فروشنده اصغر فرهادی گاهی نچسب می شود

مجله سینمایی فیلم منتشر شده در تاریخ تیرماه 95 گزارشی از جشنواره شصت و نهم بین المللی کن به قلم محمدحقیقت با تیتر «برای آخرین بار...» منتشر کرده است در بخشی از این گزارش به دو فیلم روز آخر جشنواره که یکی از آن ها «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی است اشاره کرده و این فیلم را در قالب گزارش نقد کرده است که در پی متن کامل این بخش می آید.

در آخرین روز جشنواره دو فیلم از فرانسه و ایران به نمایش درآمد. «او» با بازی ایزابل هوپر و کارگردانی پل ورهوفن که اثری بسیار خوب بود روایت زنی با بازی خوب ایزابل هوپر در نقش مدیر شرکت بازی های ویدئویی است که خواسته و ناخواسته در بازی غریبی گرفتار می شود و از این بازی لذت می برد تا این که حادثه وحشتناکی برایش رخ می دهد. فیلم دیگر فروشنده با نام فرانسوی اش«مشتری» اثر اصغر فرهادی است که بسیاری منتظر دیدنش بودند و خوش‌بختانه دو جایزه مهم برای اصغر فرهادی و شهاب حسینی به ارمغان آورد که به آن‌ها تبریک می گویم. فروشنده در همان رده کارها و دنیای آشنای فرهادی است با موضوع سوءتفاهم و احساس گناه (که اساسا پیش‌زمینه های مذهبی در هرجامعه ای دارد). بهتر از گذشته ساخته شده ولی به خوبی درباره الی... و جدایی نادر از سیمین نیست. زوجی، عماد و رعنا (شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) در اثر ترک خوردن ناگهانی ساختمانی که در آن زندگی می کنند، مجبورند فوری آپارتمان خود را ترک و به جای دیگری اسباب کشی کنند. در خانه جدید موقتی متوجه می شوند که قبلا زن بد کاره ای آن جا زندگی می کرده و هنوز بسیاری از وسایل خود را نبرده است. در آن جا هم مشکلی از نوع دیگر برای این زوج پیش می آید. روزی مردی مسن به آن خانه می آید و پس از تعرض به زن درحمام خیلی سریع با آن سنش فرار می کند. سپس شوهر به دنبال تجاوزگر می گردد و... این زوج کار تئاتر می کنند و در حال تمرین نمایش مرگ فروشنده (آرتور میلر) هستند. در فیلم، تمرین های تئاتری شان کمی ضعیف است و سی دقیقه اول فیلم کشدار و چیدمان اطلاعات در این قسمت متاسفانه ضعیف است. اما از وقتی که مرد ناشناس وارد خانه می‌شود، فیلمنامه جان می گیرد. متاسفانه به نظر می آید فرهادی خیلی دلشوره این را دارد که مبادا تماشاگر خوب متوجه ماجرا نشود، بنابراین فیلمنامه واردجزییات خیلی ابتدایی می شود و اطلاعات اضافی می دهد. بقیه فیلم البته کشش لازم رابه دست می آورد و تا نزدیک به آخر فیلم خوب پیش می‌رود. اما در دقایق آخر کمی ملودرام رقیق می شود. از وقتی که عماد مرد متجاوز را می یابد و سپس در حضور همسرش به اتاقی خلوت می برد و به او سیلی می زند، فیلم افت می کند. فروشنده می توانست همین جا تمام شود. اما ادامه می یابد و احساسات رقیق برخی تماشاگران را تحریک می کند، در حالی که فرهادی در فیلم های دیگرش خیلی هوشمندانه و هنرمندانه ماجرا را به پایان می برد. البته فیلمساز در میزانسن دادن و بازی گرفتن از بازیگران استادی اش را نشان می دهد. امافیلمنامه نقاط ضعف دارد و گاهی هم که می خواهد مثلاً ادای احترامی به غلامحسین ساعدی و گاو مهرجویی بکند، نچسب بوده و متقاعد کننده نیست. گم شدن و بعد از چند روز پیدا شدن ماشین مرد متجاوز، متقاعد کننده نیست. چون در دیالوگ های پیرمرد و دامادش که گفته می شود هر روز با این ماشین کار می کنند، و پیرمرد هم می داند که ماشین را جلوی در خانه زن بدکاره گذاشته، اما توجیه مناسبی در فیلمنامه برای زود پیدا نکردن این ماشین به دست نمی آید.

بازتاب های فیلم در میان منتقدان فرانسوی بسیار ضد و نقیض بود. توما سوتینل منتقد «لوموند» که جدایی ... را در صفحه اول این روزنامه شاهکار نامیده بود از فروشنده تعریف مثبتی نکرد و آن را ناامید کننده خواند. سردبیر سینمایی هفته نامه معتبر «تله راما»، پیر مورا، فیلم را ملودرامی ضعیف توصیف کرده بود و منتقدان «کایه دو سینما» در جدول ارزشگذاری در مجله «فیلم فرانسه»، کمترین ارزش ممکن را داده بودند، در عوض منتقدان «نوول اوبزرواتور» و «پوزیتیف» از چهار ستاره، سه ستاره به فیلم داده بودند. حال باید منتظر نمایش عمومی فیلم در نهم نوامبر در فرانسه شد و دید آیا همچون دو فیلم قبلی این کارگردان مهم سینمای ایران فروشنده آیا می تواند همان تعداد «مشتری» را به سالن های سینماهای فرانسه بکشاند. فیلم با عنوان فرانسوی مشتری اکران خواهد شد.