زخمی که خورده بودم، کارآفرینم کرد
بسیاری از افراد رویای رها کردن کارشان و راه‌اندازی کسب و کاری مستقل را دارند. اما از میان همین افراد تنها کسانی جرات این کار را دارند که بر ترسشان غلبه کنند. چنین افرادی ویژگی کارآفرین شدن را دارند. افرادی که با تمام مشکلات برای رسیدن به هدفشان تلاش می‌کنند و با علاقه در مسیر حرکتی خود پیش می‌روند. علیرضا اردوبادی کارآفرینی است که در حوزه آموزش هنرهای دیجیتال بسیاری او را می‌شناسند. این آشنایی از آموزش‌هایی که او به دانشجویانش داده نشات می‌گیرد. آموزش‌هایی که فقط در جهت یادگیری نبوده بلکه باعث تربیت افراد متخصصی برای بازار نیز شده است.

«شهر امید» با او که کارآفرین موفق و موسس مدرسه «اینورس» است  به گفت‌وگو نشسته تا درباره حوزه فعالیتش بیشتر بداند.

درباره حوزه کارآفرینی خود بفرمائید و بگویید در این حوزه چه خدمتی را ارائه می‌دهید؟

اساس حوزه کارآفرینی که در آن فعالیت می‌کنم، آموزش است. آموزشی که بر اساس نیاز بازار و روش‌های متداول جهانی تدوین شده است. سبک آموزشی که در پیش گرفتم افراد را به بازار کار وصل می‌کند یعنی افراد پس از گذراندن دوره‌های آموزشی توسط ما به بازار کار یا شرکت‌هایی که به نیروی کار تخصصی نیاز دارند، معرفی می‌شوند. از طرفی افرادی هم هستند که با راهنمایی و مشاوره ما به سمت راه‌اندازی کسب و کارهای خود در قالب استارتاپ‌ها می‌روند. البته نمی‌توان ادعا کرد که تمامی افراد جذب بازار کار شده‌اند. ولی درصد قابل‌توجهی از آن‌ها به سمت فعالیت در حرفه‌ای که دوستش دارند، می‌روند. حال خدمتی که توسط گروه ما ارائه می‌شود، آموزش هنرهای دیجیتال است.  مشاوره دادن به استارتاپ‌ها بخش دیگری از حوزه کارآفرینی است که دنبال می‌کنم. در مجموع تمام فعالیت‌های کارآفرینی که انجام می‌دهم، پایه خدماتی دارند. خدماتی که به بخش‌های مختلفی مانند آموزش و تجارت مربوط می‌شوند و برخی از آن‌ها در چند ماه آینده به بازار معرفی شده و چالش‌های زیادی را برطرف خواهند کرد.   

چرا به سراغ این حوزه از کارآفرینی رفتید؟

آموزش حوزه‌ای بود که بیشترین آسیب را از آن دیده بودم. من فارغ‌التحصیل طراحی گرافیک هستم و در دوره تحصیلم در کلاس‌هایی حضور داشتم که از قدیمی‌ترین منابع برای تدریس استفاده می‌شد. شاید بتوان گفت شیوه‌های آموزشی در دانشگاه‌های ایران در رشته هنر یک قرن از روش‌های جهانی عقب‌ترند. حضور در این کلاس‌ها برایم عذاب‌آور بود، چون احساس می‌کردم با این شیوه‌های آموزشی آینده مطمئنی نخواهم داشت. بر این اساس تصمیم گرفتم به سراغ حوزه‌ای بروم که از آن زخم خورده بودم و برای نسل آینده آموزش‌هایی را تدارک ببینم که تاثیرگذار باشد. تاثیرگذاری که همیشه در پی آن بودم. وقتی کار را شروع کردم، به‌درستی می‌دانستم از کجا شروع کنم. دقیقا به سراغ نقطه‌ضعف‌ها رفتم. آموزش باید به شکلی انجام می‌شد که دانشجو پس از آن، دست پر به سمت بازار می‌رفت. همین انگیزه مهم باعث شد که به سراغ این حوزه از کارآفرینی بروم.   

چند نفر در این حوزه از کارآفرینی مشغول به کار شده‌اند و بیشتر هدفتان اشتغال‌زایی برای چه گروهی بوده است؟

حوزه هنرهای دیجیتال چندان در ایران شناخته‌شده نیست و هیچ کارآفرینی به سراغ این بخش نرفته است. برای کار در این بخش از بازار، نیاز به آموزش وجود داد و افراد بدون طی کردن این مرحله نمی‌توانند وارد شوند. نزدیک به 30 شرکت و استودیو با آموزش‌ها و مشاوره‌های ما و توسط دانشجویانمان تاسیس شده است. این شرکت‌ها، چندین نفر را همراه خود کرده و همچنان در حال گسترش هستند و به‌نوعی خود آن‌ها نیز کارآفرین شده‌اند. در واقع علاوه بر اینکه تعداد بسیاری از دانشجویانی را که در اینورس درس خوانده‌اند ‌به بازار کار معرفی کرده‌ایم، عده‌ای کارآفرین نیز تربیت کرده‌ایم. ما به همه کسانی که هدفمند بوده و انگیزه لازم را داشته‌اند و جرات پیدا کردن دنیای خودشان را دارند، کمک می‌کنیم. کسانی که دانشگاه را رها و برای طی کردن آموزش درست اشتیاق دارند. این افراد اکثرا وارد کارهای تبلیغاتی، انیمیشن‌سازی، استودیوهای طراحی و عکاسی، بازی‌سازی، گرافیک، موشن‌گرافیک و دیجیتال مارکتینگ می‌شوند.

در حوزه کارآفرینی با چه مشکلاتی روبه‌رو هستید و چه پیشنهادی برای بهبود وضعیت می‌دهید؟

مشکل اول اینست که در کشورمان در حوزه هنرهای دیجیتال کار مهمی انجام نشده و در این راستا آموزشی به افراد داده نمی‌شود. علاوه بر این کارآفرینان در کشورمان تنها هستند و ریالی به آن‌ها کمک نمی‌شود. سیستم آموزشی تدوین شده توسط ما پیشرفته است و از آخرین روش‌های جهانی بهره‌برداری می‌کنیم. بنابراین توجیه ارگان‌های دولتی نیز به همین دلیل سخت است. چون آن‌ها شناختی در این باره ندارند و اصلا حس نیازی نیز نمی‌کنند. بر این اساس کمک گرفتن از این منابع را کنار گذاشته‌ایم. درنتیجه نه‌تنها حمایتی از ما نمی‌شود بلکه دائم در مسیرمان سنگ‌اندازی نیز می‌شود. فکر کنم عامل اصلی موفقیتمان هم دل نبستن به کمک کسی است. ما به این نتیجه رسیده‌ایم که تنها هستیم و باید یک تنه هدفمان را به سر منزل مقصود برسانیم. در این مسیر سعی می‌کنم به جوانان بیشتر از مابقی اعتماد کنم، اعتمادی که وقتی سن و سال کمتری داشتم به من نشد. باید به جوانان هجده تا بیست سال که فکرهای بزرگی در سردارند، فرصت داد. بهترین پیشنهاد همین است که باید به جوانان و کارآفرینان برای اجرای ایده‌هایشان فرصت داد. علاوه بر این باید پل ارتباطی خوبی میان سرمایه‌گذاران و افرادی که ایده دارند، شکل بگیرد. در این حالت است که در صنعت پیشرفت صورت می‌گیرد. آموزش نیز یکی از بهترین فضاها برای سرمایه‌گذاری است. در واقع در جامعه ما، سطح تحصیلات بالاست، اما این تحصیلات بالا، افراد آموزش‌دیده‌ای را به جامعه تحویل نداده و افراد بعد از تحصیل در دانشگاه حتی به‌عنوان کارآموز هم نمی‌توانند وارد بازار کار شوند. منظور ما آموزشی است که تخصصی باشد و افراد را برای ورود به بازار کار آماده کند.

درباره دستاوردهایتان توضیح دهید؟

مهم‌ترین دستاورد ما ایجاد اعتبار بین‌المللی برای اینورس، تربیت نسلی هدفمند و همچنین معرفی نیروهای متخصص به بازار کار است. نیروهایی که یا خودشان شروع به کار کرده یا جذب شرکت‌های مختلف شده‌اند. همچنین ما در راستای فعالیتمان کارآفرین تربیت کرده‌ایم. علاوه بر این در تلاش هستیم، این حوزه فعالیت را در آمریکا نیز اجرایی و ارتباط خوبی برقرار کنیم. ورکشاپ‌های زیادی را برگزار کرده و می‌کنم، در این ورکشاپ‌ها تاکید می‌کنم که با کمترین هزینه می‌توان وارد بازار کار شد و فعالیت را گسترش داد. سعی من بر این است به دانشجویان امید دهم، چون بسیاری از دانشجویان در دانشگاه بی‌هدف و ناامید از کار هستند و باید به آن‌ها انرژی داد. باید به آن‌ها گفت که فقط با داشتن دانش تخصصی می‌توان به همه‌چیز رسید نه با مدرک دانشگاهی. بنابراین هم‌صحبتی و کمک به دانشجویان بزرگ‌ترین دستاوردی است که در این مدت به دست آورده‌ام.

آیا از دوران کودکی و نوجوانی حس کارآفرین شدن در شما وجود داشت و تمایل داشتید که کارآفرین شوید؟

نه ساله که بودم، خوراکی‌های مختلفی را در جعبه میوه جاسازی و برای فروش به بازار می‌بردم. در آن سن نیاز مالی نبود که مرا ترغیب به فروشندگی و کسب درآمد می‌کرد، این کار به من حس لذت می‌داد. از فروشندگی متقاعد کردن افراد برای خرید کالاها برایم جذاب‌تر بود. بزرگ‌تر که شدم وارد بازار کار شده و نزدیک به شش هفت سال در شرکت‌های مختلف کار کردم، در این مدت تجربیات زیادی را به دست آوردم. بنابراین کارآفرینی و کسب درآمد برای خود از همان سنین کودکی در من وجود داشت و همین فکر باعث شد که در سنین بالاتر به سمت این فعالیت حرکت کنم. در این راستا ارائه خدمات با کیفیت از دغدغه‌های مهمی بود که همیشه به دنبال آن بودم و این موضوع را به‌راحتی می‌توانید از نتایج کارهایم برداشت کنید.

در راستای کارآفرینی آیا  نگاهی نیز به کارهای خیریه داشته‌اید اگر پاسختان مثبت است، توضیح بفرمایید؟

شیوه همکاری ما با موسسات خیریه، بیشتر از طریق ارائه خدمت بوده است. برای مثال طراحی پوستر، سررسید، فعالیت‌های تبلیغاتی و... از جمله فعالیت‌هایی بوده که خودم و شاگردانم برای چنین موسساتی انجام داده‌ایم. این نوع فعالیت‌ها با اینکه جنبه مالی ندارند اما حس خوبی به انسان می‌دهند. حس خوبی که نتایج آن را نیز به‌وفور دیده‌ام. من اعتقادی متفاوت نسبت به مفهوم کار خیر و موسسات خیریه دارم و تلاشم بر این است که کسب و کاری را راه‌اندازی و افرادی را که نیازمند هستند، مشغول به کار کنم. کمک مادی  ذهن افراد را ضعیف می‌کند و باید افراد را مشغول به کار کرد تا آن‌ها راهشان را پیدا کنند. در نتیجه افراد با کار کردن ذهنشان قوی شده و حس بهتری پیدا می‌کنند. حسی که خودم نیز تجربه کرده و دوست دارم به دیگران منتقل کنم.