چرا ترامپ پای حرف‌های خود نیست؟

1-ترامپ از یک دیپلماسی انفرادی و تک‌نفره تبیعت می‌کند، به تعبیر روشن‌تر آنچه که ما می‌بینیم حاصل تفکر شخص دونالد ترامپ است. در الگوریتم رفتاری سیاست خارجه ایالات‌متحده همواره روال بر این منوال بوده است که سیستم تصمیم‌گیری می‌کرده و در نهایت اعمال راهبرد صورت می‌گرفته است. اما دراین مورد می‌توانیم بگوییم دونالد ترامپ نسبت به رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا دارای تمایزات ویژه‌ای است، ترامپ اول و دوم هم دارای اختلافاتی هستند. ترامپ دوره دوم علی‌رغم پختگی‌ای که دارد، به همان میزان به شکل انفرادی‌تری به پیش می‌رود. در دوره اول ما شاهد آن بودیم که در برخی مواقع مایک پمپئو ترامپ را مهار می‌کند، اما درحال حاضر روبیو مخصوصا در چنین شرایطی نمی‌تواند بدون اجازه ترامپ در کاخ سفید نفس بکشد.

2-متأسفانه در محافل رسانه‌ای داخلی یک سوءبرداشتی از ترامپ وجود دارد که رفتارهای ترامپ صرفا ناظر به ایران می‌بیند. درصورتی‌که باید ما بسته رفتاری و رویکردی ترامپ را در نظر داشته باشیم، یعنی رفتار و تصمیم‌های او نسبت به کانادا، اوکراین، چین، مکزیک ایران و... مدنظر داشته باشیم و از این رهگذر است که امکان درک بهتر ذهنیت و تفکر به وجود خواهد آمد. در تمامی این متغیرها و موضوعاتی که بیان شد، یک وجه اشتراکی وجود دارد و آن این است مع ترامپ سعی می‌کند در مرحله اول فراتر از سقف مطالبه را در نظر بگیرد و با اعمال فشار یک چانه‌زنی را آغاز کند و بعد از آن، تلاش دارد به نقطه تعادلی که برای طرفین بُرد - بُرد محسوب می‌شود، حرکت کند.

3-در معادله سیاست فشار حداکثری، هر میزان که طرف مقابل بتواند مقاومت کند، ترامپ هم خود را وفق خواهد داد، اما در این بین یک تبصره‌ای وجود دارد و آن این است که ترامپ اگر احساس کند در مقابل مقاومتِ طرف مقابل منجر به تحقیر ترامپ می‌شود، بالطبع رفتار ش پرخاشگرانه و خشن خواهد بود. به‌عنوان مثال، در قبال رژیم صهیونیستی، چیزی که خود رسانه‌های اسرائیلی هم درمورد آن نگران هستند، این است که نتانیاهو به‌دنبال جنگ ایران و آمریکاست و صحبت‌های اخیر مرشایمر هم در این مورد حائز اهمیت است.

4-درمورد پرونده ایران هم، ما شاهد آنیم که ایران با وجود اینکه خود را برای سناریوهایی نظیر جنگ آماده کرده، با ترامپ نیز وارد گفت‌وگو شده‌است. حال در این بین رسانه‌ها ابزار دست ترامپ هستند، او تلاش دارد که همواره تیتر یک رسانه‌های جهان باشد و در این مورد یک عطش عطش سیری‌ناپذیری دارد. ترامپ به دنبال یک بلبشو و طوفان فکری در ذهن مخاطبانش است. او از یک الگوریتمِ سینوسی شدید در بازه‌های زمانی مختلف پیروی می‌کند، برای آنکه بتواند طرف مقابل را دچار آشفتگی کند و در روند فشار حداکثری بتواند بالاترین نرخ را در معامله برای خود در نظر بگیرد. درمورد ایران، می‌توان این موضوع را استنباط کرد که در سفرهای اخیر او به عربستان، قطر و امارات؛ این کشورها قصد دارند او را قانع کنند تا با ایرانی‌ها به توافق برسد. ترامپ به‌خوبی مطلع است که جنگ با ایران هزینه گزافی برای آمریکا خواهد داشت.

الگوریتم فکری او جنبه تجاری و بازاری دارد، بیان کردن مرتب مسأله جنگ با ایران از این جهت است که بتواند نرخ بالای معامله را کسب کند. گفتنی است که اساسا معامله کردن با جمهوری‌خواه از معامله کردن با دموکرات راحت‌تر است.