست.

پیام ظریف برای دشمن خارجی هم در پوستری که طراحی کرده و بار گران حمل آن را بر دوش چند هنرمند غیر متخصص در حوزه مسائل راهبردی گذاشته و هم در شبه درد دلی که با رفقای قدیمی اش در شورای روابط خارجی داشته، همه این بوده است که «ما به نمایندگی از شما(غرب) در حال چانه زدن درون ایران هستیم. به ما کمک کنید تا امتیازهای بیشتری بگیریم و تقدیمتان کنیم»! پیام دیگر او هم این بوده است که: «حرف های حکومت را خیلی جدی نگیرد، مردم می خواهند به هر قیمتی توافق شود»! آیا اینها پیام هایی است که ۷ هفته مانده به پایان مذاکرات، رییس تیم مذاکره کننده باید برای دشمن ترین دشمنان ایران که حالا نام خود را گذاشته اند «طرف مذاکره کننده» ارسال کند؟ اگر معنای مهارت این است، شاید بهتر آن است که امورات خود را یکسره به آماتورها واگذار کنیم.

چهارم - تیم مذاکره کننده اکنون نماینده همه ملت ایران است اما این تیم بویژه رییس آن با تعریف خود به عنوان یک اصلاح طلب دوم خردادی که در پی انتقام کشی انتخاباتی از رقیبان است، و با ایجاد اشتباه های محاسباتی پی در پی برای دشمن، در حال تباه کردن نتیجه مقاومت یک دهه ای این ملت و حتی زحماتی است که خود و دوستانش در این یک سال کشیده اند. آقای روحانی در نیویورک گفت ایران زیر بار هیچ زور و تحمیلی نخواهد رفت. حتی از خود ظریف پیشتر شنیده ایم که در صورت عدم توافق فاجعه ای رخ نخواهد داد. اکنون تمام این نظام محاسباتی در حال تخریب و جایگزین شدن با یک سلسله آدرس های به شدت گمراه کننده است که خروجی آن تشدید اشتباهات محاسباتی غرب درباره قدرت ملی ایران، دیدگاه های مردم در ایران و دسته بندی های درون نظام ایران خواهد بود.

با این وضع، ۷ هفته دیگر، اگر خروجی مذاکرات سرسختی بیشتر غرب و باج خواه افزون تر آن باشد، آقای روحانی جز وزیر خارجه خود کس دیگری را نباید ملامت کند.