نقش آمریکا در اشغال تدمر توسط داعش

 روزنامه الاخبار لبنان در مطلبی با اشاره به تحولات اخیر شهر حلب و مراحل نهایی آزادسازی این شهر نوشت: اخبار آزادسازی شهر حلب از دیشب پشت سر هم مخابره می شود. کیلومترهای پایانی استقرار عناصر مسلح در این شهر به مترهای پایانی رسیده و آخرین محاصره شدگان نیز تحت فشار شدید قرار دارند. چهار سال و پنج ماه است که این شهر تجزیه شده و به خطری برای کل کشور تبدیل شده بود، اما حلب در نهایت با هم متحد شد. وحدت جغرافیایی نشان دهنده وحدت اراضی سوریه در برابر پروژه‌های تجزیه‌طلبی بوده و ثابت می‌کند که محاسبات خارجی برای تغییر معادله از طریق پایتخت شمالی سوریه شکست خورده است. نقطه تهدید موجودیتی دولت سوریه که حامیان و مخالفان دولت مدت‌ها بر روی آن تمرکز کرده بودند، ماهیت حوادث را تغییر داد و خطوط قرمز در نتیجه فشارهای میدانی و ضربه نهایی ارتش سوریه فرو ریخت.

شهر حلب از دیروز با تاریخ جدیدی مواجه خواهد بود. تراژدی روز 19 جولای 2012 دیگر به تاریخ پیوست، روزی که در آن هزاران عنصر مسلح به مناطق شرقی شهر حلب حمله کردند. اما اتفاقی که در آن زمان افتاد، مورد حمایت نیروهای ناتو و کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار داشت و برای ساقط کردن دولت سوریه از طریق گذرگاه شمالی آن صورت گرفته بود، ولی این نقشه‌ها طی ساعات اخیر به شکست نهایی خود رسید. ضربه سرنوشت‌ساز ارتش سوریه و متحدانش بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین درگیری‌ها در تاریخ جنگ سوریه را به پایان برد.

از آن روز ماه مبارک رمضان که چهار سال پیش بود تاکنون حلب همچنان برای زندگی مبارزه می‌کند، محلات غربی در محاصره خونینی قرار داشتند. شهری که 6 میلیون سکنه داشت، همه مردم آن در بین استان های امن پراکنده شده بودند و تنها یک میلیون نفر از آنها باقی مانده بود. ابزارهای کشتار در بخش های شرقی باعث شده بود صدها هزار نفراز مردم به سمت مناطق غربی فرار کنند. ساکنان باقیمانده نیز با خیابان‌هایی مملو از کشتار روزانه و خطر موجودیتی زندگی می‌کردند. با این حال ده ها هزار نفر از مردم در منازل خود در بخش شرقی حلب باقی ماندند. خیابان‌های آنها تبدیل به دکان‌های نظامی شده بود که حمایت‌های مادی و انسانی را از تمامی کشورهای توطئه‌چین بر ضد سوریه دریافت می‌کرد. تمام شهر به نوک پیکان جنگ برای براندازی کشور و به پایتختی از پایتخت های مورد نظر برای تجزیه سوریه تبدیل شده بود. 53 ماه از تجزیه شدن حلب گذشت ، شهری که درهای خود را به روی مرزهای ترکیه و شریان موجودیتی مخالفان به سمت ادلب و حماه باز کرده بود. پایتخت دوم سوریه شاهد کشتار نظامیان و عناصر امنیتی و پلیس این کشور بود و بسیاری از شهروندان از سوی گروه‌های مسلح به جرم هواداری از دولت کشته می‌شدند.

حلب به خوبی محاصره محله های غربی خود را به یاد می‌آورد که در پی آن مسیر اثریا- خناصر- السفیرة از سوی ارتش و متحدانش بازگشایی شد تا محصره رفع شود، اما این مسیر بارها یا از طریق نیروهای جبهه تروریستی النصرة و گاه از طریق عناصر تروریستی داعش مسدود شد. در آن زمان بیشترین آرزوی مردم حلب رسیدن به غذای روزمره خود بود که با کامیون‌ها صدها کیلومتر راه را می‌پیمودند تا بتوانند بازار حلب و بیمارستان‌ها را با غذا و سوخت و سایر ملزومات پزشکی تجهیز کنند.  چند هفته پس از این تحولات شهر در آستانه شدیدترین درگیری‌ها قرار داشت که از سمت غرب تدارک دیده شده بود. با این وجود ارتش و متحدانش در برابر این حملات ایستادگی کرده و جلوی فروپاشی گسترده شهر را گرفتند.  در ادامه دمشق و متحدانش تصمیم گرفتند عصب شمال سوریه را در شرایط موجود حفظ کنند ، وضعیتی که در نتیجه آن هر چند ماه جنگ جدیدی با حمایت کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی صورت می‌گرفت. ده‌ها نشست و مصوبه بین‌المللی و طرح‌های نظامی و حمایت و پشتیبانی‌های لجستیکی و اطلاعاتی تصمیم به از بین بردن این تلاش گرفته بودند. حملات گسترده‌ای برای شکستن دیوارهای مقاومت در این شهر تاریخی انجام شد. در نهایت در روز 26 اکتبر اولین نفوذهای ارتش سوریه از بخش‌های شمالی به مناطق شرقی حلب از طریق منطقه مساکن هنانو صورت گرفت تا پس از آن مجموعه‌ای از فروپاشی ها در میان عناصر گروه‌های تروریستی آغاز شده و شریان بخش شمالی طی 48 ساعت قطع شود. روزهای اندکی نیاز بود تا ارتش در آستانه ورود به تمامی محلات حلب قرارگرفت و درگیری های نهایی دیروز در منطقه جیوب در حی بستان القصر دنبال شد.

نقش آمریکا در اشغال تدمر توسط داعش

با این وجود کام پیروزی در حلب برای دمشق و متحدانش با اشغالگری تروریست‌های داعش در شهر تدمر تلخ شد. شهر موسوم به لولوة البادیه (مروارید صحرا) طبعاً در ابعاد استراتژیک و میدانی و سیاسی قابل مقایسه با اهمیت حلب نیست و سقوط این شهر نمی‌تواند پیامدهایی در حجم آزاد سازی حلب داشته باشد. این بار عناصر تروریستی نمی‌توانند دولت سوریه را به درگیری‌های جدید و واقعیت متفاوت بکشانند، مانند اقدامی که در مارس 2015 در حمله به ادلب به استثنای فوعه و کفریا کردند.

اولین هدف اشغال تدمر کاستن از پیامدهای روانی و معنوی پیروزی حلب بود و نشان می‌داد که داعش همچنان می‌تواند ابتکار عمل را در دست داشته باشد، این در حالی بود که قرار بود داعش آخرین روزهای حیات خود را پشت سر بگذارد. این قدرت داعش در خروج از اتاق مراقبت‌های ویژه در نتیجه شرایط ذاتی داعش به وجود نیامده است. در سایه درگیری‌هایی که داعش را در شهرهای موصل و الرقه و الباب تهدید می کند، این گروه موفق شد درگیری ها را به جایی دور از شمال سوریه بکشاند. این اوضاع، شرایطی موضوعی بود که واشنگتن برای آن مهیا کرده بود تا زمینه مناسبی برای حمایت از داعش فراهم کند. این واشنگتن بود که برای داعش توضیح داد که جنگ الرقه جدی نیست و خطری پایتخت داعش را تهدید نمی‌کند. در همین رابطه هواپیماهای ائتلاف بین‌المللی نیز تقریباً از حریم هوایی این مناطق ناپدید شدند. به این ترتیب داعش با آزادی عمل کامل و تحرکاتی امن توانست نیروهای خود را بین دیرالزور و الرقه تجمیع کرده و حمله شدیدی را به کوه ها و چاه‌های نفت و گاز در اطراف تدمر آغاز کند و در نهایت وارد این شهر شود.

همکاری ویژه بین واشنگتن و گروه تحت امر ابوبکر البغدادی موضوع تازه ای نیست. دولت آمریکا در گذشته و زمان تشکیل ائتلاف خود بر ضد داعش به صراحت اعلام کرده بود : ما به دنبال هدف قرار دادن مواضع داعش در نقاط تماس یا ایجاد خطر در برابر ارتش سوریه نیستیم. اولویت مشخص در ائتلاف غربی بر ضد دمشق تضعیف ارتش سوریه و از بین ‌بردن راهکارهای همبستگی دولت و توانمندی جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی آن است. البته واشنگتن فرصتی در این زمینه به دست نیاورده است.

در سایه فروپاشی سریع جبهه‌های کنونی می‌بینیم که برگه عناصر معتدل یا جهادی در نسخه های جبهه فتح الشام یا النصره و متحدانش در اطراف دمشق و داریا و خان الشیخ در جنوب و حتی درعا و همچنین در دو جنگ اخیر در حلب و جنگ مشابه آن در حماه شکست خورده است. لذا به نظر می‌رسد برگه داعش با موفقیت بیشتری جهت موضع‌گیری جدید در سوریه همراه است. تروریسم مطلوب آمریکا که تحت عناوین و گروه های مختلف تلطیف شده و برنامه‌های وزارت جنگ این کشور و پروژه‌های سرویس‌های جاسوسی مرکزی آمریکا به دنبال می‌کنند و به صورت علنی با جبهه النصره و متحدانش ائتلاف کرده‌ اند، امروز کاملاً از عرصه خارج شده اند. برای آمریکا مهم است که چه کسی خلأ تروریست‌ها را پر می کند، لذا می‌بینیم که جنگ دوربین‌ها و بیانیه‌ها در الرقه آغاز شده است. این در حالی است که حتی صدای جنگنده‌های آمریکا بر فراز شهر موصل نیز در روزهای اخیر به گوش نمی‌رسد.

در روز 18 سپتامبر گذشته جنگنده‌های ائتلاف ناتو، کوه های الثردة در دیرالزور را به آتش کشیده و ده ها10 قربانی را در میان ارتش سوریه ایجاد کردند. در آن زمان محاصره حلب در حال تثبیت بود و فضای امن موجود در اطراف این شهر هم‌زمان با آتش‌بس‌های گاه و بیگاه و مذاکرات آمریکا و روسیه در ژنو در حال گسترش بود. پیام آمریکا رسیده بود. حلب  خط قرمز است. اما در اقدامی پیش دستانه و به دور از شهر حلب که روسیه و سوریه آن را به عنوان جنگ سرنوشت ساز دنبال می‌کردند ، اشغال شهر داعش مطرح شد تا یادآور سقوط شهر کسب و بخشی از حومه لاذقیه در مارس سال 2014 بعد از آزادسازی شهر یبرود در قلمون و قلعة الحصن در حمص باشد.  ولی امروز برگه عناصر مسلح که مورد تأیید "جامعه جهانی" هستند، اجازه عرض اندام دست کم در حد و اندازه های تحقق دستاوردی هم اندازه اهمیت حلب را ندارند.

عملا تدمر بار دیگر به دست داعش افتاد ، اما خطر مانند سال گذشته در زمینه فروپاشی های متوالی که تا روستاهای حومه شرقی حمص و مسیر بین المللی و منطقه قلمون و حتی سلسله کوه‌های غربی این کشور تا نزدیکی مرزهای لبنان، این کشور را تهدید نمی کند. این را یک منبع میدانی پیگیری ‌کننده تحولات منطقه می گوید. همچنین به نظر می‌رسد که جبهه النصره خود را برای حمله به مسیرخناصر آماده می‌کند تا بتواند خطوط امدادی شهر حلب را ببندد. این همان سناریویی است که بارها تکرار شده و موفقیت آن بیش از چند روز نبوده است. واکنش ناامیدانه که در سایه جنگ فراگیر و مستمر و جبهه‌های فعال در میان گروه‌های تروریستی و حامیان آنها آخرین تلاش نخواهد بود، تلاش‌هایی که از حومه حماه گرفته تا الباب و جنوب سوریه را در بر می گیرد که  همواره در محاسبات رژیم اسرائیل قرار داشته است. حلب به هر ترتیب آزاد شد و این موضوع نتایج سیاسی و میدانی گسترده ای به دنبال خواهد داشت. جنگ سوریه گام بسیار بزرگی را در سنگین تر کردن کفه معادلات به سمت تیم دمشق و متحدانش برداشته است و فردا روز نبردهای دیگر است.