نقش رهبری در مدیریت بحران کسب و کارها

ساعت ۳ بامداد است. تلفن مدیرعامل زنگ می‌خورد. جنگ شده و سرور اصلی شرکت از کار افتاده، فروش شما متوقف شده و پیش فاکتور های پرداخت نشده؛ صف کشیده‌اند. این یک «بحران» واقعی است؛ زمانی که همه‌چیز به رهبری بستگی دارد.

در چنین لحظاتی، تمایز بین یک مدیر و یک رهبر به‌وضوح مشخص می‌شود.

این مقاله با بازنویسی از منبع معتبر"https://parsvt.com/crisis-management/" سفری است به دل بحران‌های سازمانی و بررسی نقش رهبرانی که نه‌تنها در تاریکی گم نمی‌شوند، بلکه چراغ راه دیگران می‌شوند.

5

هدف اصلی مدیریت بحران

هدف اصلی مدیریت بحران در سازمان

هدف نهایی مدیریت بحران، حفظ پایداری، اعتبار و سلامت کلی سازمان در مواجهه با چالش‌های بزرگ و غیرمنتظره است. به عبارت دیگر، مدیریت بحران به دنبال:

  • حفاظت از افراد و دارایی‌ها: اولویت اصلی همیشه حفظ جان انسان‌ها (کارکنان، مشتریان و عموم مردم) و سپس محافظت از دارایی‌های فیزیکی و معنوی سازمان است.
  • کاهش و کنترل خسارات: به حداقل رساندن آسیب‌های مالی، عملیاتی، قانونی و شهرتی ناشی از بحران.
  • حفظ یا بازیابی اعتبار و اعتماد: با مدیریت شفاف، مسئولانه و مؤثر، سازمان تلاش می‌کند تا اعتماد از دست رفته ذینفعان را بازسازی کرده و به اعتبار خود خدشه‌ای وارد نشود.
  • تداوم عملیات (Business Continuity): اطمینان از اینکه فعالیت‌های حیاتی سازمان، حتی در بحبوحه بحران، تا حد امکان ادامه پیدا کرده و در سریع‌ترین زمان ممکن به حالت عادی بازگردند.
  • یادگیری و بهبود مستمر: استفاده از تجربیات بحران برای شناسایی نقاط ضعف، تقویت سیستم‌ها و فرآیندها و افزایش تاب‌آوری سازمان برای مقابله با بحران‌های آینده.

تعریف بحران از منظر کسب‌ و کار

بحران به رویداد یا مجموعه‌ای از رویدادهای غیرمنتظره و ناگهانی گفته می‌شود که به طور جدی توانایی عملیاتی، اعتبار، سودآوری و حتی بقای یک سازمان را تهدید می‌کند. این وضعیت‌ها با فشار زمانی بالا، عدم قطعیت زیاد و نیاز به تصمیم‌گیری‌های فوری و قاطع مشخص می‌شوند.

بحران در کسب‌وکار چیزی فراتر از یک مشکل یا چالش روزمره است. یک مشکل ممکن است با راه‌حل‌های استاندارد و عادی برطرف شود، اما بحران نیازمند واکنش‌های استثنایی و خارج از روال عادی سازمان است.

ویژگی‌های کلیدی بحران از منظر کسب‌ و کار عبارتند از:

  1. تهدید جدی: بحران یک تهدید واقعی و قابل لمس برای موجودیت، دارایی‌ها، شهرت یا عملکرد اساسی سازمان است.
  2. غافلگیری و عدم آمادگی: معمولاً بحران‌ها به طور ناگهانی رخ می‌دهند و سازمان‌ها را در وضعیت غافلگیری قرار می‌دهند، به طوری که آمادگی کافی برای مقابله با آن را ندارند.
  3. فوریت بالا و فشار زمانی: برای جلوگیری از تشدید خسارات، نیاز به واکنش و تصمیم‌گیری‌های سریع وجود دارد. هرگونه تأخیر می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشد.
  4. ابهام و عدم قطعیت: اطلاعات در مورد منشأ، ابعاد و پیامدهای بحران اغلب ناکافی و مبهم است که تصمیم‌گیری را دشوار می‌کند.
  5. تأثیر گسترده: بحران می‌تواند بخش‌های مختلف سازمان، از جمله کارکنان، مشتریان، سهامداران، تأمین‌کنندگان و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
  6. خروج از روال عادی: مدیریت بحران معمولاً مستلزم خروج از فرآیندهای عملیاتی استاندارد و اجرای طرح‌های اضطراری است.

ابعاد و انواع بحران در کسب‌ و کار

بحران‌ها می‌توانند منشأ داخلی یا خارجی داشته باشند و در ابعاد مختلفی ظاهر شوند:

بحران‌های مالی

شامل ورشکستگی، مشکلات نقدینگی، کلاهبرداری‌های مالی، افت شدید و ناگهانی درآمد یا عدم توانایی در پرداخت بدهی‌ها.

بحران‌های عملیاتی/تکنولوژیکی

شامل نقص‌های فنی گسترده، قطعی سیستم‌های حیاتی، حملات سایبری، اختلال در زنجیره تأمین، فراخوان محصولات به دلیل نقص یا حوادث صنعتی.

بحران‌های انسانی/پرسنلی

شامل اعتصابات، حوادث ناشی از کار، رسوایی‌های اخلاقی کارکنان، سوءرفتار مدیران، یا از دست دادن ناگهانی نیروی کلیدی.

بحران‌های شهرت/اعتبار

انتشار اخبار منفی گسترده، شکایت‌های عمومی، افشای اطلاعات نامطلوب، کمپین‌های تخریبی علیه برند.

بحران‌های قانونی/رگولاتوری

شامل نقض قوانین، جریمه‌های سنگین، لغو مجوزهای فعالیت، یا دعاوی حقوقی عمده.

بحران‌های طبیعی

بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، طوفان یا همه‌گیری بیماری‌ها که بر عملیات کسب‌وکار تأثیر می‌گذارند.

بحران‌های استراتژیک

تغییرات ناگهانی و بزرگ در بازار، ظهور رقبای disruptive، یا تغییرات اساسی در نیازهای مشتریان که مدل کسب‌وکار را منسوخ می‌کند.

 

درک صحیح از تعریف و ابعاد بحران، اولین و مهم‌ترین گام برای تدوین یک برنامه مدیریت بحران مؤثر است. سازمان‌هایی که بحران را جدی می‌گیرند، با پیش‌بینی و برنامه‌ریزی مناسب، می‌توانند آمادگی خود را برای مقابله با این رویدادهای غیرمنتظره افزایش داده و از آسیب‌های جدی به کسب‌وکارشان جلوگیری کنند.

اگر نقشی در رهبری یک سازمان دارید آیا مایلید در مورد مراحل مدیریت آن بیشتر بدانید؟

اجزای کلیدی یک طرح جامع مدیریت بحران (Crisis Management Plan - CMP)

یک طرح جامع مدیریت بحران (CMP) سندی حیاتی است که نقشه راه یک سازمان را برای مواجهه با رویدادهای غیرمنتظره و تهدیدکننده فراهم می‌کند. این طرح تنها در مورد "چه کاری باید انجام دهیم" نیست، بلکه به "چه کسی، چه زمانی، کجا و چگونه" نیز می‌پردازد تا واکنش به بحران را هماهنگ و اثربخش سازد.

یک CMP قوی، سازمان را از وضعیت واکنشی و آشفته به یک حالت فعال و کنترل‌شده در زمان بحران سوق می‌دهد.

اجزای کلیدی یک CMP عبارتند از:

1- مقدمه و دامنه (Introduction and Scope)

  • هدف طرح: تشریح اهداف کلی CMP، مانند حفاظت از جان انسان‌ها، حفظ عملیات، کاهش خسارات مالی و محافظت از اعتبار سازمان.
  • دامنه شمول: مشخص می‌کند که این طرح برای چه نوع بحران‌هایی (مالی، عملیاتی، شهرتی و...) و در چه سطوحی از سازمان (محلی، ملی، بین‌المللی) کاربرد دارد.
  • مبانی قانونی و اخلاقی: اشاره به الزامات قانونی و مسئولیت‌های اخلاقی سازمان در قبال ذینفعان.

2-  تیم مدیریت بحران (Crisis Management Team - CMT)

  • ساختار تیم: تعریف سلسله مراتب و ترکیب اعضای تیم، شامل مدیران ارشد، متخصصان حقوقی، روابط عمومی، عملیات، مالی، IT و منابع انسانی.
  • نقش‌ها و مسئولیت‌ها: تشریح دقیق وظایف هر عضو تیم در طول بحران (به عنوان مثال: رهبر تیم، مسئول ارتباطات، مسئول مالی، مسئول عملیات).
  • اطلاعات تماس: ارائه فهرست به‌روز از اطلاعات تماس اعضای اصلی و جایگزین تیم.

مکان مرکز فرماندهی بحران (Command Center): تعیین مکانی فیزیکی یا مجازی که تیم بحران در آن مستقر شده و عملیات را هماهنگ می‌کند.

3- ارزیابی ریسک و سناریوهای بحران (Risk Assessment and Crisis Scenarios)

  • شناسایی ریسک‌ها: فهرست جامع ریسک‌های احتمالی که سازمان با آن‌ها روبرو است (مانند حملات سایبری، بلایای طبیعی، رسوایی‌های محصول، رکود اقتصادی).
  • سناریوهای محتمل: برای هر ریسک شناسایی‌شده، یک یا چند سناریوی بحرانی واقعی‌تر (مثلاً "نشت اطلاعات حساس مشتریان"، "فراخوان گسترده محصول به دلیل نقص فنی") با پیامدهای احتمالی آن‌ها طراحی می‌شود.
  • سطوح بحران: تعریف سطوح مختلف بحران (مثلاً کوچک، متوسط، بزرگ) بر اساس شدت و دامنه تأثیر، که به فعال‌سازی پروتکل‌های مناسب کمک می‌کند.

4- پروتکل‌های فعال‌سازی (Activation Protocols)

  • آستانه‌های فعال‌سازی: مشخص کردن شرایط یا رویدادهایی که منجر به فعال‌سازی طرح مدیریت بحران می‌شوند (مثلاً تعداد شکایات، میزان خسارت مالی، پوشش خبری منفی).
  • فرایند فعال‌سازی: گام‌های مشخص برای اعلام بحران، اطلاع‌رسانی به اعضای CMT و شروع عملیات.
  • کانال‌های هشدار: نحوه اطلاع‌رسانی اولیه (مثلاً سیستم‌های هشدار پیامکی، ایمیل اضطراری).

5- استراتژی و پروتکل‌های ارتباطات بحران (Crisis Communication Strategy & Protocols)

  • ذی‌نفعان کلیدی: شناسایی تمام گروه‌های ذی‌نفع داخلی (کارکنان، هیئت مدیره) و خارجی (مشتریان، رسانه‌ها، سرمایه‌گذاران، رگولاتورها، عموم مردم).
  • پیام‌های کلیدی از پیش آماده شده: تدوین پیش‌نویس پیام‌ها و بیانیه‌های اولیه برای سناریوهای مختلف (مثلاً پیام همدردی، اطلاعیه وضعیت).
  • سخنگوی بحران: تعیین فرد یا افراد آموزش‌دیده و مجاز برای صحبت با رسانه‌ها و عموم مردم.
  • کانال‌های ارتباطی: مشخص کردن نحوه و زمان استفاده از کانال‌های مختلف (وب‌سایت، شبکه‌های اجتماعی، بیانیه‌های مطبوعاتی، ایمیل، تماس تلفنی).
  • پروتکل پایش رسانه: نحوه رصد و تحلیل پوشش خبری و شبکه‌های اجتماعی برای درک افکار عمومی و واکنش‌ها.
  • رویه ارتباط با کارکنان: پروتکل‌های اطلاع‌رسانی به کارکنان برای حفظ آرامش و اطمینان.

6-  رویه‌های عملیاتی اضطراری (Emergency Operations Procedures)

  • گام‌های عملیاتی خاص: برای هر سناریوی بحران، گام‌های عملیاتی دقیق و وظایف مشخص برای بخش‌های مربوطه (مثلاً برای حمله سایبری: جداسازی شبکه، بازیابی داده‌ها، اطلاع‌رسانی به قربانیان).
  • پشتیبانی و منابع: فهرست منابع مورد نیاز (مالی، تجهیزات، نیروی انسانی) و نحوه دسترسی به آن‌ها.
  • بازیابی کسب‌وکار (Business Continuity & Disaster Recovery - BCDR): برنامه‌هایی برای بازگرداندن عملیات حیاتی سازمان به حالت عادی پس از یک وقفه یا فاجعه. این شامل پشتیبان‌گیری داده‌ها، سیستم‌های جایگزین و رویه‌های بازیابی است.

7- پروتکل‌های قانونی و مستندسازی (Legal & Documentation Protocols)

  • مشاوره حقوقی: رویه‌های لازم برای مشاوره فوری با تیم حقوقی و رعایت الزامات قانونی.
  • ثبت و مستندسازی: الزام به ثبت دقیق تمام وقایع، تصمیمات، ارتباطات و اقدامات انجام‌شده در طول بحران. این مستندات برای تحلیل پس از بحران و دفاع احتمالی در دعاوی حقوقی ضروری هستند.

8- آموزش، تمرین و بازبینی (Training, Drills & Review)

  • برنامه آموزشی: چگونگی آموزش اعضای CMT و کارکنان در مورد نقش‌هایشان در زمان بحران.
  • رزمایش و شبیه‌سازی: برنامه‌ریزی برای برگزاری تمرین‌های منظم شبیه‌سازی بحران برای ارزیابی آمادگی و شناسایی نقاط ضعف.
  • بازبینی و به‌روزرسانی: تعیین زمان‌بندی منظم (مثلاً سالانه) برای بازبینی، به‌روزرسانی و اصلاح CMP بر اساس درس‌آموخته‌ها از رزمایش‌ها یا بحران‌های واقعی.
  • پس از بحران (Post-Crisis Review): فرآیند جامع برای ارزیابی عملکرد سازمان پس از هر بحران، جمع‌آوری درس‌آموخته‌ها و اصلاح طرح.

تدوین یک CMP زمان‌بر و نیازمند تعهد منابع است، اما سرمایه‌گذاری در آن به عنوان یک بیمه عمر برای سازمان عمل می‌کند.

این طرح نه تنها به سازمان کمک می‌کند تا در زمان بحران واکنش مؤثرتری داشته باشد، بلکه تاب‌آوری و آمادگی کلی آن را برای مواجهه با چالش‌های آینده افزایش می‌دهد.

تفاوت مدیر با رهبر در بحران

مدیران معمولاً در شرایط پایدار عملکرد خوبی دارند. آن‌ها متخصص در برنامه‌ریزی، کنترل منابع و اجرای دستورالعمل‌ها هستند. اما در بحران، چیزی فراتر نیاز است: رهبری.

رهبر کسی است که:

در میانه‌ی آشفتگی، جهت می‌دهد.

در مواجهه با ترس، اعتماد ایجاد می‌کند.

در میان سردرگمی، وضوح می‌آورد.

برای مثال، در یک شرکت تکنولوژی زمانی که هک گسترده‌ای رخ داد، مدیر IT درگیر شناسایی نقص فنی بود، اما رهبر سازمان، ارتباط با رسانه‌ها، کارکنان و مشتریان را برعهده گرفت تا سازمان دچار ریزش اعتماد نشود. در واقع، رهبر به جنگ همزمان با «احساسات» و «واقعیت‌ها» می‌رود.

ابعاد و تمرکز مدیریت بحران

مدیریت بحران یک رویکرد چندوجهی است که بر جنبه‌های مختلفی تمرکز دارد:

  1. پیش‌بینی و پیشگیری: با شناسایی ریسک‌ها و علائم هشدار اولیه، تلاش می‌کند تا از وقوع بحران جلوگیری کند یا شدت آن را کاهش دهد.
  2. برنامه‌ریزی و آمادگی: تدوین طرح‌های مدیریت بحران، تشکیل تیم‌های واکنش، آموزش و برگزاری رزمایش برای اطمینان از آمادگی لازم.
  3. واکنش فوری و مهار: اقدام سریع و قاطع برای مدیریت رویداد در حال وقوع، کنترل گسترش آسیب و حفظ امنیت.
  4. ارتباطات بحران: مدیریت فعال و شفاف جریان اطلاعات با تمامی ذینفعان (داخلی و خارجی) برای حفظ اعتماد و کنترل روایت.
  5. بازیابی و بازسازی: برنامه‌ریزی برای بازگرداندن سازمان به وضعیت عادی، ترمیم آسیب‌ها و بازسازی اعتبار.
  6. ارزیابی و درس‌آموزی: تحلیل عملکرد پس از بحران و استخراج درس‌هایی که به بهبود فرآیندهای مدیریت بحران در آینده کمک می‌کنند.

مدیریت بحران نه یک هزینه، بلکه یک سرمایه‌گذاری استراتژیک است. سازمانی که در مدیریت بحران توانمند باشد، می‌تواند در مواجهه با چالش‌های بزرگ، نه تنها جان سالم به در ببرد، بلکه قوی‌تر و با تجربه‌تر از قبل ظاهر شود.

ویژگی‌های رهبران مؤثر در بحران

بحران سازمانی وضعیتی است که ناگهانی، پیچیده و تأثیرگذار بوده و می‌تواند اعتبار، عملکرد یا حتی موجودیت سازمان را تهدید کند. این شرایط، نیازمند تصمیم‌گیری سریع، دقیق و بعضاً خطرپذیر است. انواع ویژگی های تاثیر گذار عبارت‌اند از:

۱. شفافیت در ارتباطات

رهبران واقعی در بحران، اطلاعات را پنهان نمی‌کنند. آن‌ها با صداقت درباره مشکل صحبت می‌کنند و تیم را در جریان تصمیم‌ها قرار می‌دهند.

۲. توان تصمیم‌گیری سریع با اطلاعات ناقص

در بحران، زمان طلاست. رهبران نمی‌توانند منتظر اطلاعات کامل بمانند. آن‌ها باید بتوانند بر اساس احتمالات، سریع تصمیم بگیرند.

۳. القای آرامش و امید

در دل بحران، ترس مثل ویروس منتشر می‌شود. رهبر با لحن، حضور و رفتار خود، ثبات و امید تزریق می‌کند.

۴. انعطاف‌پذیری و نوآوری

رهبران موفق، مسیرهای تازه را می‌سازند. آن‌ها از چارچوب‌های سنتی عبور می‌کنند و راه‌حل‌های خلاقانه ارائه می‌دهند.

۵. قدرت بسیج منابع و افراد

رهبران بحران‌محور، توانایی عجیبی در همدل کردن تیم دارند. آن‌ها انگیزه را احیا می‌کنند و هر فرد را در نقش بحرانی خود قرار می‌دهند.

مراحل مدیریت بحران در سازمان

مراحل رهبری در مدیریت بحران

ویژگی‌های اصلی بحران‌ها شامل غیرمنتظره بودن، محدودیت زمانی برای واکنش و نیاز به تصمیم‌گیری در شرایط عدم قطعیت است. مراحل حل بحران:

۱. پیش‌بینی و آمادگی

رهبران آینده‌نگر، پیش از وقوع بحران سناریوها را مرور می‌کنند. آن‌ها برنامه‌های واکنش اضطراری تدوین می‌کنند و تیم‌ها را آموزش می‌دهند.

۲. پاسخ سریع و هدفمند

در لحظه وقوع بحران، سرعت و تمرکز حیاتی است. رهبر باید تیم‌ها را فعال کند، اختلالات را شناسایی کند و اولویت‌های حیاتی را تعیین کند.

۳. تصمیم‌گیری شفاف

رهبران باید تصمیماتی بگیرند که نه‌تنها فنی، بلکه انسانی هم باشد. آن‌ها اخلاق، پیامدها و درک عمومی را لحاظ می‌کنند.

۴. مدیریت پیام و افکار عمومی

یکی از وظایف رهبر، مهار پیام‌های منفی است. او باید از طریق رسانه‌ها، بیانیه‌ها و شبکه‌های اجتماعی پیام امید و کنترل را منتقل کند.

6

۵. بازسازی و یادگیری سازمانی

پس از عبور از بحران، رهبران بر تحلیل وقایع، مستندسازی درس‌آموخته‌ها و اصلاح ساختارها تمرکز می‌کنند. بازسازی نه‌تنها فیزیکی، بلکه روانی و فرهنگی نیز هست.

ابزارهایی که رهبران در بحران به آن نیاز دارند

داشبورد لحظه‌ای اطلاعات (BI): اطلاعات دقیق و سریع، مهم‌ترین سلاح رهبران است. استفاده از داشبوردهای تحلیل داده به رهبر این امکان را می‌دهد که نقاط بحرانی را در لحظه شناسایی و اقدام کند.

نرم افزار CRM برای مدیریت ارتباطات: در بحران، ارتباط با مشتریان حیاتی است. سیستم‌های CRM می‌توانند اطلاع‌رسانی هدفمند، مدیریت شکایات و تحلیل بازخوردها را ساده‌تر کنند.

بستر ارتباط داخلی قوی: رهبران به کانال‌های امن، سریع و قابل‌اعتماد برای ارتباط با تیم نیاز دارند. ابزارهایی مثل پیام‌رسان‌های سازمانی، ایمیل‌ اضطراری و تابلوهای اطلاع‌رسانی نقش کلیدی دارند.

داده‌محوری در تصمیم‌گیری: رهبران بحران‌محور، تصمیم‌های احساسی نمی‌گیرند. آن‌ها با تحلیل داده‌ها، رفتار مشتری، میزان خسارت و منابع در دسترس، استراتژی طراحی می‌کنند.

نمونه‌هایی از رهبری موفق در بحران

مورد ۱: Johnson & Johnson در بحران تایلنول

در سال ۱۹۸۲، پس از مرگ چند نفر در اثر مصرف تایلنول آلوده، مدیرعامل J&J سریعاً فراخوان سراسری داد، با رسانه‌ها همکاری کامل کرد و شفاف‌سازی بی‌نظیری انجام داد. نتیجه؟ اعتماد عمومی به شرکت بیشتر شد.

مورد ۲: فروشگاه ساختگی با رهبری منعطف

فرض کنید فروشگاه زنجیره‌ای در بحبوحه اختلال زنجیره تأمین قرار دارد. مدیرعامل، به‌جای اخراج کارکنان، الگوی کاری ترکیبی طراحی می‌کند، از مشتریان بازخورد می‌گیرد و با تامین‌کنندگان محلی قرارداد می‌بندد. نتیجه؟ کاهش هزینه و حفظ روحیه.

دیدگاه نهایی افکار نیوز در مدیریت بحران سازمان

هیچ‌کس دوست ندارد به سناریوهای بد فکر کند. ولی واقعیت این است که بحران، خبر نمی‌دهد. جنگ از قبل وقت نمی‌گیرد و نه برای جلسه توجیهی صبر می‌کند.

جنگ، ناآرامی، اختلال اینترنت، قطع مسیرهای تردد، حمله سایبری، یا حتی فقط شایعه‌ی ناامنی، می‌تواند در عرض چند ساعت یک تیم فروش منسجم را به چند جزیره جداگانه تبدیل کند:

یکی خانه‌نشین شده، یکی با VPN درگیر است، یکی نمی‌داند مشتری دیروز کدام مرحله‌ی خرید بوده و یکی دیگر دارد دستی اطلاعات اکسل را برای خودش جدا می‌کند.

هیچ‌کس هم نمی‌داند بقیه در چه وضعیتی هستند.

در این وضعیت، «فروش» سقوط نمی‌کند چون مشتریان نمی‌خرند! سقوط می‌کند چون تیم نمی‌تواند بفروشد.

در شرایطی که تمرکز از بین می‌رود، ارتباطات قطع می‌شوند؛ و اولویت همه فقط "زنده ماندن" است. فروش نیاز به چیزی دارد فراتر از انگیزه: نیاز به ساختار دارد. چیزی که بدون حضور فیزیکی، بدون تماس مستقیم و حتی در نبود مدیر، مسیر فروش را شفاف، هماهنگ و زنده نگه دارد.

در بحران جنگ، ما انسان‌ها پراکنده می‌شویم. اما اگر داده‌ها، ارتباطات و وظایف‌مان در یک مرکز امن، قابل‌دسترس و مشترک باشد، می‌توانیم دوباره با هم کار کنیم.

این‌جاست که اهمیت خرید CRM نه به عنوان "نرم‌ افزار"، بلکه به عنوان "زیرساخت نجات" خود را نشان می‌دهد.

رهبری در بحران هنر است، نه فقط علم!

رهبران بزرگ، بحران را نقطه آغاز رشد می‌بینند نه پایان مسیر. شفافیت، تصمیم‌گیری سریع، همدلی، ابزارهای هوشمند و قدرت الهام‌بخشی، ویژگی‌هایی هستند که یک سازمان را در طوفان زنده نگه می‌دارند.

اگر شما هم در مسیر ساخت یک سازمان مقاوم، چابک و آینده‌نگر هستید، حالا زمان آن رسیده که نه‌تنها ساختار فنی، بلکه مدل رهبری خود را بازطراحی کنید. بحران بعدی شاید همین نزدیکی باشد. آیا برای رهبری آن آماده‌اید؟ به آدرس اینترنتی PARSVT.COM برای دریافت دمو اولیه و مشاوره رایگان رجوع نمایید.