نگذاریم مبغوض ترین حلال خدا عادی شود

ازدواج ، سنتی حسنه و اسلامی در راستای نظام مند کردن روابط بین زن و مرد و تشکیل مهمترین رکن اجتماع یعنی خانواده است، و در روایات، ویژگی‌ها و امتیازات فراوانی برای آن ذکر شده است؛ بر این اساس، ازدواج بزرگ‌ترین نعمت پس از نعمت اسلام‌، از اسباب خیر دنیا و آخرت و نیز از سنت‌های پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است. همچنین نگه‌دارنده نصف یا دو سوم دین و افزایش‌دهنده روزی است.

اخبار اجتماعی - از دیدگاه فقها ازدواج به‌خودی ‌خود مستحب مؤکد است، اما برای کسی که بدون ازدواج به گناه می‌افتد، واجب است.

روایات بسیاری نیز درباره مراحل ازدواج از زمان خواستگاری و شرایط فردی که قصد ازدواج با او را داریم ، میزان مهریه ، میزان جهیزیه، نحوه گفتگوی زن و شوهر با یکدیگر و ابراز محبت کردن به هم تا فرزندداری و تربیت نسل وجود دارد که نه اینجا مجال گفتنش است و نه لازمه بحث .

لکن باید دانست همین امری که مستحب موکد است و برای ریز به ریز امورش دستور و سفارش و تمهیدات لازم اندیشیده شده است ، گاه بر اثر عوامل بسیاری منجر به مبغوض ترین حلال میگردد و طلاق و جدایی زن و شوهر را به دنبال می آورد .

شاید در گذشته به خاطر رواج بعضی گزاره ها مثل "با لباس سفید به خانه بخت رفتن و با کفن برگشتن" ، و یا بد دانستن طلاق ، و بعضا رواج اخلاقیاتی همچون گذشت و بخشش ، و قبول مسئولیت در قبال زندگی خود و فرزندان ، طلاق کمتر بود، ولی این روزها در دنیای مدرن اطلاعات و آگاهی از حق و حقوق زن و مرد ، دیگر این عرفیات و گزاره ها کمرنگ شده و حتی بر سر اخلاقیات هم درپوشی بزرگ نهاده اند که اصلا به سراغش نروند !

دقیقا از همان خشت اول ، معماران مثلا متجدد و روشنفکر ، آنچنان در انتخاب گزینه خود اشتباه عمل میکنند که بنایشان به طبقه اول نرسیده، فرو میریزد .

ملاکهای انتخاب همسری که قرار است مایه آرامش انسان باشد و بعدها مادر یا پدر فرزندشان شود ، آنقدر ظاهری و براساس هر چیزی جز اخلاقیات و مرد واقعی بودن و زنانگی بلد بودن است که بعدها که قصد جدا شدن دارند ، تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد همان ظاهر و جایگاه و موقعیت است .

نه میزان مهریه ها آنچنان که باید و شایسته است تعیین میگردد و نه جهیزیه ! نه با روابط کلامی زوجین ،آشنایی دارند و نه با مهارتهای همسرداری و مدیریت بحران و مشکلات ! نه خانواد‌ه ها برای حل مشکلات و صبوری کردن و رعایت حال طرفین را کردن، واسطه خیر میشوند و نه خود زن و شوهر در زمینه بخشش و گذشت و تکلیف آینده فرزندان ، احساس ناراحتی و عذاب وجدان دارند .

و اینگونه میشود که این مبغوض ترین حلال خداوند ، آنچنان عادی شده است که در کمتر خانواده ای موارد طلاق دیده نمیشود !

در این میان جای خالی عدم تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی واقعا حس میشود ! مبلّغان حوزه دین کجایند ؟ روحانیون علم دین خوانده چه میکنند ؟ مسئولین فرهنگی کشور کجا مانده اند ؟ اینکه ما فرایند ازدواج را سهل بگیریم و طلاق را سخت و طولانی کنیم ، آیا دردی از این داغ کم میکند ؟!

آیا زمان آن نرسیده که برای این مستحب موکد فرهنگ سازی درست کنیم تا دچار این عادی سازی طلاق نشویم ؟

گاهی در راستای کاهش ازدواج و افزایش روابط خارج از خانواده ،کودک همسری را ترند میکنند و بعد مشخص میشود بانی این کار سخیف، سازمان سیا و بودجه مستقیمی که آمریکا برای آن تعیین کرده بوده است و گاهی برای تسهیل طلاق و فرو ریختن کیان خانواده ، داعیه دار بخشیدن حق طلاق به زن با شعار تساوی حقوق مرد و زن میشوند ، و ما میمانیم حیران که کدامیک از اینها محلی از اعراب دارد وقتی که خانه از پای بست ویران است ؟ مجلس ، رسانه ها ، دولت و سازمانهای فرهنگی که باید در صف اول تسهیل ازدواج باشند چه شده است که تسهیل طلاق را سر لوحه امور خود قرار داده اند و به هر بهانه ای ،در صدد قبح شکنی از طلاق بر می آیند ؟

ایجاد روابط آزاد خانواده ها و عدم وفاداری زوجین ، نارضایتی در روابط جنسی ، اختلاف طبقاتی زوجین ، نداشتن زمانی برای حرف زدن در عین اعتیاد داشتن به شبکه های اجتماعی ، از مهمترین عوامل ذکر شده برای طلاق است ، که بعضا در خانواده هایی که از رفاه اجتماعی بالایی برخوردارند بیشتر هم دیده میشود و این یعنی فقر و بیکاری آنچنان هم در این روند موثر نیست !

اینها همگی نشان دهنده تغییر سبک زندگی مردمی است که روزگاری غیرت داشتند و رگشان برای ناموسشان باد میکرد و از طرفی به جای کمیت ثروت ، به کیفیت آن می اندیشیدند و تکیه شان به حلال بودن نانی بود که با بازوی خود و عرق جبین به دست می آوردند و حاصل آن هم میشو زندگی های شیرین و بادوامی که حاصلش پرورش فرزندان دلیری چون حاج همت ها و سردار سلیمانی ها میشد .

ولی حالا به واسطه تمدن بدون اصالت غربی، نه زیر بار تعهد و مسئولیت ازدواج میخواهند بروند نه فرزند . در تمدن افسار گسیخته ای که ازدواج سفید را زیر یک سقف، بدون هیچ تعهد ،تبلیغ میکند و بچه دار شدن را مانع و محدودیتی برای پیشرفت میداند، و گذشت و کوتاه آمدن را اوج حقارت و ذلت معرفی میکند ، قطعا طلاق چونان عوض کردن کفشی با کفش دیگر است !

و این میان چه کسی میداند که عاطفه و روح انسانی هر اندازه هم که خود را متظاهر به قوی و مستحکم بودن کند ، از داخل خرد شده و تهی میگردد .

ختم کلام اینکه به داد فرهنگ برسید ! به داد جوانان برسید ! به داد خانواده ها برسید ! ازدواج که فروپاشد ، خانواده فرو پاشیده است و به دنبالش یک جامعه ! گاهی زود دیر میشود .

صفورا ترقی