عملیات‌های انفرادی در قدس؛ کابوس مجدد صهیونیست‌ها

«امیر صیداوی» بامداد یکشنبه گذشته با شلیک گلوله‌ به اتوبوس حامل شهرک‌نشینان صهیونیست در نزدیکی دیوار البراق در شهر قدیمی قدس، توهم پیروزی اسرائیل بر « عملیات انفرادی » را پس از گذشت هفت سال از موج مداوم آن از بین برد؛ عملیات‌هایی که از سال ۲۰۱۵ آغاز شد و رژیم اشغالگر تمام منابع خود را برای سرکوب این پدیده و ریشه‌کن کردن آن صرف کرد.

روزنامه «العربی الجدید» با انتشار یادداشتی در این خصوص نوشت که این عملیات که پیامدها و بازتاب‌های آن نامشخص است، عقیم بودن همه برنامه‌های اطلاعاتی سایبری و الکترونیکی، از جمله توسعه برنامه‌های ویژه برای پیگرد و نظارت بر شبکه‌های اجتماعی فلسطینی در داخل و اطراف قدس، را نشان داد. برنامه‌هایی که  قصد زنان و مردان فلسطینی برای انجام عملیات در شهر قدس و سایر مناطق را قابل پیش‌بینی ‌می‌کرد و قاعدتا می‌بایست «شکار» آن‌ها را آسان‌تر می‌کرد.

هراس از پیامدهای انتخاباتی

بر این اساس، «یائیر لاپید» نخست وزیر رژیم اشغالگر، هنگامی که از استقرار شمار زیادی نیرو و آماده‌باش آن‌ها در قدس برای جلوگیری از عملیاتی دیگر یا عملیاتی انفرادی به تقلید از صیداوی خبر داد، عملاً به ترس خود اعتراف کرد. زیرا او از پیامدهای انتخاباتی احتمالی تقلید از عملیات صیداوی و تاثیر آن بر شانس خود برای رسیدن به ائتلاف دولتی مخالف بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر پیشین پس از انتخاباتی که قرار است در اوایل نوامبر برگزار شود، آگاه است.

نگارنده در ادامه می‌نویسد: «اعتراف لاپید به این موضوع با تهدیدهای بنی گانتز، وزیر جنگ او و تلاش‌ها برای تشکر از پلیس رژیم اشغالگر در قدس و سرویس‌های امنیتی به دلیل "سرعت واکنش آنها به این عملیات" و شناسایی هویت عامل این عملیات و فشار بر او برای تسلیم شدن، همزمان شد. عملیاتی که منجر به زخمی شدن هشت شهرک‌نشین شد».

در ادامه این یادداشت آمده است، پس از یک سلسله ترور فعالان در گروه‌های مختلف در کرانه باختری اشغالی، به ویژه در استان‌های جنین و نابلس، که آخرین آنها ترور «ابراهیم النابلسی» بود، دستگیری فعالان چندین سازمان فلسطینی از جمله «حماس»  و جهاد اسلامی و حتی «کتائب شهدای الاقصی» از یک سو و اعتقاد اسرائیل به قدرت خود در جریان تجاوزات اخیر به غزه و در هم شکستن اصطلاح «وحدت میادین» که جنبش جهاد اسلامی منادی آن است، از سوی دیگر، نوعی وضعیت«سرخوشی و خشنودی» بر سرویس‌های امنیتی اسرائیل حاکم شده بود.

به اعتقاد نویسنده، عملیاتی که امیر صیداوی انجام داد، برای مقامات رژیم صهیونیست به منزله یک کابوس است، زیرا به آن‌ها یادآوری می‌کند که تمام اقداماتی که از زمان انتفاضه افراد و چاقوها در سال ۲۰۱۷ به آن مبادرت ورزیده‌اند، ممکن است در صورت انجام یک عملیات اضافی به هدر برود. حال اگر چندین عملیات انجام شود، آن هم در قلب قدس، وضعیت اشغالگران چگونه خواهد بود؟

سوء‌استفاده نتانیاهو از این وحشت

بنا بر این یادداشت، «این ممکن است اسرائیل را وارد یک وضعیت وحشت کند. امری که احتمالا نتانیاهو با موفقیت بی‌نظیری از آن علیه دولت کنونی، نخست‌وزیر و وزیر جنگ آن استفاده می‌کند و ممکن است در طول موج عملیات‌ها و انفجارهای پی درپی از سوی حماس و جهاد اسلامی، تلاش کند بار دیگر به  موفقیت برسد. اندکی پس از امضای پیمان اسلو، عملیات‌های خونینی صورت گرفت که به کشته شدن ده‌ها اسرائیلی منجر شد که مهمترین آن عملیات "بیت لید" در سال ۱۹۹۵ است که با دو انفجار متوالی با فاصله ۲۰ دقیقه از یکدیگر در یک مقر تجمع سربازان صهیونیست، ۲۲ نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند».

نگارنده تصریح می‌کند: «در حالی که رژیم اشغالگر از سال گذشته، عملا تلاش‌های نظامی و اطلاعاتی خود را حتی پیش از علنی کردن عملیات موسوم به "کاسر الامواج" (موج شکن) بر روی پیگرد، تعقیب و پاکسازی هسته‌های نظامی وابسته به جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی در مناطق مختلف کرانه باختری متمرکز کرده بود، عملیات صیداوی، وضعیت سستی و شکنندگی امنیتی این رژیم در همه چیز‌های مربوط به کمپین‌های سایبری قبلی را و نیز غفلت از سناریوهای بازگشت عملیات انفرادی که ممکن بود توسط کسانی انجام شود که از نظارت های امنیتی سنتی دور مانده‌اند، بر ملا کرد.

به نظر می رسد این امر با وجود تشدید تنش تقریباً دائمی در قدس اشغالی، به دلیل تمرکز کابینه لاپید - بنت در طول سال گذشته بر روی یورش صهیونیست‌ها به مسجد الاقصی و تقسیم زمانی روشن برای آن، روی داده است. در دوره کابینه مذکور، حملات به مسجد الاقصی در دو بازه زمانی یکی از  هفت تا ده صبح و دیگری از ساعت یک و نیم تا چهار عصر به صورت تقریبا روزانه صورت می‌گرفت و به همراه رصد کلیه فعالیت‌های مرابطین، در این حملات تلاش می‌شد که بُعد مذهبی در برجسته شود در مقابل از امکان بازگشت بُعد ملی اساسی به عملیات‌عل علیه اشغالگران غفلت شد.

بر این اساس، با وجود آن‌که رژیم اشغالگر به سیاست‌های یهودی‌سازی، تخریب، اخراج و اسرائیلیزه کردن برنامه‌های آموزشی در قدس ادامه داد، اما احساس قدرت و پیروزی در پرتو وضعیت رو به وخامت تشکیلات خودگردان فلسطین و تعمیق شکاف و اعتقاد آن به کنترل ساکنان قدس، سرویس‌های امنیتی اسرائیلی را بر آن داشت تا فعالیت‌های خود را بر روی دوایر خاصی متمرکز کنند، امری که عملا امیر صیداوی را قادر ساخت تا عملیاتش را انجام دهد و پس از انجام عملیاتش، به مدت شش ساعت بدون این‌که تحت تعقیب حتی یک ماشین پلیس اسرائیل قرار گرفته باشد، جولان دهد.

عملیات‌های انفرادی در قدس؛ کابوس مجدد صهیونیست‌ها

ازدحام فلسطینیان در قدس

اما در کنار این ناکامی‌های اسرائیلی، آنچه که موجب شد صیداوی به نسبت به راحتی، عملیات خود را انجام دهد، نداشتن سوابق امنیتی و اطلاعاتی بود. تراکم شدید ساکنان قدس در سایه فقدان یک چتر واقعی حفاظت از آن‌ها، در را به روی احتمال انجام عملیات‌های دیگر را باز می‌کند. امری که اشغالگران از آن بیم دارند. عملیات‌هایی که تنها بر روی انتخابات آتی اثر نخواهد گذاشت بلکه موجب گشودن جبهه جدیدی می‌شود که اشغالگران معتقد بودند با برنامه‌های نظارتی سایبری موفق به بستن و غلبه آن شده‌اند.

به اعتقاد نویسنده، پارادوکس طمع اشغالگران در اسرائیلزه کردن ساکنان قدس، از زمانی که برنامه‌های یهودی‌سازی، مصادره و ریشه‌کن کردن آن‌ پس از اشغال بخش شرقی شهر در سال ۱۹۶۷ آغاز شد و مجبور شدن تل‌آویو به اعطای «کارت‌های هویتی اقامت دائم» آبی به ساکنان قدس اشغالی، به آن‌ها فرصت حرکت آزادانه نه تنها در داخل شهر، بلکه در داخل خط سبز داد و شکافی را به وجود آورد که به عاملان عملیات‌های انفرادی فرصت انجام عملیات با استفاده از آزادی رفت و آمد و دسترسی به هر مکان در شهر و خارج از آن را می‌دهد. در چنین شرایطی اشغالگران با معضل مقابله با موج جدیدی از این عملیات‌ها به ویژه در شهر قدس روبرو هستند، پس از اینکه تمام تلاش خود را تا کنون وقف جلوگیری از عملیات در کرانه باختری اشغالی کرده‌اند.