آبروریزی بزرگ

به گزارش افکارنیوز، ماجرای رفتارهای اخیر طیف حاکم بر مدیریت شهری از انتصابات جناحی و انتخاباتی و فضاسازی های سیاسی گرفته تا فشار و توهین به بدنه شهرداری و گزارش سیاه اخیر از عملکرد 12 ساله شهرداری تهران برای آنها که با رویکردها و رفتارهای این عده آشنا هستند البته که پدیده های عجیب و دور از انتظاری نیستند. اما اتفاقاتی از جنس آمدن و رفتن رضا صالحی امیری به شهرداری و سکوت رسانه های اصلاح طلب در قبال آن و عدم پاسخ جدی به افکار عمومی و اعضای شورا در این خصوص یکی از مشهودترین نمونه های منطق تصمیم گیری و انتصاب و در عین حال حضور در عرصه های مدیریتی برای جماعتی است که با ارعاب و سیاه نمایی نسبت به رقیب و ارائه وعده های پوچ و توخالی در فریب افکار عمومی ید طولایی دارند.

از نخستین روزهای حضور محمدعلی نجفی در راس شهرداری تهران صحبت از آن بود که رضا صالحی امیری که از راهیابی به دولت دوازدهم بازمانده خود تقاضای حضور در شهرداری تهران و در مقام قائم مقام شهردار را دارد. این موضوع برای فعالان اصلاح طلب هم عجیب به نظر می آمد که وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم را چه به حضور در شهرداری و مدیریت شهری. اما داستان از آن قرار بود که تلاش ها برای پست تراشی برای آقای صالحی امیری و حضور او در مقام معاون اطلاع رسانی دولت دوازدهم به سرانجام نرسید. صحبت از آن بود که معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی رئیس جمهور که وظیفه سخنگویی در دولت دوازدهم را نیز بر عهده خواهد داشت تشکیل شود و صالحی امیری این مسئولیت را بر عهده خواهد داشت اما برخی مقاومت های داخل دولت مانع از این شد که برای آقای صالحی امیری پستی فراهم شود. پس نوبت به شهرداری تهران رسید و فشارهای دوستان صالحی امیری جواب داد و  21 آبان ماه توسط نجفی به سمت معاون فرهنگی اجتماعی شهردار تهران منصوب شد. صالحی امیری البته دوست داشت سمت قائم مقام شهردار تهران را هم از آن خود کند اما محمد علی نجفی در نهایت رضایت به آن داد که او را قائم مقام شهردار در امور اجتماعی و فرهنگی قرار دهد هرچند خود صالحی امیری در مکاتباتش همواره از عنوان قائم مقام شهردار و معاون امور اجتماعی فرهنگی استفاده می کرد. صالحی امیری از همان ابتدا پست معاونت شهردار را برای خود کوچک می پنداشت؛ نوع حضور او در محل کار و جلسات موید این موضوع بود. مدیران و بدنه معاونت اجتماعی که شاهد عملکرد مدیران قبلی بودند و خاطره جلسات و برنامه ها از آغاز صبح تا پاسی از شب را به یاد داشتند اکنون با مدیرانی مواجه بودند که حدود ساعت 10 در محل کار خود آفتابی می شدند و با برگزاری یکی دو جلسه راهی منزل می شدند. کار به آنجا رسیده بود که نه مدیران کل و معاونان ستادی، نه اعضای شورا و نه کارمندان معاونت به آقای صالحی امیری که در سودای حضور در منزلگاه جدیدی بود دسترسی نداشتند.به واقع هنگامی که صحبت از حضور آقای صالحی امیری در راس کمیته ملی المپیک شد کسی چندان تعجب نکرد چرا که عدم تمرکز و حضور سرد آقای وزیر سابق نشانه های موقتی بودن حضور او را به همراه داشت. شهردار تهران که البته خود نیز شائبه موقتی بودنش همچنان از بین نرفته درست یک ماه پس از انتصاب آقای صالحی امیری در یک برنامه زنده تلویزیونی این موضوع را رسانه ای کرد؛ از غیرممکن بودن حضور همزمان معاونش در دو پست گفت و البته وعده داد که صالحی‌امیری ترجیح می‌دهد در شهرداری بماند تا اینکه به کمیته ملی المپیک برود! وزیر سابق دولت یازدهم البته در مقابل این صحبت شهردار تهران سکوت کرد، حضور خود در محل کار را کمرنگ تر کرد، برای سه ماه فعالیت های یکی از مهمترین معاونت های شهرداری تهران در دوران محمدباقر قالیباف را به رکود کشاند و تعطیل کرد تا در نهایت بدون هیچ توضیحی به افکارعمومی، اعضای شورا و بدنه شهرداری راهی کمیته ملی المپیک شود و ترجیح دهد که با ترک چندین سمتی که در مدت کوتاهی بدون هیچ فعالیتی حکم آنها برایش صادر شده بود دیگر در شهرداری تهران نماند!

این آبروریزی بزرگ نه فقط برای شهردار کم رنگ و کم تحرک تهران و معاون بازنشسته اما پرتوقع او که برای جریان پرمدعایی است که با وجود مشاهده تمام دستاوردهای شهرداری تهران در سال های گذشته و علیرغم اسناد تمامی تاییدات سال های قبل آن ها بر شهرداری تهران اکنون چهره یک تهران سیاه و سوخته را به افکار عمومی ارائه می کنند و علیرغم آنکه در عمل شهر را به تعطیلی کشانده اند مدعی عملکرد مدیریت جهادی هستند. افرادی که عملکرد آنها نشان داده منطق قدرت اساس فعالیت آنهاست؛ حضور در پست های مدیریتی با ژست های لوکس و اشرافی و حمله به رقیب و سیاه نمایی تمام داشته هایشان است و نه برنامه ای برای کار دارند و نه انگیزه ای برای تلاش و مجاهدت هایی که تهران امروز ثمره آن تلاشهاست. می توان انتظار داشت چهار سال دیگر در چنین روزی این جماعت همچنان در حال انتصابات و توزیع پست ها هستند، تخریب مدیریت پیشین را دنبال می کنند و البته شهروندانی که به نظر دیگر ادعای این جماعت را باور نخواهند کرد.

مهدی عبدالکریمی