پنج سال قبل مأموران پلیس با تماس تلفنی شهروندانی در تهران باخبر شدند درگیری بین دو پسر جوان منجر به قتل یکی از آنها شده ‌است. هرچند در ابتدا به نظر می‌رسید این درگیری به دلیل یک نزاع خیابانی باشد؛ اما وقتی پلیس به دستور بازپرس، جسد را به پزشکی قانونی انتقال داد و تحقیقات خود را آغاز کرد، متوجه شد انگیزه این درگیری یک رقابت عاشقانه بین دو دوست بوده ‌است. به گفته شاهدان این قتل، متهم که دانیال نام‌ دارد بعد از واردآوردن ضربه‌ای با چاقو به مقتول از محل متواری شده‌ بود و هرچند آنها سعی کردند به مقتول که یاسر نام‌ داشت، کمک کنند اما تلاششان برای نجات‌دادن او بی‌فایده‌ بود. یکی از شاهدان این قتل به پلیس گفت: من از دوستان یاسر بودم. او به من گفت با دانیال قرار دارد و از آنجایی که آنها خصومت قبلی با هم داشتند از من خواست در محل حاضر باشم تا درگیری ایجاد نشود، اما وقتی به هم رسیدند یکباره دعوا کردند و دانیال با چاقو یاسر را به قتل رساند. مدتی بعد از تشکیل پرونده، مأموران با ردیابی‌هایی که انجام دادند، موفق شدند متهم را شناسایی و بازداشت کنند. دانیال در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مدتی بود که عاشق زن مطلقه‌ای به نام کتایون شده‌ بودم. او تازه از شوهرش جدا شده ‌بود و من هم برای اینکه بتوانم با او ازدواج کنم، به او نزدیک شدم. بعد از کمی ارتباط با کتایون متوجه شدم شخص دیگری هم او را دوست دارد و متأسفانه این شخص دوست نزدیکم یاسر بود، اما به روی خودم نیاوردم چون نمی‌خواستم رابطه‌ام با کتایون به‌هم بخورد. روز حادثه من و کتایون داشتیم در خیابان با هم قدم می‌زدیم که تلفن همراهش زنگ زد. یاسر پشت خط بود. وقتی فهمید من همراه کتایون هستم، عصبانی شد و به او فحاشی کرد. گفت حق ندارد با من ارتباط داشته ‌باشد، من هم چون خیلی کتایون را دوست داشتم از اینکه به او توهین شده‌ بود، ناراحت شدم و گوشی را از او گرفتم و گفتم تو نباید این کار را بکنی و با یاسر بحث کردم. او گفت اگر مردی، بیا با هم قرار بگذاریم و این موضوع را حل کنیم. من هم چون قرار دعوا داشتم به کتایون گفتم برو خانه، بعد خودم تماس می‌گیرم. متهم گفت: به محلی که مقتول گفته‌ بود، رفتم. دوستانش جمع بودند اما من با آنها کاری نداشتم و فقط می‌خواستم با یاسر دعوا کنم. یکدفعه یک نفر از پشت‌سر ضربه‌ای به من زد و من هم روی زمین افتادم. وقتی بلند شدم کاملا گیج ‌بودم برگشتم و یاسر را دیدم که با چاقو مقابل من ایستاده ‌است. در همان حالت گیجی من هم چند ضربه چاقو به سمتش پرت کردم و این شد که او کشته ‌شد. البته از ترسم فرار کردم و دیگر برنگشتم تا اینکه مأموران بازداشتم کردند.  با توجه به اعترافات متهم و گفته‌های شهود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١١٣ وقت دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. هرچند متهم یک‌بار دیگر تأکید کرد که از خود دفاع کرده و اگر او ضربه را نمی‌زد مقتول این کار را کرده‌ بود، اما قضات دلایل او را قبول نکرده و رأی بر قصاص صادر کردند. رأی صادره بعد از اعتراض متهم به دیوان‌عالی کشور رفت و مورد تأیید قرار گرفت، درحالی‌که نام دانیال در بین قصاصی‌‌ها قرار داشت و او انتظار اجرای حکم را می‌کشید خانواده‌اش بعد از مدت‌ها تلاش موفق به جلب رضایت اولیای دم ‌شدند و دانیال از مرگ نجات پیدا کرد.  روز گذشته در جلسه رسیدگی که در شعبه ١٠ دادگاه کیفری شماره یک استان تهران برگزار شد بعد از اینکه کیفرخواست خوانده و برای متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم درخواست مجازات شد متهم در جایگاه حاضر و خواستار آزادی شد. او یک‌بار دیگر قتل را قبول کرد و ماجرای روز حادثه را شرح داد و گفت: برای اینکه خانواده‌ام بتوانند رضایت بگیرند مبلغ کلانی به اولیای‌دم دادند. وضعیت خانوادگی ما خیلی خوب نیست و پدرومادرم به سختی افتادند و حالا هم وضعیت از قبل بدتر شده ‌است. من درخواست دارم دادگاه نسبت به مجازات من به لحاظ جنبه عمومی جرم تخفیف قائل شود.  با توجه به پایان جلسه رسیدگی، قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.