21 خردادماه سال 89 مأموران پلیس در جریان مرگ مرموز مرد جوانی به نام قاسم روی تخت بیمارستان قرار گرفتند.

وقتی تیمی از پلیس خود را بالای سر جسد این مرد رساندند با دیدن آثاری از ضربات چاقو روی بدن وی پی بردند جنایتی رخ داده است.

بررسی‌های ابتدایی نشان داد قربانی درحالی که خونریزی شدیدی داشت از سوی صاحبکارش به بیمارستان انتقال یافته است.

صاحبکار این مرد تحت تحقیق گرفته شد و گفت: در اخترآباد شهریار زندگی می‌کنم، قاسم از 6 ماه پیش چوپان گوسفندانم بود تا اینکه عصر امروز برای سرکشی به چراگاه رفتم، ناگهان دیدم قاسم خون‌آلود روی زمین افتاده و توان حرف زدن ندارد. همان لحظه وی را سوار خودرویم کرده و به بیمارستان رساندم.

کارآگاهان جنایی وقتی با تناقض‌گویی‌ها و اضطراب عجیب صاحبکار قاسم روبه‌رو شدند در جریان تحقیقات میدانی به رفتارهای غیر عادی نوه این مرد مشکوک شدند.

ابوالفضل نیز تحت بازجویی قرار گرفت و با وجود اصرار بر بی‌اطلاعی در بازجویی‌ها پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و گفت: چند وقت پیش برای سرکشی گوسفندان به چراگاه رفتم، در آنجا قاسم بی‌دلیل مرا کتک زد و تهدیدم کرد که موضوع را به خانواده‌ام اطلاع ندهم. من هم از ترس حرفی به پدر و مادرم نزدم.

وی افزود: همیشه کینه به دل داشتم و از آن روز به بعد هروقت خانواده‌ام از من می‌خواستند که برای سرکشی گوسفندان به چراگاه بروم طفره می‌رفتم چرا که از قاسم خیلی می‌ترسیدم. تا اینکه روز جنایت خانواده‌ام مرا مجبور کردند برای قاسم غذا ببرم. هر کاری کردم نتوانستم بهانه بیاورم. به‌خاطر همین با موتور به چراگاه رفتم و گفتم اگر او قصد کتک زدن مرا داشته باشد، با موتور فرار کنم.

وقتی غذا را به قاسم دادم و به سمت موتور رفتم تا به خانه برگردم چوپان از پشت سر مرا گرفت و روی زمین هل داد و چاقویی زیر گلویم قرار داد. خیلی ترسیده بودم و به تکاپو افتادم. چاقو را از وی گرفتم. حمله کرد تا چاقو را از من بگیرد تا اینکه لبه چاقو به دستش خورد. همزمان با من گلاویز شد و چاقو در حالی که در دست خودش بود به شکمش اصابت کرد. نمی‌دانستم آن لحظه چه کاری انجام دهم. ابتدا موضوع را به پدر و عمویم اطلاع دادم و سریع پدربزرگم برای رساندن قاسم به بیمارستان به چراگاه آمد.

حکم قصاص

پسر جوان که اقرار کرده بود، در شعبه 74 دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و با توجه به درخواست خانواده قاسم به قصاص نفس – اعدام – محکوم شد.

دیه 165 میلیونی

ابوالفضل با حکم قضات جنایی و تأیید در دیوانعالی کشور در آستانه اعدام قرار گرفته بود تا اینکه توانست با پرداخت دیه 165 میلیون تومانی رضایت خانواده قربانی را جلب کند و از دار مجازات نجات یابد.

حکم آزادی

صبح دیروز ابوالفضل بار دیگر در دادگاه جنایی تهران حاضر شد و این‌بار از جنبه عمومی جرم تحت محاکمه قرار گرفت.

ابوالفضل وقتی پشت تریبون دفاع ایستاد در آخرین دفاع قتل را به گردن گرفت و ابراز پشیمانی کرد و از قضات خواست وی را مورد عفو و بخشش قرار دهند.

بنابراین گزارش، قضات جنایی تهران پس از محاکمه ابوالفضل با توجه به اینکه وی از سال 89 در زندان به‌سر می‌برد حکم آزادی‌اش را صادر کردند.