با نزدیک شدن به زمان لغو تحریمهای ایران در ماه ژانویه و همچنین افزایش تلاش های بین المللی برای حل بحران سوریه و تبدیل شدن موضوع مهاجران به بحرانی برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا خبرگزاری مهر گفتگویی با «میکاییل بارون فون اونگرن» سفیر آلمان در ایران انجام داده که مشروح آن در زیر آمده است.

*«فرانک والتر اشتاین مایر» وزیر خارجه آلمان در دیدار اخیر خود از ایران خواستار گسترش روابط دو کشور در زمینه های فرهنگی و آموزش شد. منظور وی دقیقا چه زمینه هایی بوده است؟

ما گستره وسیعی از زمینه های همکاری را در عرصه های فرهنگی، علمی و آموزشی داریم. به عنوان مثال همکاری بین موزه ها، تئاترها و یا در عرصه هنر سینما، آلمان از سال ها پیش در جشنواره فجر ایران حضور می یابد و یا نمایشگاه آثار هنرمند معروف آلمانی «اتو پینه» که اخیراً فوت کرده، در موزه هنرهای معاصر تهران که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد برگزار شد.

همچنین باید به بخش مهم آموزش زبان و تبادل دانش توجه کرد. در حال حاضر چندین هزار ایرانی در دانشگاه های آلمان مشغول تحصیل هستند. مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) دفتری در ایران دارد و در تلاش است تا تعامل بین دانشگاه های دو کشور را فزایش دهد. همچنین وظیفه دارد زمینه های تحصیل دانشجویان ایرانی در آلمان را تسهیل نماید و نیز برعکس، دانشجویان آلمانی را به ایران بیاورد. در زمینه باستانشناسی نیز یک مؤسسه تحقیقاتی آلمانی در ایران وجود دارد که همکاری بسیار نزدیکی با مؤسسات ایرانی دارد.

از این رو سیاست فرهنگی ما در حال حاضر دو هدف اساسی دارد. از یک طرف ما خواستار دستیابی به یک توافق جامع با ایران در ارتباط با تبادل فرهنگی هستیم تا همکاری را برای طرفین تسهیل نماییم. همزمان تلاش می کنیم همکاری های موجود را توسعه دهیم. من فکر می کنم آلمان برای ایرانی ها به دلایل مختلف کشور جذابی است و آلمانی ها نیز به وضوح به ایران و فرهنگ چندین هزار ساله آن علاقه‌مند هستند. بیشترین توریست هایی که از ایران دیدار می کنند خوشبختانه از کشور ما می آیند. بنابراین یک علاقه اجتماعی وسیع در هر دو کشور وجود دارد و نمی توان از کمبود تقاضا برای رویدادهای فرهنگی گلایه کرد.

نکته دیگر این است که فرهنگ محدود به ادبیات و نقاشی نمی شود، ورزش و بخصوص فوتبال نیز مردم ما را به هم نزدیکتر می کند. اخیراً یکی از بازیکنان سرشناس آلمانی که در گذشته برای بایرن مونیخ بازی می کرد، در برنامه ۹۰ صدا و سیمای ایران شرکت کرد. در طرف مقابل نیز بازیکنان ایرانی خوبی در بوندسلیگا بازی می کنند.

*آینده روابط اقتصادی و تجاری ایران و آلمان را بعد از لغو تحریم های علیه ایران چگونه می بینید؟ سطح کنونی روابط را چگونه ارزیابی می کنید؟

آلمان و ایران از دهه ها پیش روابط اقتصادی بسیارخوبی با هم دارند، بطوریکه کشور ما تا حدود ۱۰ سال پیش اولین شریک تجاری صادرکننده به ایران بوده است، به ویژه در زمینه های محصولات صنعتی، دارویی و مواد شیمیایی. با این وجود مشخص است که حجم مبادلات بازرگانی به دلیل تحریم ها در سال های اخیر کاهش یافته و در سال گذشته به ۲.۵ میلیارد یورو رسیده است.

در حال حاضر در بین شرکت های آلمانی، علاقه‌مندی زیادی برای تجارت و سرمایه گذاری در ایران وجود دارد و شرکت هایی که در گذشته در ایران فعال بوده اند، هنوز ارتباط خود با شرکای ایرانی را حفظ کرده اند. من معتقدم به خاطر سابقه خوب صنعت آلمان در ایران و اعتماد ایرانی ها به صنعت آلمان، زمینه مناسبی برای توسعه روابط تجاری بین ایران و آلمان وجود دارد، هر چند اطلاع دارم که کالاهای ما همیشه جزو ارزانترین کالاها نیستند. با این وجود فکر می کنم ایرانی ها آماده پرداخت قیمت برای کیفیت کالاهای ما هستند. البته مشخص است که در نهایت این خریداران و مصرف کنندگان ایرانی هستند که تصمیم می گیرند.

در خصوص سرمایه گذاری، شرکت های آلمانی آگاهی دارند که ایران تنها به دنبال خرید کالا نیست، بلکه خواهان انتقال فن آوری و ایجاد شغل است. در این زمینه نیز علاقه ها و منافع مشترکی داریم که دلیل دیگری برای روابط نزدیکتر است.

 

*یکی از دلایل بروز بحران مهاجران در سوریه حضور نظامی آمریکا در منطقه و سوریه است. نظر شما در این خصوص چیست؟

من با عقیده شما موافق نیستم. مشکلاتی که امروز ما در سوریه شاهد آن هستیم، صرفاً ناشی از سیاست های آمریکا نیست، بلکه بخش اصلی آن ناشی از عوامل داخلی سوریه است. در این راستا، روش و نوع برخورد بشار اسد با اپوزیسیون و مخالفان داخلی نقش اساسی داشت. همچنین از دیگر دلایل بحران در سوریه، کمبود تفاهم و درک متقابل بین بازیگران اصلی منطقه ای است. از این رو با تحلیل شما موافق نیستم.

در حال حاضر با یک فاجعه انسانی مواجه هستیم و اتحادیه اروپا و آلمان در تلاش هستند تا به رفع آن کمک کنند. البته بار اصلی این بحران بر دوش کشورهای همسایه سوریه است، در لبنان، اردن و ترکیه میلیون ها آواره سوری تحت سخت ترین شرایط منتظر پایان این درگیری خونین هستند. از این رو لازم است جامعه جهانی از این کشورها و آوارگان حمایت کند. البته در نهایت تنها یک تفاهم سیاسی می تواند این مناقشه و درگیری خونین و درنتیجه این وضعیت اضطراری انسانی را برطرف کند.

در همین راستا اخیراً شاهد دو کنفرانس درباره سوریه در وین بوده ایم که بی گمان حرکتی در مسیری درست است. وزیر امور خارجه آلمان، اشتاین مایر، بارها گفته است که حضور ایران در این گفتگوها به دلیل اهمیت منطقه ای این کشور مهم و مفید است. اکنون باید هر چه سریع تر اختلاف های گذشته را پشت سر بگذاریم و در مسائل کلیدی به پیش برویم.

*پیش بینی شما از نتیجه کنفرانس های وین درباره سوریه چیست؟

همانطور که گفتم، تا به حال تنها دو نشست برگزار شده است که کشورهای حاضر در آنها به پیشرفت هایی دست یافته اند. البته مشخص است که در ادامه باید مردم سوریه را نیز وارد تصمیم گیری کنیم، زیرا هدف ما این است که مردم سوریه در نهایت آینده سیاسی خود را به صورت مستقل بسازند. البته مسیری که ما را به این مرحله پایانی می رساند باید تبیین و روشن شود. به این ترتیب حداقلی از ثبات پیش نیاز برگزاری هرگونه انتخابات است.

*چرا برخی کشورها مثل مجارستان بر خلاف کشوری مثل آلمان از پذیرش آوارگان طفره می روند؟

این سوال را می بایست از همکار مجارستانی من بپرسید.

*بعد از حوادث پاریس، آیا ممکن است شاهد نوعی پاسخ یکپارچه از سوی کشورهای اتحادیه اروپا و متحدان آن به چنین بحران هایی باشیم؟

من فکر می کنم که واقعه پاریس این نکته را برای ما برجسته کرد که درگیری های مسلحانه سوریه به اروپا رسیده است. واضح است که موضع گیری مشترک اروپا همواره هدف ما بوده است، هر چند ممکن است همواره نتوانسته باشیم به سرعت به آن دست یابیم. همانطور که اطلاع دارید، پس از وقوع بحران پناهجویان، مذاکراتی در سطح اتحادیه اروپا صورت گرفت که هنوز به اجماعی جامع منتج نشده اند. با این وجود به نظر من اشتباه است که بگوییم بین موج اخیر پناهجویان و حملات تروریستی پاریس ارتباطی وجود دارد. این مسئله باید حداقل بیشتر بررسی شود. گفته شده بود که یکی از تروریست ها سوری بوده است، اما شماری از آن تروریست ها تابعیت فرانسوی داشتند و در فرانسه بزرگ شده بودند.

با این وجود مشخص است که با توجه به تهدیدات تروریستی، اتحادیه اروپا نیز باید ورود و خروج ها را زیر نظر داشته باشد و از این رو مصمم است نظارت خود در مرزهای بیرونی را افزایش دهد. برای داخل اتحادیه اروپا و بین کشورهای عضو، اصولاً کنترل و موانع مرزی، مانند چیزی که در گذشته بوده، پیش بینی نشده است.

*در هفته های منتهی به حملات پاریس ما شاهد برخی اظهارات از سوی مقامات آمریکایی، غربی و ترک درباره لزوم حضور نیروی زمینی در سوریه و نیز ایده ایجاد یک منطقه حائل در سوریه از سوی ترکیه و متحدانش بوده ایم. آیا حوادثی مثل حملات پاریس می تواند موجب تسریع چنین روندی از سوی آنها شود و مقدمات مداخله نظامی غرب و متحدان منطقه این در این کشور را فراهم سازد؟

 

آلمان اعتقاد دارد که اصل مناقشه سوریه باید در مرحله اول از طریق ابزارهای دیپلماتیک حل شود. هدف استفاده از ابزارهای نظامی، که در حد محدود با آن موافق هستیم، ایجاد شرایط مناسب برای فرایند سیاسی است. حضور صرف نظامی اتحادیه اروپا، ناتو و یا «غرب» را پیش بینی نمی کنم. با این وجود نباید چشمانمان را به روی اقدامات داعش ببندیم. به همین دلیل مجلس فدرال آلمان چندی پیش با اعزام نیروهای مسلح، جهت پشتیبانی در مبارزه با گروه های تروریستی در سوریه، موافقت نمود. ایجاد منطقه امن می تواند ایده خوبی باشد، اما قبل از هر چیز باید موافقت طرفین در این خصوص حاصل شود.

*حدود یک هفته قبل از انتخابات پارلمانی ترکیه، گروهی از نخبگان این کشور با امضای طوماری از صدر اعظم آلمان «آنگلا مرکل» خواستند تا به ترکیه سفر نکند، زیرا این امر می تواند به مفهوم حمایت اتحادیه اروپا و آلمان از حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه باشد. آیا فکر نمی کنید حزب حاکم ترکیه در آستانه انتخابات این کشور از مسئله «آوارگان سوری» به عنوان اهرم فشاری بر اتحادیه اروپا به ویژه آلمان جهت گرفتن امتیازاتی، شاید حتی عضویت در اتحادیه اروپا استفاده می کند تا از این طریق بتواند آرای بیشتری را جلب کند؟

 آلمان بخشی از اتحادیه اروپا است اما نمی تواند به جای کلیت این اتحادیه حرف بزند. اتحادیه اروپا مقامات و نمایندگان خودش را دارد. عضویت در اتحادیه اروپا روند خاص خودش را دارد و ترکیه هم خواستار عضویت در این اتحادیه است. صدر اعظم جمهوری فدرال آلمان، خانم مرکل، توضیح دادند که مذاکرات عضویت بدون مشخص بودن نتیجه صورت می گیرند، اما قصد داریم در این فرایند با ترکیه همکاری نمائیم.

در خصوص سفر خانم مرکل به ترکیه حق با شماست و انتقاداتی به زمان سفر وجود داشته است. ببینید، ما  به طور مستقیم درگیر بحران آوارگان هستیم و ترکیه در این خصوص نقش کلیدی دارد. ترکیه مسیر اصلی عبور آوارگان از سوریه به سمت یونان و اتحادیه اروپا است. اینکه ما بخواهیم تا یک ماه دیگر و تا پس از انتخابات ترکیه کاری نکنیم، منطقی نیست و ما را به هدف نزدیکتر نمی کند. طبیعت مسئله به گونه ای است که نیازمند اقدام سریع است.

*انگلستان همواره سخن از خروج از اتحادیه اروپا می‌گوید و همواره بین این کشور با آلمان و فرانسه اختلافاتی وجود داشته است. حقیقت امر این است که اهمیت رابطه با آنسوی اقیانوس اطلس برای انگلستان مهمتر از رابطه با اتحادیه اروپا بوده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

انگلستان عضو مهمی از اتحادیه اروپا است و آلمان اعتقاد دارد که عضویت انگلستان در اتحادیه اروپا بر اهمیت این اتحادیه می افزاید. اگر انگلستان تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا بگیرد، این امر حقیقتاً صدمه و خسارتی بزرگ برای اتحادیه اروپا خواهد بود. مذاکراتی در جریان است تا نگرانی ها و مسائل موجود حل و فصل شوند در این راستا موضوعاتی مانند جریان آزاد نیروی کار و مزایای اجتماعی نقش مهمی دارند. بنابراین باید منتظر بمانیم و ببینیم نتیجه رفراندوم پیش رو چه خواهد بود.

البته درست است که انگلستان بطور سنتی روابطی قوی با آمریکا و کشورهای دیگری خارج از اروپا دارد؛ این امر اما در تضاد با عضویت آنها در اتحادیه اروپا نیست. انگلستان نگرانی های دیگری در ارتباط با فرایند همگرایی و انطباق دارد که در مذاکرات اشاره شده در دست بررسی هستند.

*در پی تحولات در شرق اوکراین مواضع آلمان در قبال روسیه در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی ملایم تر بود. آیا این به خاطر تعاملات اقتصادی گسترده آلمان با روسیه بوده است؟ آینده این بحران را چگونه می بینید؟

 

من با این گفته شما موافق نیستم. در درجه اول بله، ما روابط اقتصادی قوی با روسیه داریم و آلمان شریک اول تجاری روسیه در اتحادیه اروپا است. اما مواضع ما در قبال نقض حقوق بین المللی واضح است، در صورتیکه تمامیت ارضی و حاکمیت یکی از کشورها نقض شود، این موضوع باید فراتر از روابط اقتصادی قرار گیرد. از این رو  ما - به همراه شرکای اروپایی مان - تحریم هایی اقتصادی را علیه روسیه اعمال کردیم. اما در عین حال معتقدیم که این مسئله تنها با راهکار سیاسی می تواند حل و فصل شود. امیدواریم و بر روی این موضوع کار می کنیم که توافقات حاصل شده در مینسک مورد احترام قرار گیرند و از سوی همه طرفین اجرا شوند.

*ایالات متحده آمریکا از عضویت دائم آلمان در شورای امنیت سازمان ملل حمایت می کند. آیا فکر می کنید دیگر اعضای این شورا مثل چین و روسیه هم از این عضویت حمایت می کنند؟

مسئله تغییرات در ساختار شورای امنیت سال ها است که با شور و شوق در سازمان ملل در دست بررسی است. لیکن ساختار این شورا فقط یک بار در سال ۱۹۶۵ اصلاح شد و طی آن اعضای غیر دائم آن افزایش یافتند.

اکنون اگرچه در درون سازمان ملل تمامی اعضا درباره لزوم اصلاحات اتفاق نظر دارند، تا شورا با شرایط جدید مطابقت داده شود. سال ۲۰۰۵ سندی در این خصوص در مجمع عمومی سازمان ملل امضا شد. اما تا کنون توافقی اساسی درباره اصلاحات در شورای امنیت حاصل نشده است. طبیعتا این تصمیم توسط ایالات متحده آمریکا گرفته نمی شود، بیش از ۱۹۰ کشور در این تصمیم گیری دخیل هستند. آلمان هم خواستار تغییر ساختار شورا است. اما به نظر من، هنوز راهی طولانی پیش رو داریم.

*آیا فکر نمی کنید جهان اسلام با توجه به گستره جغرافیایی و جمعیتی باید یک کرسی در شورای امنیت داشته باشد؟

در درجه اول مهم است که بدانیم که سازمان ملل و نهادهای مربوط به آن تقسیم بندی های مذهبی یا فرقه ای نمی شناسند. بنابراین کشورها را بر اساس تعلقشان به اسلام، مسیحیت یا بودیسم در نظر نمی گیرند. اما  پنج گروه منطقه ای وجود دارند: آسیا، امریکای لاتین، آفریقا، اروپا به اضافه اقیانوسیه و آمریکای شمالی.

باید برای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در قرن بیست و یکم، وزن بیشتری در نظر گرفته شود و ما معتقدیم که این باید در شورای امنیت بازتاب پیدا کند. از این رو ما فکر می کنیم شورای امنیت باید به جای ۱۵ عضو غیر دائم، ۲۵ عضو داشته باشد.  همچنین کشورهایی که بزرگ ترین سهم در رسیدن به اهداف سازمان ملل را دارا هستند، حضور پررنگ تری داشته باشند. مسلما روشن است که در این میان، بین کشورهای هر گروه منطقه ای رقابت شدیدی وجود دارد.

*برخی افزایش اعضای شورای امنیت را به دیده تردید می نگرند. بر این اساس آیا افزایش شمار اعضای شورای امنیت که منجر به افزایش اختلاف نظرها خواهد شد، واقعاً می تواند منجر به افزایش ثبات شود؟

پیشگویی این موضوع بسیار دشوار است. اما آنچه روشن است این است که کشورهایی که اکنون هم شورای امنیت را تشکیل می دهند، در بسیاری مواقع نمی توانند تصمیمی واضح بگیرند. بحث های مربوط به مناقشه سوریه را به یاد آورید که شورای امنیت نتوانست وظیفه و تکلیف خود را در خصوص حل مناقشه انجام دهد.

ما معتقدیم که وجود شواری امنیت، برای سر و سامان دادن و حل چالش های جهانی، غیر قابل چشم پوشی است، اما ترکیب فعلی، به انجام رساندن این وظیفه را دشوار می سازد. یک تفاهم عمومی وجود دارد که شورای امنیت باید بزرگتر شود اما در خصوص میزان و چگونگی بزرگ تر شدن آن اختلاف نظرهایی وجود دارد: برخی کشورها معتقدند سهم کشورهای عضو – از نظر مالی و نیز سیاسی –  در میزان حضور آنان در نهادهای سازمان ملل باید لحاظ شود. برخی دیگر هم موضوع مناطق جغرافیایی را پیش می کشند و خواستار توازن بیشتری در این خصوص هستند. ۲۰ سال است که درباره اصلاح ساختار سازمان ملل بحث ها در جریان است ولی هنوز نتیجه ای حاصل نشده است. کار سختی باقی خواهد ماند.