تاوان حرف‌های قشنگ از جیب مردم!

به گزارش افکارخبر؛ «حسین شمسیان» در یادداشتی در کیهان نوشت:

 

روز گذشته سخنگوی دولت در جمع خبرنگاران از نهایی شدن لایحه بودجه سال ۹۵ و تقدیم آن در آینده نزدیک به مجلس شورای اسلامی خبر داد. او توجه به توسعه اقتصادی و بهبود معیشت مردم را، مهم‌ترین محورهای سند مالی سال آینده کشور دانست و آن را «حاصل خرد جمعی‌» معرفی کرد.

 

طبیعتا مژده بهبود معیشت و توسعه اقتصادی کشور، به خصوص هنگامی که ادعا می‌شود سند بودجه براساس خرد جمعی تهیه شده، مردم را خوشحال می‌کند و این انتظار را پدید می‌آورد که سال آینده، سالی پر رونق و پویا در عرصه اقتصاد بوده و مردم شرایط بهتری را تجربه کنند. اما‌ کاش سخنگوی دولت، این حرفها را نمی‌زد و وعده تازه‌ای به مردم نمی‌داد! ای کاش با بهره‌گیری از خرد جمعی به این نتیجه می‌رسید که باید به جای حرف زدن، کار کارستانی کرد تا مردم در عمل فواید آن را لمس کنند که گفته‌اند: «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید»این آرزو و درخواست از دولتمردان محترم، نه به دلایل سیاسی بلکه صرفا به خاطر فراموش نشدن خاطرات تلخ باقی مانده از وعده‌های گذشته آنهاست. به خاطر تصمیمات غیرکارشناسی و بر خلاف بدیهیات علمی و حتی بعضا برخلاف بدیهیات عقلی دولت در بیش از دو سال گذشته است که هزینه همه آنها به بدترین شکلی از جیب مردم پرداخت شد. و گرنه کسی با سخنرانی و شعاردادن دولتمردان مشکلی ندارد! اما مشکل اینجاست که متاسفانه برخی از دولتمردان، دچار فراموشی در همه موضوعات شده و انتظار دارند مردم هم همه چیز را فراموش کنند! از وعده‌های رنگارنگ انتخاباتی تا دیگر حرفها را!

جناب نوبخت هم سخنگوی دولت است و هم رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، همان سازمانی که با کلی هیاهو احیاء شد تا خرد جمعی را به کار بگیرد و مانع تصمیمات غیرکارشناسی شود. وی در دی و بهمن ۹۳ درباره بودجه سال ۹۴ سخنانی گفته که به نظر می‌رسد به کلی آنها را فراموش کرده و گرنه سخنان اخیر را به زبان نمی‌آورد! سال ۹۳ و در فصل بودجه‌نویسی، روند کاهش و یا سقوط قیمت نفت به شدت جریان داشت و همه کارشناسان از سقوط بیشتر بهای نفت سخن می‌گفتند اما دولت بودجه را با نفت ۷۲ دلاری به مجلس برد و موجب حیرت همگان شد! اصرار کارشناسان فایده‌ای نداشت و سخنگوی دولت در برابر اصرار برخی نمایندگان دلسوز برای واقعی کردن قیمت نفت و پرهیز از بودجه‌نویسی براساس توهم، گفته بود: «اگر قرار باشد از هم‌اکنون کسری‌های احتمالی را در نظر گرفته و براساس بودجه دستگاه‌ها را کم کنیم موجب می‌شود تا همه معترض شده و استرس بی‌جهتی ایجاد شود (!) که واقعا نیازی به انجام چنین کاری نیست، بنابراین در سال آینده اگر هرگونه عدم تحققی اتفاق بیفتد ما با دستگاه‌ها به‌طور مشارکتی مشکل را حل کرده و منابع را براساس اولویت تخصیص می‌دهیم.» که باید گفت اگر این مشرب بودجه‌نویسی، صحیح و منطقی است‌، چطور است اصلا بودجه‌ای ننویسیم و هر مقدار که درآمد داشتیم خرج کنیم!؟ همان زمان ایشان گفته بود: « اگر قیمت نفت به پایین‌ترین رقم یعنی بشکه‌ای ۳۴ تا ۳۵ دلار برسد، درآمد حاصل از فروش نفت ۳۵ میلیارد دلار می‌شود که باز هم اوضاع به راحتی قابل کنترل است(!) زیرا ما از ابتدا کاملا حواس‌مان در مورد تخصیص‌هایی که بر روی اعتبارات جاری و عمرانی داده‌ایم، بوده است و آن مقدار که در خزانه می‌آید را تخصیص داده‌ایم»! برای راستی‌آزمایی این ادعا، تنها ۷ ماه زمان لازم بود. نوبخت در مرداد سال جاری از کاهش قیمت نفت که باعث کاهش درآمد‌های دولت شده بود شکایت کرد و با این ادعا که سال ۹۴ سخت‌ترین سال بودجه‌ای کشور در سالیان اخیر بوده و علت این سختی، تداوم تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت است، عنوان کرد:«سطح صادرات نفت ما همچنان در وضع تحریم بیش از یک میلیون بشکه در روز نیست. ضمن آن که قیمت نفت هم کاهش پیدا کرده و درآمد نفتی دولت را کمتر کرده است.»! برای هرکس که سخنان این دو مقطع زمانی را با هم مقایسه کند، برای تدبیر دولت تدبیر و امید تأسف می‌خورد! اکنون همان حرف‌ها باز هم بر زبان ایشان جاری شده است! سال قبل کاهش تورم، ایجاد اشتغال، و تأمین مسکن جزو اهداف بودجه سال ۹۴ برشمرده شده بود. اکنون براساس آمار رسمی، بیکاری رشد داشته، رکود گریبان اقتصاد را گرفته و مسکن هم که...! حالا باز هم باید به وعده «توسعه اقتصادی و بهبود معیشت مردم» که برای بودجه سال ۹۵ مطرح می‌شود دل خوش و آن را باور کرد!؟ اسفند سال ۹۳ سخنگوی دولت در توصیف بودجه ۹۴ اعلام کرده بود: «حتی یک ریال و یا یک سنت از پیش‌بینی‌های بودجه سال ۹۴ ارتباطی به نتایج مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ ندارد. تمام منابع تعیین شده در بودجه سال بعد از محل‌های شناخته شده است و به گونه‌ای عمل کرده‌ایم که هیچ یک از درآمدها و هزینه‌های خود را وابسته به نتیجه مذاکرات نکرده و هیچ ارتباطی با آن ندارد اما برای هر نتیجه‌ای که به دست آید برنامه‌ای را در نظر گرفته‌ایم.» اما در شهریور ۹۴ یعنی تنها شش ماه بعد، وقتی غلط بودن همه محاسبات و ادعاها معلوم شد، همه چیز را فراموش کرد و مدعی شد: «دولت لایحه بودجه ۱۳۹۴ را بر مبنای منابع ۲۲۴ هزار میلیارد تومانی به مجلس ارائه کرد اما واقعیت این است که به علت شرایط تحریم امسال حداکثر ۱۸۴ هزار میلیارد تومان از منابع بودجه محقق خواهد شد.»! یعنی کم آوردن ۴۰ هزار میلیارد تومان ناقابل، در اثر یک اشتباه کوچک! اگر بخواهیم موارد متعدد از بی‌برنامگی و نقض سخنان پیشین برخی دولتمردان در عرصه اقتصاد را بیان کنیم، کار به درازا می‌کشد و جز ملال چیزی حاصل نمی‌شود. نگاهی به فهرست این تصمیمات و اظهارات متناقضی همچون وعده عدم افزایش قیمت بنزین در سال ۹۴ و آزاد‌سازی آن در سه ماه بعد، تعطیلی و نابودی طرح موثر و مفید یکصد میلیارد تومانی کارت سوخت و.... گویای آن است که متاسفانه بر خلاف ادعاهای پیشین، نه تنها خرد جمعی در کار نیست بلکه انگار تصمیم بر تعطیل مبانی تصمیم منطقی و کارگشاست! اما چرا چنین است!؟ چرا برخی از دولتمردان اهمیتی به این همه تصمیم نادرست نمی‌دهند؟ پاسخ روشن است، چون هزینه این خطاها از جیب مردم پرداخت می‌شود. وقتی در قانون بودجه، قیمت نفت ۷۲ دلار پیش‌بینی و امروز نفت اوپک حدود ۳۸ دلار فروخته می‌شود، این کسری بودجه چگونه تامین جبران می‌شود؟ دولت کدام راهکار منطقی را برای جبران آن در نظر دارد؟ برخی از مهم‌ترین راه‌هایی که اکنون اعمال می‌شوند، عبارتند از؛

الف: افزایش نرخ ارز. در آغاز کار دولت یازدهم، هر دلار در بازار آزاد، حدود ۲۹۰۰ تومان خرید و فروش می‌شد ولی امروز این عدد از ۳۶۰۰ تومان هم عبور کرده و کسی نیست جلوی این رشد صعودی را بگیرد! امروز رسانه‌های حامی دولت و برخی نمایندگان مجلس صدایشان در نمی‌آید که ارزش دارایی‌های مردم روز به روز کاهش پیدا می‌کند! دلار باید گران شود تا کسری بودجه جبران شود!

ب: در آغاز دولت یازدهم، کل نقدینگی کشور، حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بود اما تنها پس از دوسال، این عدد به حدود ۸۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده است! یعنی تنها در دو سال بیش از همه گذشته کشور، خلق پول شده است! این تاوان تصمیمات نادرست گروه تصمیم‌ساز مستقر در دولت است که از جیب مردم برداشته می‌شود.

ج: تعطیل برنامه‌ها و پروژه‌هایی که براساس اشتباه محاسباتی و عدم تمکین به نظر کارشناسان، وعده اجرای آنها به مردم داده شده است. این یکی از ساده‌ترین کار‌های دولت است که با عدم تخصیص و تزریق بودجه به برنامه‌های مذکور، خیلی ساده و بی‌تفاوت لبخندزنان از کنار امید مردم می‌گذرند و آنها را با انتظاری که خودشان پدید آورده‌اند و با نیازهایی برآورده نشده، تنها می‌گذارند! البته ترکش این محرومیت‌ها معمولا به بیرون از پایتخت اصابت می‌کند و محرومانی که صدایشان به گوش نمی‌رسد، نخستین قربانیان این روش دولت می‌شوند و گرنه بازسازی فلان ساختمان مجلل دولتی، فلان سالن و مجموعه رفاهی و ...با هزینه‌های چند ده و چند صد میلیاردی - که در مصوبات همین امسال دولت است- هرگز تعطیل نشده و نمی‌شود! سرانه مدارس به صفر می‌رسد و مدیران در برابر مردمی قرار داده می‌شوند که نمی‌دانند بالاخره باید شهریه بدهند یا ندهند؟ نمی‌دانند هزینه مدارس را دولت تامین می‌کند یا آنها باید دست به جیب بشوند!؟ و...

اینها بخش اندکی از نتایج تصمیمات غیراصولی و غیرکارشناسی دولتی بود که با شعار‌هایی دل‌نشین و پرطمطراق روی کار آمد.اما کاش کار به همین جا ختم می‌شد! موضوع وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که دولت با این نوع تصمیم‌گیری‌ها، مردم را به نقطه‌ای برساند که دیگر هیچ حرفی را از آنها نپذیرند و این باور در آنها پدید بیاید که دولت، آنها را به حال خود رها کرده و سرگرم منازعات سیاسی و یارکشی برای انتخابات مجلس و حتی ریاست جمهوری آینده است و آنچه اهمیتی ندارد، رکود، مسکن، ازدواج، اشتغال و .. است!

کاش سخنگوی محترم دولت، یکبار هم که شده سخنان خود درباره بودجه ۹۴ را مرور می‌کرد و با عبرت گرفتن از آن، بار دیگر به مردم وعده نمی‌داد.