قمار بزرگ مامون در نبرد پنهان سیاسی با امام رضا علیه السلام

اخبار سیاسیپس از امام علی علیه السلام،تقریبا تا زمان امام رضا علیه السلام،هیچ یک از امامان نتوانستند به علت شرایط تاریخی و سیاسی جامعه خود،زمام حکومت را در دست بگیرند . امام رضا علیه السلام نیز به منظور تثبیت امامت خویش و جلوگیری از انحرافات عقیدتی و فرقه ای،به صورت علنی و اصولی در دو محور سیاسی و فرهنگی با دستگاه خلافت عباسی و گروههای منحرف از خط امامت،مبارزه کردند .

به گزارش افکارنیوز،ماهیت واقعی دعوت مامون از امام رضا علیه السلام برای خلافت و سپس ولیعهدی،نه تنها دعوت نبود که ایجاد محدودیت برای امام بود و از این‌جهت امام رضا علیه السلام برای تفهیم این قضیه ، هیچ یک از خاندان خود را به همراه خود نبردند تا هم تبعید گونه بودن این دعوت و هم عدم رضایت خود را به این امر به مردم نشان دهند .

ایشان از همان ابتدا با سرسختی با این امر مخالفت کردند تا مردم متوجه تحت فشار و اجبار بودن ایشان بشوند،و در نهایت فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفتند که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکنند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازند.

از طرفی از فرصتهای مختلف مثل اقامه نماز عید فطر و مناظرات و ... استفاده میکردند تا به مردم یادآوری کنند که مامون و دیگر خلفای عباسی،خلافت را به صورت نامشروع تصرف کرده اند و حالا مثلا میخواهند به صاحب اصلی بازگردانند.

مامون هم البته شخص سیّاسی بود و بازیهای سیاسی را خوب میدانست . از جمله اهداف مدنظر مامون برای دعوت از امام رضا علیه السلام،یکی زیر سوال بردن شخصیت عبادی امام بود تا نشان دهد - نعوذ بالله - ایشان فردی دنیاپرست است،و با این نگاه،طرفداران امام را از ایشان دور کند.از طرفی میخواست با اینکار جلوی حمله علویان به عباسیان را بگیرد و آتش شورش آنها را خاموش کند. گذاشتن جاسوس برای حضرت و تغییر مسیر حرکت امام از راه کوفه - کرمانشاه-قم( مناطق شیعه نشین) به مسیر بصره-اهواز-فارس و محدود کردن ارتباط ایشان با اصحاب از دیگر اهداف مامون در این حرکت بود.از طرفی مامون میخواست ایرانیان را که ارادت و محبت خاصی به اهل بیت علیهم السلام داشتند،از خود راضی نگهدارد و از نفرت به خود بکاهد،و در نهایت مشروعیت حکومت خود را تضمین کند .

منتها در برابر مامون شخصیتی چون امام رضا علیه السلام قرار داشت که در صحنه های متفاوت تمامی خدعه و نیرنگهای مامون را چون آبی بر آتش خنثی مینمود .

مثلا در ماجرای نماز عید فطر، مأمون به این بهانه «که مردم قدر تو را بشناسند و دلهای آنان آرام گیرد»،امام را به امامت نماز عید دعوت می‌کند، اما امام استنکاف نموده و پس از این‌که مأمون اصرار را به نهایت می‌رساند، امام به این شرط قبول می‌کند که نماز را به شیوه پیغمبر و علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهره‌ای می‌گیرد که مأمون را از اصرار خود پشیمان می‌سازد و امام را از نیمه راه نماز بر می‌گرداند، یعنی به ناچار ضربه‌ی دیگری بر ظاهر ریاکارانه‌ی دستگاه خود وارد می‌سازد.

یا مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است؛ نامه‌ی جوامع الشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل‌بن‌سهل نوشته است؛حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیز بن ‌مسلم بیان کرده است؛قصائد فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده و برخی از آن مانند قصیده‌ی دعبل و ابونواس همیشه در شمار قصائد برجسته‌ی عربی به شمار رفته است؛نمونه هایی است که نمایشگر این موفقیت عظیم امام است.

از دیگر فرازهای شکوهمند مدبرانه امام رضا علیه السلام میتوان به حدیث سلسله الذهب اشاره کرد که فرمودند اقرار به توحید در صورتی ایمنی بخش و نجات آفرین است که دیگر شرایط به آن اضافه گردد و البته که مهمترین شرط، آن است که بشریت حکومت معصوم را بپذیرد، چراکه کامل کننده توحید و نابودکننده حکومت طاغوت است .

در این‌ نبرد پنهان سیاسی،مامون چون قماربازی شد که در برابر موضع گیریهای امام رضا علیه السلام،تمامی حکومت و خلافتش را باخت و در آخر چاره‌ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه واسطه‌ای،امام را مسموم کند، و همین کار را نیز کرد و در ماه صفر ۲۰۳ هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت،دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود.

نتیجه نهایی این نبرد بهره برداری مهم امام رضا علیه السلام بود که طی مدت ولیعهدی، تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و یاران نزدیک گفته نشده بود، به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمی‌گرفت آن را به گوش همه رساند.

اهل بیت پیغمبر که هفتاد سال علناً بر منبرها دشنام داده شدند و سالهای متمادی دیگر کسی جرأت بر زبان آوردن فضائل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد شدند.

در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی، نه فقط نام علی‌بن‌موسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاد، که بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شد.

اینچنین شد که سال ولایتعهدی آن حضرت،یکی از پربرکت‌ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه‌ی حکیمانه‌ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

صفورا ترقی

با اقتباس از متن پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به کنگره‌ی علمی بین‌المللی امام علی ‌بن ‌موسی‌الرضا علیه‌السّلام - ۱۸ مرداد ۱۳۶۳