به گزارش افکارخبر به نقل از باشگاه خبرنگاران، هیچ وقت اولین روزی که دیدمش رو یادم نمیره توی راهروی سالن دانشکده نگاهمون بهم گره خورد تا به حال اینقدر سنگینی یک نگاه رو روی خودم احساس نکرده بودم اون شب تا صبح نخوابیدم مدام چهره اون رو تصور می کردم اصلا نمیتونستم یه لحظه از فکرش بیرون بیام همه فکر و ذکرم شده بود اون‌، دیگه لحظه شماری می‌کردم که برم دانشکده که ببینمش هربار که میدیدمش احساس می‌کردم صدای ضربان قلبم رو همه دارند می‌شنوند دست و پام رو گم کرده بودم احساس اضطراب شدیدی می‌کردم اما خوشحال بودم هر لحظه فکر می‌کردم الان قلبم از کار می افته اوایل از نگاهش هم می‌ترسیدم کمی ، اما تقریبا داشتم به این نتیجه می‌رسیدم که این احساس دوطرفه هست.

 

خیلی طول نکشید که رابطه عاطفی بین ما آغاز شد اونم با گفتن این جمله از طرف اون" تو تنها دختری هستی که توی دنیای منی" بی هوا این جمله رو گفت و نفهمید به کجای قلب من شلیک کرد که من دیگه هیچ وقت خوب نشدم‌، من غرق عاشقانه‌های اون بودم یه هو به خودم اومدم دیدم اگه یه روز نبینمش انگار یه چیزی گم کردم اصلا حال و حوصله هیچکسی رو جز اون نداشتم شده بود همه کس من و من همه کس اون، از آرزوهامون برای هم می گفتیم از آینده‌ای که قراره باهم بسازیم‌، من مرد رویاهامو پیدا کرده بودم و این برای من خود خود خوشبختی بود دیگه چیزی برام اهمیت نداشت‌، یک بار بهم گفت دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک حوض دچار آبی دریای بی کران باشد‌، درست میگفت ما هر دو دچار شده بودیم اما فقط آبی دریای بی کران رو یادمون رفته بود.........

 

رحمانی روانشناس بالینی در گفتگو با خبرنگار حوزه بهداشت ودرمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان گفت‌: عشق هایی که در دوران دانشجویی بر سر راه دانشجویان قرار می گیرد نیازمند چاره جویی اساسی هستند در غیر این صورت باید منتظر آسیب های غیرقابل جبرانی باشیم و شاهد نسلی باشیم که با آرمان‌های واقعی دانشجو و رسالت ناب دانشگاه فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد.

 

دنبال خوب خودت باش‌!
یکی از نیازهای اولیه انسان ها ازدواج هست البته ازدواج یک فرایند پیچیده ای است که چندین نیاز انسان را در برمی‌گیرد مثلا هرم نیازهای مازلو را اگر در نظر بگیریم در طبقات مختلف آن  ازدواج نقش آفرینی می‌کند و این نشان می‌دهد که مساله بسیار مهمی است در ازدواج ما باید کسی را هم سان خودمان پیدا کنیم نه شبیه خودمان یعنی مناسب حال خودمان در حالی که اکثر مردم وقتی صحبت از ازدواج می‌شود به دنبال یک مورد خوب هستند درحالی که اولا خوب اصلا تعریف ندارد دوما ممکن است این خوب مناسب حال ما نباشد مثلا یک دختر فقیر فکر می‌کند اگر با یک پسر بسیار ثروتمند ازدواج کند خوب است و حتما خوش بخت خواهد شد در حالی که این فرد بعدا در خانواده این پسر تحقیر خواهد شد و از زندگیش لذتی نمی برد.

 

کبوتر با کبوتر باز با باز
وی ادامه داد: این همان بحثی است که در منابع دینی نیز مورد تاکید هست و مطرح می‌شود که ما از آن به عنوان همسان گزینی یاد می‌کنیم که همسان گزینی یک گام مقدماتی دارد به نام شناخت درست از خود یعنی من در درجه اول خودم را درست بشناسم که این شناخت باعث می شود بهتر بتوانم کسی که مناسب حال من است را پیدا کنم. 

 

پس اگر بخواهیم ازدواج درستی داشته باشیم نیاز به خودشناسی داریم‌، نیاز به مهارت جستجو و پیدا کردن ملاک مورد نظرمان در طرف مقابل هستیم.

 

حال ما با نگاه به ازدواج درست وارد محیط دانشگاه می‌شویم:

 

دختران با ماسک‌های عروسکی
پسر که باشی نگاه میکنی، اولین چیزی که جذبت می‌کند چهره دختر است که امروزه رنگ ولعاب بسیار بیشتری گرفته یعنی ظاهری متفاوت با چهره واقعی در نتیجه این زیبایی بیش از اندازه فرد شیفته می‌شود و یک بار عاطفی بسیار زیادی ایجاد می شود پس شروع به ندیدن نواقص ندیدن عدم تناسب‌ها در طرف مقابل می کند یا در بعضی مواقع که  فرد مدیریت هوش هیجانی ندارد و این شیفتگی شدیدتر می‌شود که یا به ازدواج منجر می‌شود و خیلی زود جا می‌زنند یا ازدواج نمی‌کند و آسیب‌های روحی روانی این ناکامی را به دنبال خواهد داشت.

 

پسرای جنتلمن دانشگاه هیولاهای خانگی
دختر هستیم‌،خوش تیپ و خوش برخوردی طرف را میبینم جذب می‌شویم بعضی از پسرها بازیگرهای حرفه‌ای هستند یعنی بسیار قشنگ نقش بازی می‌کنند در محیط دانشگاه ولی همین فرد در محیط خانه هیولایی بیش نیست مثلا در دانشگاه یک کت و شلوار شیک می‌پوشد در حالی که آن را از دوست و رفیقهایش امانت گرفته؛ ماشین سوار می‌شود بعدا معلوم می‌شود در بنگاه ماشین کار می‌کند در حالی که دختر‌ها فکر می‌کنند که با یک جنتلمن واقعی آشنا شده اند.

 

تو هنوز بچه ای!
وی گفت: حداقل فاصله سنی برای ازدواج هفت سال است اما آیا این فاصله در دوران کارشناسی امکان پذیر است؟ مسلما این افراد بهم برخورد نخواهند کرد پس اصلا محیط ازدواج نیست بلکه محیط دوستی و بی خیالی است‌، وقتی عرف سن رعایت نشود حتی اگه ازدواج صورت بگیرد محکوم به شکست است چرا که بلوغ فکری در دخترها و پسرها باهم متفاوت است ازدواج‌های زود هنگام در سنین پایین در دانشگاه نتیجه‌اش این است که دختر به پسر می‌گوید تو بچه‌ای نمیفهمی!

 

بریم دانشگاه ازدواج کنیم
خیلی از افراد در دوران دانشجویی تازه با فرد مخالف ارتباط برقرار می‌کنند حتی گاهی برای اولین بار با جنس مخالف غریبه هم کلام می‌شوند در نتیجه فرد دچار احساسی می‌شود که عشق نیست بلکه اشتباهی است در تشخیص احساسش در حالی که فرد گمان می‌کند عاشق شده است و در خیالاتش برنامه ریزی‌هایی می‌کند که در اغلب موارد نقش بر آب میشوند و این جوان را دچار افسردگی و سرخوردگی می‌کند همین جوان برای فراموش کردن این احساس و جبران خلا آن خیلی زود وارد رابطه عاطفی دیگری می‌شود و متاسفانه به حلقه‌های غلط یکی پس از دیگری به این زنجیره احساس اضافه می‌شود. ازدواج‌های در محیط  دانشگاه فقط از روی چشم و دل است نه عقل.

 

وی بیان کرد‌: مهمترین کار رسانه‌ها ؛ دانشگاهها و خانواده‌ها آموزش مهارت‌های ازدواج درست هست مثلا مساله اختلاف سنی در ازدواج که باید به جوانان یاد داد مسلما به طور طبیعی این اختلاف در دانشگاهها خیلی امکان پذیر نیست. بنابرین لازم است اولویت بندی‌های درست در ازدواج به جوانان آموزش داده شود.

 

تفکیک جنسیتی درست یا غلط؟
ما در جامعه دچار احساس تفکیک بسیار وحشتناکی هستیم که نیاز به چاره جویی اساسی هست چرا که جامعه ما دختر و پسر را از دوران ابتدایی از هم جدا می‌کند و درست در اوج هیجان اوج شهوت و عاطفه کنار هم قرار می‌دهد که در اکثر مواقع این اولین برخورد نزدیک بین اغلب دختر و پسر‌ها است این هیجان و احساس شدید فضای دانشگاه را به یک نا کجا اباد می‌برد یا باید از اول تفکیک صورت نگیرد یا از اول کنار هم باشند که بالاخره باید حل شود تا جامعه و جوانان این همه تاوان پس ندهند.

 

دوران دانشجویی همیشه جزو بهترین دوران زندگی همه ما بوده و هست اولین شکست مرز نوجوانی وجوانی‌، اولین جرقه استقلال و آزادی و احساس هر دختر و پسری تو دانشگاه زده می شود اما محیط دانشگاه تا بوده ابستن حوادث و اتفاقات مختلف بوده که عمدا یا سهوا سر راه دانشجویان جوان قرار می‌گیرند، شاید شما هم این جمله رو زیاد شنیده باشید یا پای درد ودل دوستان خودتون نشسته باشید که میگن عاشق هم کلاسی یا هم دانشگاهی خودشون شده‌اند و حالا درگیر این عشق‌اند و درمانده‌اند،  نمیدانند چه باید بکنند با حسی که دست از سرشان بر نمیدارد از زل زدن به سقف اتاق وقت خوابیدن  تا خوردن قرص‌های خواب آور و....من خیلی‌ها را میشناسم که حتی بعد فارغ التحصیلی شان هم در ستیز با همان عشق و عاشقی هایی هستند که شروعش در همان فضاهای دانشجویی شکل گرفته است. 

 

عشق، موفقیت یا مانع پیشرفت؟ کدامیک؟
رسیدن ممکن هست یا نه‌؟ برفرض رسیدن به معشوقه هم از عشق تا همنشینی راه طولانی در پیش دارند و برای  یک جوان کم سن و سال قطعا مسیر دشوارتری خواهد بود، تازه این اول ماجراست ذهن که درگیر بشود افت تحصیلی شاید کمترین آسیب این دوران به  شمار بیایید افسردگی‌های حاد دوران دانشجویی یکی از بدترین بحران‌هایی است که پیش روی این عشق های آنی است که متاسفانه گریبان دانشجویان را سخت گرفته دختر و پسر هم نمیشناسد.

 

عشق حادثه قشنگی‌ است که برای همه انسان‌ها رقم خورده و یا خواهد خورد خواه از نیمکت های خیس حیاط دانشکده شروع شود یا از... عشق و دانشگاه هر دو فرصت‌های بزرگ و مهم در زندگی جوانان هستند که اگر توجه درست به آنها داشته باشیم میتوانیم از مخاطرات ممکن در امان باشیم، به عنوان نویسنده این متن قصد ندارم منکر عشق شوم یا به همه عشق‌های دوران دانشجویی سیلی بزنم اتفاقا به نظرم یکی از کارکردهای پنهان محیط دانشگاه همسریابی نیز هست و در این گزارش قصد داریم از خوبی‌ها و بدی‌های عشق‌های این برهه از زندگی باهم بگوییم و چیزی که در پایان هدف است دستیابی همه جوانان به آرامش واقعی است البته  با اندکی تامل و صبوری. قرار نیست عشق مردود بشود اما شاید بشود نگاه قشنگ‌تری به مقدس‌ترین نعمت خدایی داشته باشیم باشد که مسیر عاشقی‌مان مسیری سبز و پر از نگاه خدا باشد.

 

عشق‌های دوران دانشجویی خوب یا ید در دانشگاهها از گذشته بوده اکنون نیز وجود داشته و به وجود خواهند آمد اما مساله مهم این است که ما با زمینه چینی‌های درست جوانانمان را برای برخورد درست با آن آماده کنیم تا خدای نکرده از عواقب شکست و ناکامی‌های این احساسات در امان باشند و یا در صورت مواجه با عشق هایی که قابلیت سرمایه گذاری برای آینده شان را دارند بتوانند درست تصمیم بگیرند و ماحصل دوران خوش دانشجویی‌شان تجربه‌ای شیرین باشد.