چرا زنان بیکار می شوند؟

هم‌اکنون براساس جدید‌ترین آمار فقط بیش از 12 درصد از زنان ایرانی در فعالیت‌های اقتصادی در کشور سهم دارند که سهم اندکی است؛ در سال 1393 10,8 درصد از جمعیت فعال 15 تا 64 سال را بیکاران تشکیل دادند که از مجموع تعداد این بیکاران 30,4 درصد مربوط به گروه سنی 15 تا 24 سال، 61,8 درصد مربوط به گروه سنی 25 تا 44 سال و 7,7 درصد مربوط به گروه سنی 45 تا 64 سال بوده است که این نسبت‌ها برای مردان به ترتیب 30,6‌ درصد 59,5 درصد و 9,9 درصد و برای زنان 30,2 درصد 67,1 درصد و 2,7 درصد بوده است.

 

اما این آمار در نیمه اول سال 1393 متفاوت بوده است. به‌طوری‌که بررسی نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ساله و بیشتر نشان می‌دهد ٩,٥ درصد از جمعیت فعال، بیکار بوده‌اند. براساس این نتایج نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری در مقایسه با نقاط روستایی بیشتر بوده است. بررسی نرخ بیکاری جوانان ۱۵تا ٢٤ساله حاکی از آن است که 22,9 درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بوده‌اند؛ این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. براساس آخرین آمار نیروی کار مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۳ زنان با ٤٣,6 درصد، نرخ بیکاری جوانان ١٥تا ٢٤ساله را تشکیل می‌دهند؛ در‌حالی‌که نرخ بیکاری مردها در این گروه تنها ١٩,1 درصد است. نرخ بیکاری جوانان ١٥تا ٢٩ساله را نیز 38,9 درصد زنان و 16,3 درصد را مردان تشکیل می‌دهند.

 

دلایل بیکار‌شدن زنان

بررسی‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد 11 عامل اصلی زمینه‌ساز بیکار‌شدن زنان است؛ عواملی همچون، پایین‌بودن درآمد، تعطیلی دائمی محل کار، فصلی‌بودن کار، موقتی‌بودن کار، جابه‌جایی محل کار، تحصیل یا آموزش، اخراج یا تعدیل نیرو، مسائل خانوادگی، مهاجرت، بازنشستگی، کهولت سن، بیماری که از میان آنها سه عامل اخراج، حقوق اندک و موقتی‌بودن کار بیش از دیگر عوامل، تأثیر‌گذار است.

 

همچنین بخش زیادی از زنان به‌دلایلی همچون انتظار برای شروع کار جدید، در انتظار بازگشت به شغل قبلی، در انتظار پاسخ کارفرما یا در انتظار اعلام نتایج استخدامی، در انتظار به‌ثمررسیدن اقدامات انجام‌شده برای پیدا‌کردن کار، دلسرد‌شدن از جست‌وجوی کار، ناامید‌شدن از پیدا‌شدن کار، در انتظار فصل کاری، آگاهی‌نداشتن از روش‌های جست‌وجوی کار، بیماری ناتوانی جسمی موقت، بارداری، اشتغال به تحصیل یا آموزش، مسئولیت‌های شخصی یا خانوادگی، بی‌نیازبودن از انجام کار به جست‌وجوی کار نمی‌روند که در میان آنها سه عامل: مسئولیت‌های شخصی یا خانوادگی، بیماری ناتوانی جسمی موقت، بارداری، دلسرد‌شدن از جست‌وجوی کار و ناامید‌شدن از پید‌اشدن کار بیش از سایر موارد تأثیر‌گذار است.

 

نکته حائز اهمیت دیگر گزارش مرکز آمار ایران، وضعیت شغلی زنان است که فقط یک درصد از آنان کارفرما و حدود 30 درصد از آنها حقوق‌بگیر بخش خصوصی هستند.

 

تحصیل اولین ایستگاه از حضور اجتماعی زنان

سهم اندک زنان در بازار کار ایران در شرایطی است که آنها سهم بالایی در آموزش عالی کشور دارند. در دهه٨٠ ایران شاهد افزایش میزان حضور زنان در دوره‌های کارشناسی بود، اما از همان ابتدا به‌نظر می‌رسید زنان در دهه ٨٠ سعی در افزایش سهم خود در دوره کارشناسی‌ارشد و دکترا داشتند. در اواخر دهه ٨٠ سهم زنان در کنکور دکترا ٤٠ درصد و مردان ٦٠ درصد بود و تا پیش‌از‌آن نیز یعنی در ابتدای دهه ٨٠ سهم زنان در پذیرش کنکور دکترا، 2٥درصد و مردان ٧٥ درصد بود که نشان از افزایش میزان حضور آنان در دوره دکترا و کارشناسی‌ارشد داشت. زنان در بستر فرهنگی کشور باوجود محدودیت‌ها، در ابتدا، در دوره کارشناسی، اواخر دهه ٨٠، در دوره کارشناسی‌ارشد و در مقطع کنونی در دوره دکترا توانسته‌اند سهم خود را افزایش دهند و هم‌اکنون نسبت دختر و پسر در کلیت نظام آموزشی کشور، نسبت خاصی است؛ نسبت دختران و پسران در مدارس کشور، ٥١ درصد پسران و ٤٩ درصد دختران است، در دوره کارشناسی این میزان با سهم ٦٠‌درصدی، به نفع دختران است و در دوره کارشناسی ‌ارشد، نسبت دختران و پسران مساوی است، اما اختلاف در میزان سهم زنان و مردان در نظام آموزشی کشور از دوره دکترا و سهم آنان در هیئت علمی دانشگاه‌ها آغاز می‌شود.

 

هم‌اکنون از میان کل اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های کشور، فقط ٢٠ درصد سهم زنان است که به‌نظر می‌رسد موج افزایش سهم زنان در دوره‌های کارشناسی به‌ کارشناسی‌ارشد و دوره دکترا هم رسیده است و در آینده افزایش بیشتری هم خواهد داشت.

 

از سوی دیگر هم‌اکنون حدود ٢٠ درصد «هیئت علمی‌ها تمام‌وقت» دانشگاه‌های دولتی، زنان هستند، در کل هیئت علمی‌ها نیز ٢٣ درصد هستند و در مجموع دولتی و غیردولتی، حدود ٢٤درصد هستند. در استان‌هایی مانند قم و کهگیلویه‌وبویراحمد، سهم زنان در هیئت علمی کمتر از ١٥ درصد و در حدود ١٢ استان محروم کشور، کمتر از ٢٠ درصد است. این در حالی است که در سال‌های اخیر، نه‌تنها اقدامی برای افزایش میزان حضور زنان در هیئت علمی دانشگاه‌ها انجام نشده است، بلکه اقداماتی همچون، تفکیک جنسیتی در دانشگاه و محدودیت‌ها برای پذیرش دختران در دانشگاه‌ها در سال‌های گذشته، می‌تواند سهم آنان را در هیئت‌های علمی کاهش دهد.