به گزارش افکارنیوز، اعزام ناو هواپیمابر «جرالد آر فورد» و جابهجایی نیروهای ویژه در نزدیکی سواحل آمریکای جنوبی، از نگاه بسیاری از ناظران نشانهای از آغاز فاز جدید فشار حداکثری واشنگتن بر کاراکاس است؛
بر اساس گزارش منابع غربی، دولت آمریکا با استناد به «تهدیدهای امنیتی منطقهای» در حال آمادهسازی بستر عملیات هدفمند علیه زیرساختهای انرژی و نظامی ونزوئلا است. ابتدا با جنگ روانی، تحریم اقتصادی و سپس عملیات نقطهای برای فلجسازی زیرساختها.
نکته کلیدی این است که برخلاف گذشته، واشنگتن در این مرحله کمتر بر اجماع بینالمللی تکیه دارد و بیشتر به ائتلافهای مقطعی و پنهان با برخی کشورهای همسایه ونزوئلا اتکا کرده است؛ اقدامی که میتواند منطقه را به سوی یک درگیری غیرقابلپیشبینی سوق دهد.
هدف واقعی آمریکا چیست؟
گرچه مقامات آمریکایی در ظاهر از «بازگرداندن دموکراسی» سخن میگویند، اما شواهد نشان میدهد کنترل منابع نفت و گاز ونزوئلا، که دومین ذخایر بزرگ نفت جهان را دارد، در صدر اولویتهای واشنگتن قرار دارد. کارشناسان معتقدند طرح کنونی آمریکا بیشتر از آنکه برای سرنگونی سیاسی مادورو طراحی شده باشد، برای بازآرایی اقتصادی در حوزه انرژی است؛ بازاری که پس از بحران اوکراین، بیش از هر زمان دیگری برای ایالات متحده حیاتی شده است.
پیامدهای منطقهای و جهانی حمله احتمالی آمریکا به ونزوئلا
در صورت هرگونه اقدام نظامی، کارائیب میتواند به صحنه تقابل جدیدی میان قدرتهای جهانی تبدیل شود. روسیه و چین، دو متحد کلیدی کاراکاس، بهطور علنی از دولت مادورو حمایت کردهاند و هشدار دادهاند که هرگونه حمله به ونزوئلا پاسخ متقابل خواهد داشت. این معادله، یادآور آغازهای خاموش بسیاری از جنگهای نیابتی در قرن بیستویکم است.
افزون بر این، احتمال حضور نیروهای آمریکایی در خاک کشورهای هممرز ونزوئلا، مانند کلمبیا و گویان، میتواند نقشه امنیتی آمریکای جنوبی را برای دههها تغییر دهد.
تحلیلگران بر این باورند که واشنگتن با استفاده از مدل «فشار، محاصره، حمله دقیق»، در پی مهندسی تغییر قدرت در ونزوئلاست. اما تفاوت این بار در شرایط بینالمللی است؛ جهان دیگر تکقطبی نیست و هر عملیات نظامی مستقیم میتواند واکنش فوری قدرتهای شرق را برانگیزد.
آیا این ماجراجویی جدید، نظم شکننده جهانی را وارد فصل تازهای از رقابت قدرتها خواهد کرد؟