آقای نجفی! در لهستان از نحوه مدیریت خود در تهران حرف زدید؟

گروه اجتماعی- این اولین جلسه رسمی شهردار تهران با اعضای شورای شهر بعد از سفر ورشوی محمدعلی نجفی به حساب می آید. 

به گزارش افکارنیوز، رسانه های حامی شهردار تهران کوشیده اند سفر اخیر نجفی به لهستان که دومین سفر وی به خارج از کشور در پنج ماه گذشته به عنوان شهردار تهران است را در قالب دیپلماسی شهری سفری موفقیت آمیز و ضروری جلوه دهند. 

درباره اهمیت این سفر و چرایی انجام آن در حالی که اساسا در شش ماه گذشته نجفی نتوانسته کار چندانی در تهران انجام دهد حتی در میان اصلاح طلبان هم منتقدانی دارد. 

نجفی در سه بحران زلزله تهران، برف و در نهایت آتش سوزی ساختمان وزارت نیرو عملا از مدار فعالیت خارج بود. در ماجرای زلزله تهران وی تا ساعتها پس از زلزله عملا در تهران نبود و جلسات مدیریت بحران بدون حضور شهردار تهران که بر اساس قانون موظف به مدیریت وضع پیش آمده بود، تشکیل شد. برخی رسانه ها از حضور نجفی در کیش نوشتند و وی اگرچه سفرش به کیش در شب زلزله تهران را تکذیب کرد اما بالاخره نگفت در ساعاتی که مردم تهران در سرمای محسوس شبانه بیرون خانه های خود خوابیدند شهردار تهران کجا بود. 

در ماجرای برف تهران هم که موضوع سوءمدیریت نجفی عیان تر شد بگونه ای که شهرتهران عملا قفل شد و به گفته برخی اعضای شورای شهر شهرداری در ماجرای برف عملا غافلگیر شد. در نهایت چندهزار درخت زیر سنگینی برف شکست و بسیاری از سرمایه های محیط زیستی تهران دریک برف چند سانتی متری بر باد رفت. 

در ماجرای آتش سوزی ساختمان وزارت نیرو هم نجفی 24 ساعت بعد از آتش سوزی چند دقیقه ای را به میان آتش نشان ها رفت. چند عکس یادگاری گرفت و با لب خندان سوار اتومبیل شد و به شهرداری رفت. این در حالی است که چندین آتش نشان به دلیل صدمات ناشی از آتش سوزی در بیمارستان بستری شده بودند. 

شهر تهران در شش ماه گذشته اینگونه اداره شده است. نه نشانی از یک پروژه بزرگ و نه حتی قول و وعده ای برای انجام کاری بزرگ به مردم داده نمی شود. تهران دچار روزمرگی شده است. در این شرایط سفر شهردار تهران به ورشو چه دردی از دردهای مردم تهران را درمان کرده است؟ 

دیپلماسی شهری بیش از آنکه معطوف به دیدار  از چند نقاشی و گالری باشد، یک هنر است. اقدامی است بزرگ برای بیشتر دیده شدن شهرهای بزرگ در فراسوی مرزها. پا به پای دیپلماسی خارجی یک کشور می تواند حرکت کند اگر سکان آن به دست توانمندها باشد نه کسانی که در انجام وظایف عادی خود هم مانده اند.