روایت پرستویی از یک داستان آموزنده
پرویز پرستویی بازیگر فیلم های سینمایی کتاب قانون، من و زیبا، شوخی، روبان قرمز، مهر مادری، آژانس شیشه ای، لیلی با من است، دوئل و بید مجنون در صفحه اینستاگرام خود داستانی آموزنده در خصوص انسانیت با شاد کردن دیگران را منتشر کرد.
 
پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"محمد مسعود نخستین:استادی با شاگردش از باغى میگذشت. چشمشان به یک کفش کهنه افتاد.شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند . بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم ...! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم؛ بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین!مقدارى پول درون آن قرار بده شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را دید. با گریه فریاد زد : خدایا شکرت !خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى.میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد آنها باز گردم و همینطور اشک میریخت.استاد به شاگردش گفت: همیشه سعى کن براى خوشحالی ات ببخشى نه بستانی.هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،مگر به " فهم و شعور "مگر به " درک و ادب " آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !این قدرت تو نیست،این " انسانیت " است."
 
روایت پرستویی از یک داستان آموزنده