درس های جنگ اوکراین

حدود یک سال قبل جنگ اوکراین آغاز شد. اگرچه قبل از آن برآوردها از آغاز یک درگیری کوتاه با پیروزی احتمالی مسکو حکایت داشت اما گذشت زمان ابعاد این منازعه را پیچیده تر کرده است. ورود آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو به جنگ با مسکو و ارسال آشکار کمک های تسلیحاتی و مالی به کی یف برای دیگر کشورهای جهان نیز نکات قابل توجهی را به همراه داشته است.

«موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک» (The International Institute for Strategic Studies) در گزارشی مبسوط با عنوان «درس های جنگ اوکراین» آورده است جنگ های بزرگ آزمونی برای نیروهای مسلح کشورها است و جنگ روسیه و اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه در حال حاضر تنها دو کشور به جنگ مستقیم می پردازند اما بسیاری از کشورهای دیگر نیز در این مخاصمه از نظر سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی درگیر هستند و با ارائه کمک های نظامی و اطلاعاتی به کی‌یف در نبرد مشارکت دارند.

غربی ها پشتیبانی نظامی قابل توجهی را با ارسال طیف گسترده ای از سلاح ها، مهمات، قطعات یدکی و آموزش نظامی به اوکراین به عمل آورده اند. به عبارت دیگر شاهد یک تلاش بین‌ المللی برای جلوگیری از پیروزی روسیه در جنگ هستیم.

گرچه نمی توان در مورد نتیجه و مدت این جنگ با قاطعیت سخن گفت اما برخی از تحولات در اوکراین، ویژگی های کلیدی جنگ مدرن بین دولت ها را نشان می دهد. جنگ یک رقابت بسیار پویا شامل عملی سازی اراده ‌ها در حوزه‌های مختلف است.

این جنگ خاطرنشان می کند که عنصر اصلی در توانمندی نظامی میزان کارآیی است؛ ضمن اینکه کمیت ‌ها هم در میدان جنگ و هم در زرادخانه ها هنوز مهم هستند. علاوه بر این دسترسی به بسیاری از سلاح‌ های دقیق فعلی به دلیل هزینه، پیچیدگی و زمان تولید محدود هستند و مخفی کردن نیروها از چشم ماهواره ها و پهپادها به شدت دشوار شده است. پرنده های بدون سرنشین هم نقش فزاینده ای را در جنگ زمینی ایفا می کند.

درس های جنگ اوکراین

«کارل فون کلاوزویتس» نظریه ‌پرداز نظامی آلمانی، دو بعد را برای جنگ های امروزی ترسیم کرد: ماهیت آن که پایدار است و شخصیت آن، که با تغییر روش ها و ابزارهای مورد استفاده برای نبردها تغییر می کند. ماهیت جنگ ها وحشیانه و آشفته است. این یک فعالیت شدید انسانی است که در آن دشمن نیز اراده آزاد و عزم خود را برای مبارزه تا سرحد مرگ به کار می بندد.

جنگ یک اقدام سیاسی است که اهدافی همچون کسب مزیت، بهبود موقعیت یا تأثیرگذاری بر نگرش یا رفتار دیگر طرف ها را دنبال می کند.

جنگ روایت ها

نبردها در دوره پس از ۱۱ سپتامبر، رقابتی عمیق را برای تأثیرگذاری بر نگرش جنگجویان، جمعیت های ملی، رهبران و حامیان بین المللی آنها به نمایش گذاشته اند. این عامل از ابتدا بخش مهمی از جنگ اوکراین در همه سطوح از ملی و استراتژیک تا تاکتیکی بوده است.

برای نمونه «ولادیمیر زلنسکی» رئیس جمهوری اوکراین با سخنرانی مستقیم خود در محافل مختلف در سرتاسر جهان، نقش مهمی را در تأثیرگذاری بر حامیان بین المللی اوکراین داشته است. وی هر پیامی را برای مخاطبان خود تنظیم می کند تا تأثیر آن را به حداکثر برساند. او همچنین از رسانه‌های اجتماعی هم استفاده گسترده ‌ای کرده است. حضور مستمر زلنسکی در رسانه‌ها و مجامع سیاسی و عمومی غربی، عامل اصلی تأثیرگذاری بر نگرش‌ ها در ایالات متحده، اروپا و سایر نقاط جهان بوده است.

هر دو طرف منابع قابل توجهی را در فناوری های ارتباطی سرمایه گذاری کرده اند تا بر نگرش بین المللی نسبت به جنگ تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند. اوکراین در تولید این موارد بسیار موفق تر بوده و به طور ویژه در زمینه سرعت تولید و انتشار ویدیوها بر کشورهای غربی تمرکز دارد.

در مقابل روسیه دیپلماسی و پیام ‌رسانی خود را بر کشورهای جنوب تنظیم کرد و ایالات متحده و سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) را مسئول آغاز جنگ از سوی روسیه بیان می کند. کرملین تحریم ‌های غرب را باعث آسیب رسیدن به اقتصاد جهانی (به ویژه ناامنی غذایی) می داند.

درس مهم جنگ اوکراین این است که نبرد روایت ها عنصری کلیدی در یک جنگ مدرن است که سهم مهمی در ارائه یا تقویت مشروعیت اقدامات توسط طرف های متخاصم دارد. کشورها باید برای این نبرد با ابزارهای مختلف، از رسانه‌های اجتماعی سنتی تا مدرن، برنامه‌ ریزی کنند و آن را در میان مخاطبان مختلف جهانی با در نظر گرفتن تفاوت‌های محلی به اجرا در بیاورند.

کارآیی مهمترین ظرفیت نظامی

بسیاری از آژانس های اطلاعاتی و کارشناسان نظامی بین المللی اوایل سال ۲۰۲۲ پیش بینی می کردند که روسیه اوکراین را شکست خواهد داد. به نظر می رسید که روسیه دارای مزایای مختلف ناشی از سرمایه گذاری در نوسازی نظامی، تجربه نظامی از حضور در جنگ های ۱۵-۲۰۱۴ اوکراین و مداخله در سوریه در کنار برتری عددی قابل توجه است.

در بررسی دلیل شکست های اولیه نظامی روسیه، به طور قطع برنامه ریزی بیش از حد خوش بینانه یک عامل اصلی به نظر می رسد. حملات اولیه نشانه هایی از اعتماد به نفس بیش از حد و خیال بافی روس ها را مبنی بر این تصور نشان می داد که اوکراینی ها در جنگ در مقابل روسیه مقاومت جدی را ارائه نمی دهند.

همچنین دیگر عوامل مؤثر، فرماندهی و کنترل ناکافی، فقدان یک فرمانده روسی با پشتیبانی یک ستاد مشترک قدرتمند بوده است. ناکامی افسران در اطلاع رسانی و راهنمایی صحیح افراد به تضعیف روحیه آن ها منجر شد. این جنگ همچنین ضعف های آموزش نظامی روسیه در استفاده از تسلیحات ترکیبی مدرن و عملیات مشترک را آشکار کرده است.

مشخص است که نه ارتش و نه نیروی هوایی این کشور در برابر یک نیروی متخاصم توانا و چابک آموزش ندیده ‌اند. این در حالی است که طبق گزارش‌ها سربازان اوکراینی استانداردهای بسیار بالاتری از ابتکار عمل و رهبری تاکتیکی را به نمایش گذاشته اند. این امر احتمالاً در نتیجه آموزش‌ هایی است که ایالات متحده و کشورهای ناتو از سال ۲۰۱۵ به بعد به این کشور ارائه کرده‌ اند.

علاوه بر این تجهیزات روسی نیز نقاط ضعف خود را نشان داده‌ اند برای نمونه جاولین و سلاح‌ ضدتانک سبک انگلیسی-سوئدی (NLAW) به راحتی بخش های ضعیف زره های تانک ها را هدف قرار می داد. همچنین گزارش شده که حدود ۴۰ درصد از موشک های کروز شلیک شده توسط روسیه نتوانسته اند به اهداف خود برخورد کنند.

بنابراین باید در اثربخشی سرمایه‌گذاری مالی قابل ‌توجهی که روسیه برای مدرن‌سازی نظامی خود انجام داد، تردید داشت. یک درس مهم این است که بدون سرمایه ‌گذاری در توانایی پرسنل - از جمله شایستگی فرماندهان و آموزش‌های فردی و جمعی کافی - چنین سرمایه‌ گذاری‌ هایی در سخت ‌افزار شاید اتلاف ثروت باشد.

این جنگ به جهان یادآوری کرد که لازمه اصلی نیروهای مسلح، کارآمدی است. اثربخشی یک نیروی مسلح تا حدی به تهیه سخت افزار نظامی کافی با پشتیبانی مهمات، قطعات یدکی و قابلیت های لجستیکی بستگی دارد. اما اگر هوش، رهبری، فرماندهی، تدارکات و آموزش نیروها ناکافی باشد، همه موارد فوق بی ارزش می شوند. نباید تجزیه و تحلیل نیروهای مسلح، صنایع دفاعی و تجهیزات نظامی تنها با تعداد تجهیزات و پارامترهای پیش فرض و بدون در نظر گرفتن عوامل حیاتی دیگر انجام شود.