فاصله طولانی حرف تا عمل دولت در اقتصاد مقاومتی

از همان آغازین روزهای طرح ایده‌ اقتصاد مقاومتی به عنوان تنها راه برون‌ رفت کشور از مسائل و مشکلات اقتصادی، زمزمه‌های زیادی از سوی مسئولین، صاحب‌نظران، رسانه‌ها و مردم شنیده شد که این اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد ریاضتی و نسخه‌ اقتصاد برای زمان جنگ و فشار و مقاومت نظامی است. این تصور که همچنان در ذهن و باور بسیاری وجود دارد، بعدها پس از ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری و تبیین این سیاست‌های کلی در جلسه‌ای جداگانه از سوی ایشان، کمی رنگ باخت چرا که بندهای بیست و چهارگانه‌ مصرح در این سیاست‌ها به وضوح نشان از جنبه‌های بسیار بدیع، مورد توافق و اساسی و ریشه‌ای از اقتصاد کشور داشت و تبیینی که معظم له از محورها و مؤلفه‌های اصلی اقتصاد مقاومتی و الزامات اجرایی کردن آن ارائه دادند، نشان می‌داد، نه تنها اقتصاد مقاومتی اقتصاد صرفاً مناسب برای شرایط فشار و تحریم، اقتصادی درون‌گرا و منزوی، اقتصادی دولتی و غیرمردمی، و اقتصادی مخالف رفاه و توسعه نیست بلکه آن‌قدر جنبه‌های ایجابی و مثبت و نو در درون خود دارد که امیدهای زیادی را با اجراشدنش فراروی اقتصاد کشور قرار می‌دهد بطوری که اکنون کم‌تر اقتصاددانی به مفاد آن از حیث اقتصادی، می‌تواند اشکال بگیرد. مباحثی در اقتصاد همچون خصوصی‌سازی و مشارکت دادن مردم، عدالت‌محور بودن و توجه ویژه به محرومین و اقشار پایین جامعه، رفاه عمومی برای همه بویژه برای روستاییان، دانش‌بنیان بودن و اتکا به دانش و فن‌آوری و نوآوری‌های علمی و تجربی، حمایت از تولید ملی و صنایع داخلی و رقابت‌مند کردن آن، شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد اقتصادی، تأکید بر دیپلماسی اقتصادی و دیگر موارد، همگی جنبه‌هایی از سیاست‌گذاری‌ اقتصادی است که علم اقتصاد کنونی بر آن صحه گذاشته است.

اما اکنون بعد از گذشت نزدیک به دو سال از ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و تبیین آن توسط مقام معظم رهبری همچنان فاصله‌ این سیاست‌های کلی تا اجرا به نظر بسیار زیاد است. در اینکه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بصورت سیاست‌های کلی و راهبردی و بلندمدت و البته دائمی است، و بنابراین تبدیل آن به برنامه‌ها و طرح‌های مشخص، جزئی و کوتاه‌مدت کاری نسبتاً مشکل و پرهزینه و زمان‌ بر است، شکی نیست اما آیا در دو سال گذشته به همان نسبت در این جهت، تلاش و حرکت خاصی از سوی دولت برای پیاده‌سازی و نزدیک‌کردن این سیاست‌ها به مرحله‌ی عمل صورت پذیرفته‌است؟ آیا این تلاش‌ها با توجه به ضرورت‌های خاص کشور و اولویت‌ بخشیدن به اقتصاد مقاومتی به عنوان محور تمامی سیاست‌ها و برنامه‌ها، مکفی و رضایت‌بخش است؟ اگر نگاهی به شرایط اقتصادی کشور و بندهای بیست و چهارگانه‌ اقتصاد مقاومتی بیندازیم به نظر می‌رسد، هنوز تا عرصه‌ عمل فاصله بسیار است. البته در بسیاری موارد نیز با اینکه مرّ سیاست‌ها واضح و روشن است اما باز در عرصه‌‌ اجرا هنوز نتوانسته بصورت کامل اجرایی شود.