کنسرت‌های موسیقی؛ تهدید یا فرصت؟‌

با پایان ایام عزاداری سالار شهیدان، برنامه‌ کنسرت‌های موسیقی در حوزه‌های مختلف برگزار می‌شود؛ اما اهالی موسیقی با چه چالش‌هایی در برگزاری این کنسرت‌ها روبه‌رو هستند؟ مراحل برگزاری یک کنسرت موسیقی با چه دشواری‌هایی همراه است؟

آیا آن‌طور که تصور می‌شود برگزارکنندگان آن سودهای میلیونی و گاه میلیاردی می‌برند یا این‌که چرخ‌های هنر موسیقی که هنوز در ایران به یک صنعت بدل نشده است، آن‌طور که باید نمی‌چرخد و دشواری‌های فراوانی در این باره وجود دارد؟‌ در حالی که موسیقی در کشورهای توسعه‌یافته دو تا 12 درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد، چرا همچنان به برگزاری کنسرت در ایران به شکل تهدید نگاه می‌شود تا فرصتی که بتوان از آن بهره جست؟ بانک جهانی در سال 2016 میزان سهم جهانی تجارت و خدمات خلاق را بیش از 900 میلیارد دلار اعلام کرده بود؛ این رقم در ایران چقدر است؟‌

برگزاری کنسرت‌های موسیقی در ایران عمر چندانی ندارد. سال‌ها پس از آن‌که موسیقی پاپ حیات خود را در اواسط دهه‌ 70، دو دهه بعد از انقلاب اسلامی، آغاز کرد کنسرت‌های موسیقی اندک اندک کار خود را شروع کردند. البته پیش از آن نیز کنسرت‌ها جسته‌وگریخته‌ برگزار می‌شد، اما هرگز به گستردگی این روزها نبود. هنرمندان نسل اول موسیقی پاپ اقبالی برای برگزاری کنسرت نداشتند و از دهه‌ 80 بود که هنرمندانی جوان سر برآوردند که توانستند سالن‌های کنسرت‌ را تسخیر کنند. از همان زمان برگزارکنندگان، تهیه‌کنندگان، نیز وارد این کارزار شدند.

چالش نخست: کپی‌رایت

به خاطر نبود قانون کپی‌رایت در ایران، هنرمندان دخیل در انتشار آلبوم- از خواننده، آهنگساز و نوازنده گرفته تا صدابردار و تنظیم کننده و ناشر- هیچ سود مالی‌ای از انتشار آلبوم نمی‌برند و تنها چند ساعت پس از انتشار (که در بسیاری مواقع به ساعت هم نمی‌کشد) آثارشان برای دانلودهای غیرقانونی در سایت‌ها و اخیرا در شبکه‌های تلگرامی قرار می‌گیرد؛ از طرف دیگر رسانه‌‌های ملی (و رادیو) نیز ناقض بزرگ حقوق هنرمندان موسیقی هستند. برگزاری کنسرت تنها محل درآمد هنرمندان عرصه‌ موسیقی پاپ یا سنتی است که شرایط ارتباط مستقیم هنرمند با مخاطبانش را فراهم می‌کند؛ از همین رو، انگیزه‌ هنرمندان را افزایش می‌دهد و باعث رشد موسیقی خواهد شد.

با وجود این همچنان بسیاری از هنرمندان از امکان برگزاری کنسرت در بسیاری از شهرها محروم هستند و امکان اجرا در آن‌ها وجود ندارد؛ به این مکان‌های ممنوعه‌ باید دانشگاه‌ها را نیز اضافه کرد که به‌تازگی محدودیت‌هایشان بیشتر نیز شده است.

مشهد یکی از بزرگ‌ترین استان‌های کشور است که برگزاری کنسرت در آن ممکن نیست و می‌توان آن را شهر ممنوعه‌ کنسرت‌ها دانست؛ هرچند این مسئله همواره مخالفان خودش را نیز داشته است؛ برای مثال علی جنتی که برگزاری کنسرت‌‌ها همواره یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های او در زمان تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، گفت: «نمی‌شود یک استان خارج از قواعد کشور عمل کند و یک استان جزیره جداگانه نیست.» اما مشهد تنها شهری نیست که امکان برگزاری کنسرت در آن وجود ندارد؛ به این فهرست می‌توان شهرهای دیگری را نیز افزود که برخی مقام‌های محلی مخالف آن هستند. بسیاری از شهرها همچنان با محرومیت همراه‌اند و تاکنون یا کنسرتی در آن‌ها برگزار نشده یا به شکل محدودی انجام شده است؛ از آن جمله‌ سیستان‌وبلوچستان و بسیاری از شهرهای جنوبی کشور است.

چالش دوم: مجوزها

یکی از مهم‌ترین چالش‌های هنرمندان در برگزاری کنسرت‌های موسیقی دریافت مجوزهای لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. این مجوزها شامل شعر، ترانه، موسیقی و نیز استعلام تمامی هنرمندان و نوازندگان است. اما مراحل دریافت مجوز چسیت؟

گروه برگزارکننده ابتدا باید نام و مشخصات اعضای گروه، نام قطعات و شماره مجوز انتشار و مکان و زمان برگزاری کنسرت را به همراه نامه موافقت مدیریت سالن برگزاری به دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره‌ اماکن نیروی انتظامی ارائه دهد؛ ضمن آن‌که برگزاری کنسرت در هر محلی امکان‌پذیر نیست و اگر جز تالارها و سالن‌‌های معمول کنسرت باشد باید مراحل جداگانه‌ای طی شود. در صورت اخذ مجوزهای لازم امکان برگزاری کنسرت وجود دارد.

با آن‌که دفتر موسیقی وزارت ارشاد تنها مرجع رسمی برای صدور مجوز است، در صورت برگزاری کنسرت در شهرستان‌های دیگر، باید تمامی این مراحل در اداره‌ ارشاد آن منطقه نیز طی شود؛ وگرنه بسیاری از برنامه‌ها امکان اجرا در شهرستان‌ها را پیدا نخواهند کرد. با این حال حتی دریافت مجوز نیز ضامن برگزاری کنسرت نیست و گاه فرمانداری، استانداری، نیروی انتظامی و برخی گروه‌ها نیز می‌توانند مانع اجرا شوند یا به‌اصطلاح آن را لغو کنند.

لغوها در چند سال اخیر به‌اندازه‌ای زیاد شده‌اند که در مطبوعات به‌عنوان «لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها» از آن یاد می‌شود. مسعود شعاری، آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایران، در این باره می‌گوید: «آن‌چه در مسئله لغو کنسرت‌ها نادیده گرفته می‌شود این است که هنرمندان موسیقی نیز باید زندگی خود را تامین کنند و برگزاری کنسرت‌ها محلی برای درآمد آنان است؛ درحالی که لغوهای گسترده‌ این سال‌ها زندگی بسیاری از هنرمندان را مختل کرده است. کنسرت تنها راه کسب درآمد تعداد زیادی از اهالی موسیقی است و وقتی این امکان وجود نداشته باشد، هنرمند امکان خلق اثر جدید را نخواهد داشت.» این در حالی است که با وجود خانه‌ موسیقی، هنرمندان همچنان از حمایت‌های لازم برخوردار نیستند.

برای مثال، هنوز کسی نمی‌تواند با برهم‌زنندگان کنسرت‌ها مقابله کند. در شرایط طبیعی باید این گونه باشد که هنرمندی که مجوز ‌برگزاری یک برنامه را دارد بتواند آن را به دور از هر آسیبی اجرا کند؛ همان‌طور که قانون می‌گوید: «معمولا زمانی که کنسرت برگزار می‌شود و به دلایلی در آخرین لحظه لغو می‌شود برگزارکننده می‌تواند از طریق محاکم دادگستری، وزارت ارشاد یا نهادی که موجب برهم زدن کنسرت شود قانونی اقامه دعوا کند. وقتی کنسرتی در چهارچوب قانونی انجام می‌شود، لغو شدن آن‌ها خلاف قانون به حساب می‌آید.»

چالش سوم: سرمایه‌گذاری

یکی از مهم‌ترین چالش‌های اجرای کنسرت‌ هزینه‌های زیاد برگزاری برنامه‌های موسیقی است؛ هزینه‌هایی که در بسیاری موارد برای گروه‌های ناشناخته‌تر یا حتی استادان موسیقی‌ای که از حضور خوانندگان آشنا بهره نمی‌برند، برگشت‌ناپذیر است؛ در صورت استفاده از خوانندگان نامدار نیز بخش مهمی از درآمد به آن‌ها اختصاص پیدا خواهد کرد که گاه تا صد میلیون تومان نیز برای هر اجرا می‌رسد. اما این تنها هزینه‌ برگزاری کنسرت نیست و باید منابع مالی فراوان‌تری در اختیار داشته باشید تا هزینه‌ سالن را حتی قبل از آغاز بلیت‌فروشی پرداخت کنید:

 هزینه‌ اجاره‌ سالن برگزاری کنسرت

 نورپردازی

 هزینه‌ اماکن

 استفاده از اتاق‌های پشت صحنه

 هزینه‌ فیلمبرداری برنامه

 اجاره‌ L.E.D و دکور صحنه

 هزینه‌ اماکن و نیروی انتظامی

 هزینه‌ تبلیغات

 سهم سایت‌ها یا فروشگاه‌های فروش بلیت

 دستمزد خواننده

 دستمزد نوازنده‌ها، خواننده و عوامل پشت صحنه

در این میان نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که قیمت بالای برگزاری کنسرت‌های موسیقی توانسته است بخشی از هزینه‌ها را تامین کند؛ گرچه قیمت بلیت‌ در ایران تابع هیچ قاعده یا قانون خاصی نیست و به نسبت هر سالن و همچنین هر خواننده قیمت‌های متغیری دارد و از 25 هزار تومان تا 200 هزار تومان متغیر است، در بسیاری از مواقع نمی‌تواند هزینه‌های برگزاری یک کنسرت را پوشش دهد. هرچند محمدحسین تفرشی اعتقاد دارد: «در بحث توجیه‌پذیری و مقرون‌به‌صرفه‌بودن چنین کاری باید بگویم که بله و باید بی‌شک این‌طور باشد. چه من و چه دوستان دیگر اگر بخواهیم بگوییم این کار انتفاعی ندارد که دیگر کنسرت برگزار نمی‌کنیم! طبیعتا کسی مجبور به انجام این کار نیست. برخی کارها با توجه به شرایط موجود و نیازها به جبر است و شخص ناچار است کاری را بپذیرد که به آن علاقه و از آن سود زیادی ندارد و صرفا جهت امرارمعاش آن را انجام می‌دهد.

 

کار موسیقی در وهله اول به عشق و علاقه بازمی‌گردد. از سوی دیگر، این کار به سرمایه‌گذاری سنگینی نیازمند است و به دلیل متغیرهایی که هر لحظه ممکن است در فضاهای گوناگون رخ بدهد، ریسک‌پذیری بسیار بالایی دارد و برخی مسائل قابل پیش‌بینی نیست. به‌عنوان مثال، از شرایط جوّی تا شرایط حاکم بر شهر می‌توانند به لغو یا جابه‌جایی یک کنسرت موسیقی منجر شوند. اما برگزاری کنسرت ابتدا به دلیل عشق و علاقه است و دوم به دلیل انتفاع مالی.

اگر به‌صورت سالم رخ بدهد، می‌تواند برای همه شاخه‌ها، اعم از تهیه‌کننده، خواننده، سالن و...، انتفاع مالی داشته باشد. این کار پروسه‌ای است که باید برایش مخاطب‌سنجی کرد و بهایی پرداخت. ضریبی وجود دارد که ما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم یک برنامه، با توجه به سرمایه‌گذاری آن، چقدر می‌تواند بازدهی مالی داشته باشد. این را قاطعانه می‌گویم: همه دوستانی که در حوزه برگزاری کنسرت فعالیت می‌کنند اگر حرفه‌شان تهیه‌کنندگی کنسرت موسیقی باشد و تجربه کافی در این کار داشته باشند و سنجیده قدم بردارند، قطعا می‌توانند انتفاع مالی خوبی ببرند.»

چالش چهارم: زیرساخت‌ها

اگر از تمام موانع برگزاری کنسرت در ایران بگذرید، با محدودیتی جدید مواجه خواهید شد. در سه ماه از سال (ماه‌های رمضان، محرم و صفر) هیچ کنسرتی برگزار نمی‌شود و از طرف دیگر انواع گروه‌های سنتی، پاپ و تلفیقی نیز هر روز رو به افزایش است و امکان برگزاری کنسرت برای بسیاری از گروه‌های موسیقی، به دلیل محدودیت سالن، وجود ندارد. سالن «میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران»، «اریکه ایرانیان»، مرکز همایش‌های «برج میلاد تهران»، تالار وحدت، سالن رودکی،‌ ایوان شمس و تعدادی از سالن‌های فرهنگسراها و سالن وزارت کشور تنها سالن‌های برگزاری کنسرت در ایران هستند. در این میان گروه‌های موسیقی پاپ امکان برگزاری کنسرت در بسیاری از این سالن‌ها را ندارند؛ بنابراین با ترافیک شدید اجراها روبه‌رو هستیم و بسیاری از گروه‌ها، به دلیل نبود سالن، نمی‌توانند کنسرت برگزار کنند.

سازوکار اسپانسرینگ در ایران تا حدی با کشورهای دیگر فرق دارد؛ به‌ویژه در حوزه موسیقی، به خاطر محدودیت‌های موجود، این سازوکار بسیار متفاوت است و فضای برگزاری کنسرت‌ها در ایران و مخاطبانشان با محدودیت‌هایی همراه است و فرآیند مجوز گرفتن از وزارت ارشاد پروسه‌ای طولانی دارد.

بزرگ‌ترین سالن‌های موجود در ایران، برخلاف کشورهای دیگر، حداکثر دوهزار نفر ظرفیت دارند. حضور تعداد کمتر مخاطبان در کنسرت‌ها باعث می‌شود شرکت‌ها هم کمتر رغبت کنند اسپانسر کنســرت‌ها و برنامــه‌های گوناگون شوند. به دلیل ریسک بالای سرمایه‌‌گذاری در حوزه موسیقی و محدودیت‌هایش، اسپانسرهای این حوزه، برخلاف سینما یا رشته‌های ورزشی، چندان تمایلی به حضور در این بخش ندارند. با توجه به آن‌چه گفتیم، بزرگ‌ترین سالن کنسرت در ایران دو هزار نفر است و هیچ برنامه‌ موسیقایی از تلویزیون پخش نمی‌شود؛ در حالی که در کشورهای دیگر، کنسرت‌ها در زمین‌های ورزشی گاه با صدها هزار نفر مخاطب برگزار شده، علاوه بر پخش مستقیم، دی‌وی‌دی‌های آن نیز به شکل گسترده در تمام دنیا پخش می‌شود.

نواهای پرخرج

گفتاری درباره‌ قیمت بالای بلیت‌های کنسرت

حمیدرضا نوربخش - مدیر عامل خانه موسیقی: افزایش قیمت‌ بلیت کنسرت‌ها همواره یکی از چالش‌های مهمی است که مخاطبان موسیقی با آن روبه‌رو هستند؛ به‌خصوص این‌که بخش مهمی از کسانی که این برنامه‌ها را می‌بینند جوانان و دانشجویان کم‌درآمد اما علاقه‌مند به هنر موسیقی هستند که به خاطر قیمت بالای کنسرت‌های موسیقی نمی‌توانند از آن استفاده کنند.

گاهی دیده می‌شود قیمت یک بلیت کنسرت موسیقی به 200 هزار تومان می‌رسد و همین مسئله باعث شده کنسرت به امری تجملی بدل شود و همه امکان استفاده از آن را نداشته باشند. از طرف دیگر شرایط به گونه‌ای است که نمی‌توان این قیمت‌ها را کاهش داد؛ برای مثال اجاره‌بهای سالن‌های کنسرت هر روز بیشتر می‌شود و این سالن‌ها هزینه‌هایی مانند پارکینگ، سیستم صوتی و نیروی انتظامی را نیز جداگانه محاسبه می‌کنند. از آن طرف دیگر هزینه‌های موجود هر روز بیشتر می‌شود. بسیاری گمان می‌کنند این پول‌ها به جیب هنرمندان می‌رود، البته ‌ای کاش این‌گونه بود، اما واقعیت این است که بخش زیادی از این پول‌ها صرف هزینه‌های تحمیلی می‌شود.

به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که هم‌اکنون جامعه‌ موسیقی با آن روبه‌رو است این است که نه مسئولان و نه مخاطبان به حقوق اهالی موسیقی واقف نیستند؛ به همین خاطر است که مسائل مالی مربوط به اهالی موسیقی مدام از هر دو طرف نادیده گرفته می‌شود و در حالی که هزینه‌های برگزاری کنسرت‌های موسیقی هر روز بالا می‌رود عده‌ای بدون توجه به این مسئله آن را لغو می‌کنند و ضرر و زیان بسیاری به اهالی موسیقی وارد می‌کنند و حتی بسیاری از شرکت‌های برگزارکننده کنسرت در شهرستان‌ها را به ورشکستگی می‌کشانند. گاهی یک موسسه کم‌توان مالی تمام سرمایه خود را در چنین کاری می‌گذارد و با وجود اتفاقاتی از این دست، از هستی ساقط می‌شود. در هر استانی دبیر شورای فرهنگ، مدیر کل ارشاد است. وقتی برگه مجوز را به کسی می‌دهیم، یعنی این برگه با نظارت چند جا و حتی برنامه‌ریزی شرکتی که قرار است کنسرت برگزار کند به خواننده داده می‌شود.

عده‌ای از مردم هم با اشتیاق بلیت کنسرت می‌خرند، اما شب شروع اجرا، کنسرت را لغو می‌کنند؛ در این صورت تکلیف خسارت‌های پیش‌آمده چیست؟ این در حالی است که اگر خسارت معنوی لغو کنسرت‌ها جبران نمی‌شود، باید خسارت مادی آن پرداخته شود. بخش مهمی از جامعه‌ موسیقی و هنرمندانی که عمر خود را صرف این هنر کرده‌اند، از لحاظ معیشتی مشکلات متعددی دارند و نمی‌توانند حتی هزینه‌های معمول زندگی‌شان را جبران کنند. بخش مهمی از جمعیتی که عضو خانواده موسیقی هستند در شهرستان‌ها با کمترین امکانات زندگی می‌کنند. به نظر می‌رسد کسانی که اتفاقاتی از این دست را رقم می‌زنند به عمل خود آگاه نیستند.

از سوی دیگر، مخاطبان هم چوب لای این چرخ می‌گذارند. آنان با دانلود غیرقانونی، حقوق هنرمندانی را که به آنان بسیار علاقه‌مندند نادیده می‌گیرند. [برای درک این موضوع] هزینه‌ ضبط یک آلبوم موسیقی را ( که چند 10میلیون تومان است) منهای وقت و سرمایه‌ معنوی‌ای کنید که یک هنرمند خرج کرده است. با این حال می‌بینید به‌راحتی ظرف چند دقیقه بعد از انتشار به‌صورت غیرقانونی منتشر می‌شود.

هنرمندی که چند سال از عمر خود را صرف تولید یک اثر کرده و هزینه‌های بسیاری نیز برای آن خرج کرده است، نیم‌ساعت بعد از انتشار اثرش، آن را در تمامی سایت‌ها و کانال‌ها مشاهده می‌کند. صداوسیما هم که قرار است رسانه‌ ملی ما باشد و متاسفانه عملکردش در موسیقی اصلا این احساس را به مخاطبانش نمی‌دهد، خود یکی از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق مؤلف است. در این میان هنرمندان هم خود مقصرند؛ آنان نیز با سکوت‌شان به این مشکل افزوده‌اند. تنها استاد شجریان بود که سال‌ها قبل به پخش غیرقانونی آثارش از صداوسیما اعتراض کرد.

این مسئله نیاز به آموزش دارد. ما قبح دزدی را می‌دانیم، اما نمی‌دانیم دانلود یک اثر موسیقایی هم دزدی است و به همان اندازه قبیح است. جامعه‌ ما به آموزش نیاز دارد تا یاد بگیرد حقوق مؤلف را رعایت کند. در این صورت ما با تحولی اساسی در اقتصاد هنر روبه‌رو خواهیم شد که تاثیرش را بر موسیقی نیز خواهد گذاشت. هنرمند برای کار نیاز به انگیزه دارد و اگر بخش اقتصادی فعالیت‌های موسیقی تضمین شده باشد، تلاش خواهد کرد در زمینه‌ خلق اثر نیز کارهای باشکوهی ارائه دهد.

درست است که قانون کپی‌رایت در ایران وجود ندارد، اما در وضعیت کنونی هم می‌توان اقدامات مهم‌تری انجام داد؛ به‌خصوص که مردم ما نشان داده‌اند برای هنر و هنرمند ارزش قائل‌اند و اگر به این مسئله آگاه باشند که پروسه‌ تولید آلبوم چقدر دشوار است و اثر خلق‌شده سرمایه‌ مالی و معنوی هنرمند است، هرگز راضی نخواهند شد که با دانلود غیرقانونی سرمایه‌ او را از بین ببرند.

مسئله‌ رعایت‌نکردن قانون کپی‌رایت در این سال‌ها با معضلات جدیدی نیز روبه‌رو شده است؛ برای مثال، تلگرام خود معضل بزرگی است؛ کل آثار یک هنرمند را در کانال‌ها، اپلیکیشن و روبات‌ها می‌گذارند و پولی که مردم برای خرید حجم آن می‌دهند، در جیب شرکت‌های اینترنتی و مخابراتی می‌رود. همه‌ این‌ها سبب شده است هنرمندان انگیزه‌شان را از دست ‌بدهند و به کنج عزلت بروند.