خانم ابتکار! کاهش ۴۵ درصدی تلفات پلنگ دروغ است

 در بحبوحه انتشار خبرهایی ناگوار از مرگ پلنگ‌های ایرانی، سازمان حفاظت محیط زیست در روزهای پایانی سال گذشته، خبر از کاهش 45 در صدی آمار تلفات پلنگ در سال 95 داد و اعلام کرد: "تا پیش از سال 94 به طور نسبی سالانه 16 قلاده پلنگ تلف می شد اما بر طبق آخرین گزارش ها و آمارها در سال جاری حدود 9 قلاده پلنگ تلف شده است که نشان دهنده کاهش 45 درصدی تلفات پلنگ نسبت به هشت سال گذشته است."

اینکه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست از بیان «حدود 9 قلاده پلنگ» دقیقاً چه مقصودی را دنبال کرده‌اند چندان واضح نیست چرا که آمار لاشه‌های کشف شده پلنگ در سال 95، با جستجویی ساده، به طور دقیق و نه تقریبی و حدودی، در دسترس است: در سال 95، خبر کشف لاشه 21 پلنگ ایرانی در رسانه‌های رسمی کشور به صورت مستند منتشر شده که اغلب این خبرها، پس از مدتی با تایید و توضیحات مدیران استانی محیط زیست همراه شده‌ است:

- کشف لاشه یک پلنگ در پارک ملی دنا / 18 فروردین 95
- لاشه یک یک ماده و 4 توله در منطقه خرم‌ناز یاسوج کشف شد / 4 اردیبهشت 95
- یک ماده پلنگ جوان در کردکوی گلستان از بین رفت / 15 تیر 95
- یک توله پلنگ ماده در کیاسر مازندران توسط شکارچیان متخلف کشته شد / 6 مرداد 95
- عامل شکار یک پلنگ در شهرستان رودبار دستگیر شد / 23 مرداد 95
- کشف پوست یک پلنگ در یک خانه روستایی در شهرستان نور / 13 شهریور 95
-  لاشه یک پلنگ در الموت غربی کشف شد /  14 مهر 95
- پلنگ نر پارک ملی کیاسر مازندران، قربانی تصادف جاده‌ای شد / 8 آبان 95
- عاملین شکار یک پلنگ در فراشبند فارس دستگیر شدند / 8 آبان 95
- یک پلنگ ماده و جوان با شلیک اسلحه شکاری در توران کشته شد / 13 آذر 95
- یک پلنگ جوان در سیاهکل کشته شد / 25 دی 95
- کشته شدن دو توله پلنگ در موگرمون لنده / 11 بهمن 95
-کشف لاشه یک پلنگ سه ساله در ارتفاعات پارک ملی تندوره واقع در شهرستان درگز / 13 بهمن 95
- پلنگی که در منطقه پاسند بهشهر در تله قاچاقچیان گرفتار شده بود، سه روز پس از زنده‌گیری توسط مسئولان محیط زیست تلف شد /  15 اسفند 95
- کشف لاشه یک پلنگ نر در منطقه گلول و سرانی شهرستان شیروان / 18 اسفند 95
- کشف لاشه یک پلنگ در منطقه حفاظت شده آق‌داغ در استان اردبیل / 16 اسفند 95


اینکه کشف 21 لاشه پلنگ در سال 95 چقدر به آمار واقعی تلفات پلنگ در سال مذکور نزدیک است چندان قابل تخمین نیست چرا که اخبار مرتبط با کشف همین 21 لاشه هم عمدتا پس از گذشت چند روز از کشف لاشه، علی‌رغم تکذیب مسئولان محیط زیست، به دنبال پیگیری فعالان محیط زیست و رسانه‌ها منتشر شده و سرانجام پس از گذشت چند روز به تایید مسئولان محیط زیست رسیده‌است. اما هنگامی که همین آمار مستند که حکایت از کشف 21 لاشه پلنگ در سال 95 دارد در کمال ناباوری، توسط سازمان حفاظت محیط زیست «حدود 9 قلاده پلنگ» اعلام می‌شود، احتمال رخ دادن اشتباه سهوی، رنگ می‌بازد و یقین به وجود می‌آورد که اعلام این آمار رویایی از تلفات پلنگ، تلاشی است برای موفقیت‌آمیز جلوه دادن عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در راستای حفاظت از پلنگ ایرانی.

بدین ترتیب، پنهان‌سازی اخبار مربوط به کشف لاشه‌های پلنگ توسط مدیران استانی از یک سو و تخفیف و حساب و کتاب رویایی آمار تلفات، توسط مدیران ستادی از سوی دیگر موانعی بر سر راه اطلاع‌رسانی تلفات حیات وحش خصوصاً، گونه حساسیت‌برانگیز و در خطر انقراضی چون پلنگ است و دستمایه‌ای برای افتخار سازمان حفاظت محیط زیست به موفقیت در حفاظت از پلنگ ایرانی، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری.

«هیرکان»، پلنگ مفقودالاثر!

بیش از شش ماه می‌گذرد از روزی که معصومه ابتکار، در سفر خود به استان گلستان، به درخواست مسئولان اداره کل حفاظت محیط زیست این استان با رهاسازی یک پلنگ دو ساله به نام هیرکان که در تابستان 93 به همراه برادرش به اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان تحویل داده شده و عمر دو ساله خود را در قفسی تحت نظارت مسئولان این اداره گذرانده بودند، در پارک ملی گلستان موافقت کرد و درباره علت این تصمیم که به اعتقاد بسیاری از متخصصان حیات وحش به معنای امضای دستور مرگ این حیوان بود به رسانه‌ها گفت: "با توجه به ارزیابی‌ها احتمال این وجود دارد که این پلنگ در طبیعت زنده مانده، جفت خود را پیدا و زاد و ولد کند. با این حال حتی اگر این گونه پس از رها سازی زنده نماند این که در چرخه حیات بمیرد از زنده ماندن در باغ وحش بهتر است." اظهارات ابتکار که واکنش بسیاری از متخصصان و همچنین علاقه‌مندان حیات وحش را به دنبال داشت،  علاوه بر بی‌اهمیتی سرنوشت یکی از ارزشمندترین گونه‌های جانوری زیست‌بوم ایران برای سازمان حفاظت محیط زیست، به وضوع حکایت از آن داشت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، برای پلنگی که تمامی عمر دو ساله خود را در قفسی کوچک و غیراستاندارد گذرانده و نه با فن شکار آشنایی کسب کرده و نه با مهارت‌های بقا در حیات وحش آشناست، سرنوشتی به جز رهاسازی بدون مقدمه و یا انتقال به باغ وحش متصور نیست.

هر چه که بود، این ماده پلنگ دو ساله، بدون هیچ‌گونه آشنایی با حیات وحش، پس از مجهز شدن به گردنبند ردیاب ماهواره‌ای، در پارک ملی گلستان رهاسازی شد و پس از آن هرگز مستندی دال بر زنده بودنش از سوی سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشد. گفتنی است مسئولان محیط زیست چند روزی پس از رهاسازی هیرکان، در پاسخ به پیگیری‌های رسانه‌ها مدعی شدند لاشه میشی را که توسط هیرکان، شکار شده پیدا کرده و برای اثبات این موضوع در اطراف این لاشه  که دوسوم آن استفاده‌ شده دوبین تله‌ای نصب کرده‌اند تا تصویر این پلنگ دو ساله را که بدون هیچ تجربه‌ای در نخستین روزهای رهاسازی موفق به شکار میش(!) شده، هنگام بازگشت به سوی باقی‌مانده شکار ثبت کنند. اما چنین تصویری هرگز ثبت نشد و مسئولان محیط زیست در پاسخ به پیگیری رسانه‌ها و فعالان محیط زیست که خواستار تصویری از هیرکان و یا دستکم تصویر یا ردی از باقی‌مانده لاشه میش شکارشده توسط هیرکان بودند چنین گفتند:  "دوربین را اطراف لاشه نصب نکردیم. تنوع زیستی طعمه‌خواران پارک گلستان بسیار است و لاشه در عرض کمتر از یکی دو ساعت توسط این طعمه‌خواران پارک، پاکسازی می‌شود. دوربین‌های تله‌ای را در اطراف چشمه‌ها و منابع آب نصب کردیم." اینکه جمجمه و شاخ یک میش، توسط کدام طعمه‌خوار در پارک ملی گلستان در عرض یکی دو ساعت پاکسازی خواهد شد قطعا سوالی است بی‌جواب، با این حال، دوربین‌های تله‌ای نصب شده در اطراف چشمه‌ها هم هرگز مستندی از حیات هیرکان در پارک ملی گلستان به نمایش نگذاشتند. پلنگی که ابتکار و مدیرانش ندانستند و یا نخواستند بدانند که می‌توانند سرنوشتی به جز مرگ یا اسارت در باغ وحش برایش رقم بزنند. پلنگی که تنها با اختصاص بودجه‌ای اندک به منظور فنسی‌کشی محوطه‌ای از مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست می‌توانست فرصتی چند ماهه برای آشنا شدن با زیستگاهش و کسب مهارت‌های لازم برای ادامه حیات در طبیعت را پیش از رهاسازی در اختیار داشته باشد.

«پاسند»، پلنگی که بنا بود رهاسازی شود اما کالبدگشایی شد!

اسفند سال گذشته، یک پلنگ نر که در تله قاچاقچیان حیات وحش گرفتار شده بود توسط مسئولان اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران زنده‌گیری شد و پس از معاینه و پرتونگاری توسط دامپزشک امین این اداره به منظور بازپروری به جایگاهی در پناهگاه حیات وحش سمسکنده انتقال یافت. اما در حالی که گزارش دامپزشک حکایت از عدم مشاهده آثاری از شکستگی در رادیوگرافی داشت و مسئولان محیط زیست برای رهاسازی حیوان در زیستگاهش برنامه‌ریزی کرده بودند، پلنگ پاسند در کمال ناباوری، سه روز پس از زنده‌گیری، با تشنج تلف شد و یک روز بعد با حضور مسئولان محیط زیست کالبدگشایی شد. اما با وجود گذشت بیش از یک ماه از مرگ مشکوک پلنگی که به جای رهاسازی، کالبدگشایی شد، نتیجه کالبدگشایی و علت از بین رفتن حیوان هنوز توسط مسئولان محیط زیست به رسانه‌ها اعلام نشده. این در حالی است که ساعاتی پس از مرگ حیوان، برخی مسئولان محیط زیست، علت مرگ حیوان را خونریزی مغزی ناشی از ضربات وارده به سر حیوان اعلام کرده و برخی دیگر سر سرنگ موجود در اطراف تله را نشانه‌ای از تلاش قاچاقچیان برای مسموم کردن و زنده‌گیری این حیوان اعلام کردند تا این پرسش را پیش بکشند که با توجه به وجود تکه‌های چوب و احتمال آسیب به سر حیوان و همچنین با توجه به وجود سر سرنگ و احتمال مسمومیت حیوان، چرا اقدامی جهت معاینه دقیق و پیشگیری از مرگ حیوان صورت نگرفته؟

از کوتاهی در پیشگیری از مرگ این گربه‌سان ارزشمند که بگذریم، با پرسش‌‌هایی از این دست مواجه می‌شویم که  آیا پس از گذشت بیش از یک ماه از دستگیری متهمی که توسط سازمان حفاظت محیط زست در نصب تله و آسیب احتمالی به حیوان مقصر شناخته شده بود، اطلاعاتی درباره جزئیات اقدام به شکار و مجازات متخلفان برای تنویر افکار عمومی وجود ندارد؟ آیا نتیجه کالبدگشایی و علت دقیق مرگ این پلنگ که از قربانیان سریالی نصب تله در شمال کشور به شمار می‌رود همچنان پنهان خواهد ماند؟

«هیرکان» و «پاسند»، را می‌توان دو نمونه از آخرین پلنگ‌هایی دانست که به دلیل روند نابه‌سامان بازپروری حیات وحش در کشور، از دست می‌روند بی‌آنکه سرنوشت تلخ و ناگوارشان سرآغازی برای تغییر رویکرد سازمان حفاظت محیط زیست در مواجهه با جانوارانی شود که با اندکی تدبیر می‌توان بر زخم‌هایشان مرهم و گذاشت و به زیستگاهشان بازشان گرداند. زخم‌هایی که خود، تصویری از ناکارآمدی سازمان حفاظت محیط زیست در مدیریت عواملی مرگبار چون تصادفات جاده‌ای، نصب تله، کشتار و قاچاق حیات وحش را به نمایش گذاشته و حلقه نخستین زنجیره‌ای را تشکیل می‌دهند که به پنهان کردن اخبار مرگ و میر و ارائه آمار کذب از تلفات حیات وحش منتهی می‌شود.