اقدامات خشونت بار گروه تروریستی داعش، نظیر بمب گذاری ها، مثله کردن ها، قتل کودکان و جنایت های دیگری که به نام اسلام در اقصی نقاط سوریه و عراق، و سایر نقاط دنیا انجام می دهد، بدون شک در جوامع غیراسلامی موجب نفرت و کینه از مسلمانان می گردد. این اقدامات عاملی مهم در راستای توسعه اسلام ستیزی محسوب می شود و یقینا مورد بهره برداری جریان های فرصت طلب قرار می گیرد.

 

بهره برداری تبلیغاتی از جنایاتی که در سوریه و عراق توسط گروه های انحرافی و تروریستی خصوصا داعـش صورت می گیرد، متاسفانه به عنوان معرفی اسلام و مسلمانان در بین جوامع غربی مطرح می شود که مسلمانان را دارای عقاید و چهره های خشن ترسیم می کند و هدف و غایتی جز کشتار ندارند.  این تصاویر سعی می کند مسلمانان را انسان هایی نشان دهد که از دیدن مرگ و ذبح شدن انسان ها به وجد آمده و از خوشحالی بانگ الله اکـبر سر می دهند.

 

این گروه تروریستی از همان آغاز دست پرورده آمریکا و انگلیس و برخی از دولت های اروپایی بود. هدف از حمایت و تاسیس این گروه تروریستی، جلوگیری از ترویج اسلام راستین و اتحاد مسلمان، تامین امنیت اسرائیل در قلب جهان عرب و به تاراج بردن منابع انرژی درسرزمین های اسلامی را نام برد. اهدافی که بارها و بارها در سخنان سیاستمداران آمریکایی از جمله هیلاری کلینتون نیز به آن اشاره شده است.

 

پر واضح است یکی از اهداف آن ها همانگونه که اشاره شد جلوگیری از ترویج اسلام واقعی و اتحاد مسلمانان است. متاسفانه این گروهک تروریستی خون آشام با استناد به آموزه های ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب و امکانات و دلارهای آمریکایی- صهیونیستی توانست، اسلام معاصر را به اسلامی خشن و بدون رحم و مروت در مقابله با مخالفانش تعریف کند. نتیجه این تعریف پر از تحریف، این شد که جوامع غربی نسبت به اسلام و مسلمانان احساس خطر کردند و فرصت طلبان و جنگ طلبان غربی از فرصت پیش آمده بهترین استفاده را برای القای این مطلب کردند که اسلام و مسلمانان با مردم غرب سر جنگ دارند و برای تامین امنیت خودمان باید به آن ها حمله نمائیم. در حالی که این مسلمانان بودند که قربانی فرصت طلبی و جنگ افروزی آن ها توسط ایادی شان در منطقه شده بودند. نتیجه این اقدامات ایجاد محدودیت برای جوامع اسلامی در غرب، در زمینه سیاسی و فرهنگی و تاراج منابع ارضی و اشغال سرزمین های آن ها شد و موجی از اسلام ستیزی و آزار مسلمانان بی گناه را به دنبال داشت.

 

به اعتقاد نگارنده در واقع ظهور پدیده ای سرطانی به نام داعش و دنبال نمودن ماموریت اسلام ستیزی در فرهنگ، سیاست و اندیشه طرحی از پیش برنامه ریزی شده است، و سران این گروهک تروریستی نیک می دانند، مامورند تا اسلامی بر مبنای توحش را تبلیغ کنند و این مطلب از سخنان و آثار مکتوب آن ها کاملا روشن است.

 

سوالی که ذهن مخاطب را به خود مشغول می کند این است که وظیفه نخبگان فرهنگی- سیاسیِ کشورهای اسلامی در مقابل این جرثومه فساد و کشتار چیست؟! اولین سوالی که به ذهن پرسشگر متبادر می شود این است که باید همانند مدافعان عزیز که در میدان عملیات نظامی این تروریست ها را زمین گیر کرده اند، وارد میدان فرهنگی – سیاسی و تبلیغاتی شد و تبلیغات سوء آن ها علیه اسلام واقعی را، از بین برد. اما چگونه می توان به این مهم دست پیدا کرد و سهم نخبگان فرهنگی و سیاسی در این میدان چیست؟!

 

به نظر می رسد نخبگان فرهنگی و سیاسی باید دومسئله مهم را دنبال کنند.

 

مسئله اول اینکه به مردم سرزمین های غیر اسلامی- که هدف تبلیغات ضد اسلامی و اسلام هراسی داعش قرار گرفته اند- بفهمانند داعش و گروه هایی که امروزه خود را اسلامی معرفی می کنند و در سوریه و عراق به اصطلاح دست به "جهاد” می زنند، در واقع جنبش های نضج یافته ای نیستند. بنابراین باید بین اسلام مقاوم در برابر اشغالگران که ده ها سال با آن به نبرد پرداخته با اسلام تکفیری که محصول فکر منحرف وهابیت وآل سعود می باشد و با شعارهای فرقه گرایانه خود برای دنیای اسلام مشکل آفریده و اقدام به جنایات هولناک می کند، تفاوت قائل شد و این مساله را به خوبی تبیین کرد که کشتارهای گروه های تروریستی به خصوص داعش، هیچ ارتباطی با اسلام ندارد. آن ها نه تنها نماینده اسلام نمی باشند بلکه از معارف و روح تعالیم بلند معرفتی اسلام نیز بویی نبرده اند و اقدامات آن ها عملیاتی تروریستی و مورد حمایت برخی دولت های منطقه و آمریکا است.

 

مسئله دوم اینکه یک حرکت درون اسلامی برای دفع تبلیغات و جذب افراد درگروه تروریستی داعش باید شکل گیرد. بدین گونه که آن مناطقی که احساس می شود داعش می تواند عده ای را جذب کند، علاوه بر کنترل های امنیتی، کنترل فرهنگی و آموزشی شود. اکثر کسانی که به اسم جهاد و دولت اسلامی به این فرقه خون آشام می پیوندند و نام آن را "هجرت” می گذارند دارای عقاید ضعیف و شنیداری می باشند. البته بحث در شیوه های جذب داعش، فرصت و مقوله دیگری را می طلبد، اما کسانی که به این نتیجه می رسند که با این گروه همکاری نمایند، شاید در برخی موارد دارای تحصیلات عالی باشند اما در بَعد اطلاعات دینی اکثرا فاقد سواد اسلامی می باشند و تمام اطلاعات اسلامی آن ها خلاصه در گفتار مبلغان وهابی می باشد.

 

نتیجه اینکه تشکیل سازمانی پیچیده و تشکیلاتی، نظامی به نام "داعش” یقینا برای دفاع از حقوق مسلمانان و آزادی آنان شکل نگرفته است و این واضح و مبرهن است که با انجام جنایات هولناک در حق مسلمانان نمی توان دولت اسلامی بنا کرد و هدف از این جنایات خوش خدمتی به غرب می باشد. تنها فلسفه وجودی این گروه تروریستی حذف آگاهانه مسلمانان واقعی در قالب جهادی دروغین و جلوگیری از گسترش اسلام واقعی در قلب اروپا و آمریکا و تامین امنیت اسرائیل است.