امام زمان(ع) بعد از ظهور مردم را مجبور به پذیرش اسلام می‌کند؟

از امام صادق(ع) نقل شده است که در تفسیر آیه «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، فرمود: «این آیه، در شأن حضرت قائم نازل شده است وقتی آن‌حضرت ظاهر شود، دین اسلام را بر یهود و نصارا و صابئان و کفار شرق و غرب، عرضه می‌دارد؛ پس هر کس با میل و اختیار، اسلام بیاورد، به نماز و زکات و سایر واجبات، امرش می‌کند و هر کسی از قبول اسلام امتناع ورزد، گردنش را می‌زند، تا این‌که در شرق و غرب زمین جز موحّد و خداپرست، کسی باقی نمی‌ماند». آیا این مطلب بدین معناست که امام زمان(عج) مردم را مجبور به پذیرش اسلام می‌کند و در صورت عدم پذیرش، آنان را به قتل می‌رساند؟!

 

عبدالله بن بکیر از حضرت صادق(ع) تفسیر آیه: «...وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»،[1]‏ را پرسید. امام(ع) فرمود: «این آیه درباره قائم(عج) نازل شده، هنگامى که علیه یهود، نصارا، صابئین، مادی‌ها، برگشتگان از اسلام و کفار در شرق و غرب کره زمین، قیام می‌کند، و اسلام را پیشنهاد می‌نماید. هر کس از روى میل پذیرفت دستور می‌دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آنچه هر مسلمانى مأمور به انجام آن است بر وى نیز واجب می‌کند، و هر کس مسلمان نشد گردنش را می‌زند تا آن‌که در شرق و غرب عالم یک نفر خدا نشناس باقى نماند». 

 

عبدالله بن بکیر گفت: قربانت گردم! در روى زمین مردم بسیار هستند چطور حضرت قائم می‌تواند همه آنها را مسلمان کند و یا گردن بزند؟ امام(ع) فرمود: «هنگامى که خداوند چیزى را اراده کند، چیز اندک را زیاد و زیاد را کم می‌گرداند».[2]

 

این روایت به جهت سندی، مرسل است؛ لذا اطمینان به صدور آن‌ از امام صادق(ع) کاهش می‌یابد. علاوه بر این؛ اشکالات محتوایی نیز در آن وجود دارد؛ زیرا اعتقاد و هدایت مردم، مقوله‌ای نیست که با اجبار بتوان به آن دست یافت. این روایت نمایانگر خشونت بسیار است که روایات مخالفی در مقابل آن وجود دارد، لذا نمی‌توان این روایت را پذیرفت.

 

با فرض پذیرش این روایت؛ باید آن‌ را منحصر در اسلام ظاهری و موظف بودن افراد به رعایت قوانین جامعه اسلامی و آن‌هم بعد از اثبات کامل حقانیت این دین برای همگان دانست.
 
پی نوشت‌ها:
[1]. آل عمران، 83: «...و تمام کسانى که در آسمان‌ها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ [فرمان] او تسلیم‌اند، و همه به سوى او بازگردانده می‌شوند».
[2]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 183- 184، تهران‏، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.‏