هفت آذرماه رئیسجمهور در گفتوگویی تلویزیونی مقابل مرتضی حیدری در پاسخ به سؤالی درباره نرخ ارز گفت: «در سال جاری به خاطر شایعاتی نرخ غیرقابل پیشبینی ارز داشتیم، اما همه سالها در آذر و دی نرخ ارز بالا میرود و بعد پایین میآید.»
حسن روحانی در دو مصاحبه اخیر تلویزیونی خود، یکی در ابتدای آذرماه و دیگری در ابتدا بهمن ماه به مردم درباره نرخ ارز اطمینان داد. او قول داد که قیمت ارز با نوسان شدید همراه نباشد. حالا در میانه بهمنماه شرایط به گونهای است که مردم میگویند وعده رئیسجمهور توخالی بوده است.
او شایعات درباره کسب درآمد دولت از طریق بالا و پایین کردن نرخ ارز را تکذیب کرد و افزود: برنامه دولت افزایش درآمد از نرخ ارز نیست.
نرخ ارز در آذر و دی روند افزایشی داشت و این روند در اوایل بهمنماه به اوج خود رسید. به گونهای که از رقم 4500 تومان نیز عبور کرد. در یکی از همان روزهای اوجگیری ارز رئیسجمهور دوباره در گفتوگویی تلویزیونی حاضر شد و این بار به سؤال رضا رشیدپور درباره ارز پاسخ داد.
روحانی باز هم شایعات را تکذیب کرد و گفت: «من به مردم به صراحت میگویم که دولت هیچگاه دنبال افزایش نرخ ارز برای تامین کسری بودجه خودش نیست. حتما این طور است.»
روحانی در پاسخ به این سؤال که آیا خیالمان بابت دلار راحت باشد، گفت: «بله». البته او نگفت مردم تا چه سطحی باید خیالشان از دلار راحت باشد.
این اطمینانها فقط در بیان رئیسجمهور نبود، رئیس بانک مرکزی هم از کاهش نرخ ارز سخن میگفت. او دوم بهمنماه به مردم توصیه کرد که از خرید ارز خودداری کنند، چون قیمت ارز در روزهای آینده کاهش خواهد یافت. اما اینگونه نشد، وعده رئیسجمهور و رئیسکل بانک مرکزی نتوانست، خیال کسی را راحت کند.
روند افزایش نرخ ارز در یک بازه چند روزه کنترل شد و دلار دوباره به کمتر از 4500 تومان رسید اما، این وضعیت خیلی طولانی نبود و نرخ ارز روند افزایشی در پیش گرفت تا جایی که در روزهای گذشته به رقم 4800 تومان هم رسید.
قیمت دلار در ابتدای فروردین ماه حدود 3700 تومان بود و حالا پس از کمتر از یک سال با افزایش حدود 1000 تومانی مواجه شده است. اتفاقی که در کل 4 سال اول ریاست جمهوری حسن روحانی رخ نداد و دلار با نوسان حدود 500 تومانی همراه بود.
به گزارش فرارو، بایزید مردوخی اقتصاددان و از مدیران ارشد اقتصادی در دولت اصلاحات در روزنامه شرق نوشته: «صاحبنظران درباره علل افزایش نرخ ارز، دیدگاههای مختلفی دارند، اما درباره یک نکته تقریبا اتفاقنظر دارند؛ تقاضای مردم عادی که بر اثر التهابات روانی، سراغ خرید ارز رفتهاند، از 50 تا 100 میلیون دلار فراتر نمیروند. تأمین این تقاضا، اساسا نمیتواند به جهش نرخ ارز منجر شود.»
به نوشته این اقتصاددان: «منابع دولت مشخص است؛ یا درآمد حاصل از نفت است که آن هم به سادگی نقل و انتقال وجوه دریافتیاش امکانپذیر نیست یا مالیات و صادرات غیرنفتی است که آن هم معمولا یا گاهی تحقق پیدا نمیکند. یا در تحقق تاخیر دارد.»
مردوخی در ادامه مینویسد: «دولت بنای دخالت در امور شهروندان را ندارد، اما سوءاستفاده از این دخالت نکردن نیز میتواند بهای گزافی برای کشور و مردم داشته باشد. الگوی تجملی و مسابقه ارتقای خودرو، مسکن و سبک زندگی تا روستاها گسترده شده است. در این شرایط، تأمین منابع برای دولت آسان نیست و ناچار باید سراغ محلهای جدید کسب درآمد برود. افزایش نرخ ارز در کنار فشار تقاضای داخلی میتواند دستاورد دولت در تک رقمی کردن تورم را نیز به خطر بیندازد، اما از آن گریزی نیست.»!